۱۳۹۰ خرداد ۲۵, چهارشنبه

فقر در بلوچستان





در این قسمت از مقاله باید واژگان کلیدی مقاله برای خواننده تشریح شوند که دچار سر در گمی نشود. یکی از واژگان کلیدی که کارش از این مقاله هم گذشته، نرخ بیکاری است که در استان ما در روز روشن دست به گردن با بی سوادی همه جا سیگار و تریاک و هروئین می‏کشد و دوتا و نصفی معلم بلوچ را در مدارس کپری زجر می‏دهد
. واژه‏های کلیدی دیگری هم هست که زندان و اعدام قفلی به آنها زده و جنازه‏اشان را در گورهای گمنام خوابانده. در استان ما دو واژه‏ی کلیدی از سایر واژه‏های کلیدی یک سر و گردن کلیدی ترند. یکی از آن واژه‏ها، قاچاق است و دیگری واژه‏ی تروریست.  واژه‏ی قاچاق خیلی کلیدی است و کلیدش هم از آن کلیدهای پر طلسم جادوگری است. به هر گوشی که بخورد بر دهان صاحب گوش قفلی می‏زند. نظام با این واژه کلیدی دو دهه‏ی اول انقلاب چنان چید و برید و دوخت که بلوچستان تا صد سال دیگر خواهد سوخت. سحر این واژه‏ی کلیدی نه تنها دهان حقوق بشر و سازمان ملل را  دوخت بلکه جایزه ای هم برای قاتلان اندوخت. و بدینسان بود که  فقر در بلوچستان هزار توله زایید. وقتی هر توله در هزار خانه دوید حوصله از پیر رفت و خشم در هر جوان جوشید. در ایل که صدای تیری شنیده شد همه تفنگها را به دست می گیرند. فقر بستر حاصلخیزی است برای بلاهای مهلک. و نظام ترور را در این سرزمین کاشت و از آن واژه‏ی کلیدی تروریست را به استان بخشید. در حال حاضر قفلی نیست که در این استان با این واژه کلیدی بازنشود.  



   
خوب حالا که شما با عنوان و چکیده مقاله و واژگان کلیدی آن آشنا شدید وقت آن رسیده است که من وارد مقدمه مقاله بشوم:
استان سیستان و بلوچستان که چند برابر هلند و حدوداً برابر انگلیس است با کمال تعجب در ایران واقع شده است و با اینکه اکثر ساکنین آن بلوچ هستند همه پستهای کلیدی آن دست غیر بلوچهاست. این استان به خاطر نزدیکی به خط استوا در تابستان در معرض تابش عمودی خورشید قرار دارد اما به خاطر دوری از مرکز در تمام فصول سال در معرض تابش حتی افقی مراحم دولت مرکزی  قرار نمی‏گیرد. در فصل ریزش باران هم باران چندانی نصیب این استان نمی‏شود و در زمان جوشش نفت بشکه ای صد و خورده دلار، دلاری دو عباسی عایدش شد که سربازان گمنام و دسته ای از سیستانی های مکتبی بدنام آن را خوردند و دوقورت و نیمشان هنوز باقی است. زمین‏های حاصلخیز فراوانی اینجا و آنجای استان ما هست اما آب نیست! تنها اقدامی که در صد و پنجاه سال اخیر برای این بی آبی شده این است که هیچ دولتی برایش اقدامی نکرده است. در بلوچستان معادن طلا و مس و منگنز و خیلی معادن دیگر که در کتابها نوشته وجود دارد اما چون ما مرزداران غیوری هستیم بناست از آن معادن و مرزهای ایران زمین و تمامیت ارضی کشور نگهبانی کنیم تا روزی با همان واژگان کلیدی که شما را با مفاهیمش آشنا کردم زندان و شکنجه و سپس اعدام بشویم. 


      
در این قسمت از مقاله من باید از متدولوژی برا شما بگویم که چکونه این مقاله را برایتان تهیه کرده‏ام. من بر خلاف روشهای موجود نه به کتابخانه رفتم و نه پرسشنامه توزیع کردم . برای کپی اند پست کردن هم سراغ گوگل نرفتم. فقط در بلوچستان به دنیا آمدم و در ایران بزرگ شدم و جهان را گشتم. حالا هم دنیا را می‏بینم هم ایران را  و هم بلوچستان را. بغض گلویم را می گیرد و از خود می‏پرسم چرا باید هزاران هزار نفر باشند چون شتر که عمری بار برده‏اند و چیزی جز خار ندیده‏اند؟
خوب حالا وارد بحث اصلی می‏شویم. استانی که هفتاد و خورده‏ای سال قبل در آن نفت کشف شده و اینهمه معادن و استعداد رشد دارد چرا باید عقب افتاده ترین استان کشور باشد؟ چه کسانی هستند و چرا از پنجاه سال قبل در استان ما اسلحه می کشند و کارل آمریکایی می کُشند و خونش را می اندازند به گردن بلوچ و از همه جا بی خبری مثل دادشاه را می کشند؟ چنین استانی که اداراتش به دست خودش اداره نمی‏شود و پستهایش همیشه سرقفلی دارند و به نور چشمی‏ها بذل و بخشش می‏شوند مگر می‏تواند با این بی آبی و بی مهری و بی برنامگی پنجه فقر را از یقه و گلوی خود بکند؟. فقر حالا با ما بزرگ شده ما کنج گِدانهایمان، هم پای بزهای لاغر مردنی خود فقر را هم تیمار می کنیم. 

۲ نظر:

  1. دوست عزیز فعالیت شما در فضای مجازی اینترنت قابل تقدیر است اما بنظرم اگر مقداری متعادل تر و هدفدار حرکت کنید به نتیجه بهتری دست خواهید یافت. حضور زنان و دختران بلوچ در رسانه و اینترنت یک ضرورت اجتناب ناپذیر برای توسعه بلوچستان است.
    با آرزوی موفقیت برای شما
    --استــــون--
    www.estoun.blogfa.com

    پاسخحذف
  2. از خواندن اين مقاله و مخصوصاً از سبک و شيوه نگارش آن که بی ھمتا بود واقعاً لذت بردم۔ اما خيلی دلم ميخواست بدانم که اين قلم از آن چه کسی است؟ به منبع اصلی http://samad2003.blogfa.com/نيز سر زدم و جوابم را نگرفتم۔ البته اگر مشکل امنيتی برای اعلام اسم نويسند وجود دارد من اصراری ندارم زيرا که نويسنده خود بيان کرده است که واژکانی کليدی چون ترياک و تروريسم ھر قفلی را باز ميکنند و برای سر به نيست کردن جوانان و نويسندگان بلوچ احتياجی به ھيچ توجيھی ديگر ندارند زيرا که اين دو کليد شاه کليد ھای بين المللی ای ھستند که ھر قفلی را بدون چون و چرا ميتوان با آن باز کرد۔ پيروز باشيد۔: درانڈئه(آواره) بلوچستانی

    پاسخحذف

نظرتان در مورد این مطلب بنویسید