۱۳۹۰ تیر ۹, پنجشنبه

نقدی بر "همایش مبارزه جهانی با تروریسم" در تهران بقلم؛ح د سدیچ





  • بسیاری از شخصیت ها و فرزندان ملت بلوچ نیز بدست مامورین و گردانندگان ماشین خونخوار تروریسم دولتی ایران با شیوه و روش های گوناگون از جمله با استفاده از سّم و زهرکشنده کشته گشته اند، منجمله مولانا عبدالعزیز رهبر پیشین اهل سنت بلوچستان و ایران که در بیمارستانی در مشهد بشهادت رسید،
    یا که مولانا عبدالستار خاشی و مولانا عبدالعزیز الهیاری امامان جمعه شهرهای خاش و بیرجند که توسط پزشکان مزدور ج ا کشته شدند
    • فی الواقع این اجلاس و همایش در روز شنبه 4 تیرماه جاری، میزگردی بود که در آن پدران و پرورش دهندگان و مروجین تروریسم دولتی-اسلامی (خصوصا پاکستان و ایران) گردهم آمده بودند تا از یکسو محمود احمدی نژاد به تکرار یاوه گویهایش بپردازد و از جانب دیگر آصف علی زرداری و حامد کرزای روئسای جمهوری پاکستان و افغانستان و سران دیگر کشورهای غرق در مسائل اقتصادی، از این خان یغما که رژیم به دکانداری احمدی نژاد چند سالیست پهن کرده لقمعه ای طمعه خود سازند و سرآخر یک عکس یادگاری هم بگیرند، خرج و مخارج مالی و نیز بهای سنگین سیاسی آن هم از جیب حاتم طائی ملت ایران پرداخت شد.



    برگزاری چنین اجلاسی در کشوری که نظام سیاسی و دولت هایش در طی 32 سال گذشته تا به امروز یکی از پشتیبانان پیشتاز پدیده شوم تروریسم بوده و است، بخودی خود بیشتر به یک شوخی و به مثابه خنده ای میماند بر وضعیت نابسامان کشورهایی چون عراق و افغانستان، دو کشوری که در آتش تروریسم مذهبی برآمده و هدایت و رهبری شده از جانب ایران و پاکستان، میسوزند.


    بیش از سه دهه است که رژیم ملایان ریش دار عمامه بسر حاکم بر ایران و ملایان بدون ریش و محاسن و بدون عمامه اما مزین به البسه کت و کروات حاکم در پاکستان (بیش از شش دهه) از تروریسم به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف سیاسی و اقتصادی خود استفاده می کنند، کشتن و از بین بردن مخالفان سیاسی در سرتاسر جهان یکی از اهداف این دو نظام تا بامروز بوده و است.


    در این راستا رژیم ایران بیش از 500 نفر از مخالفان سیاسی و عقیدتی خود را در جهان با توسل به ابزار ترور از پای در آورده است، در این زمینه چندین تن از تروریست های ماموریت گرفته جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف توسط پلیس کشورهایی که تروریست های رژیم در آنها دست به عملیات ترور زده بودند دستگیر و محاکمه و زندانی شده اند.


    به عنوان نمونه ماجرای ترور دکتر عبدالرحمن قاسملو رهبر حزب دمکرات کردستان ایران بهمراه همرزمانش عبدالله قادری آذر و فاضل رسول محمود، در 13 ژوئیه 1989برابر با 22 تیرماه 1368 در شهر وین پایتخت اطریش، بدست تروریستهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی درلباس هیئت دیپلمات های مذاکره کننده که با رهبران کرُدها برا ی مذاکره با آنان بدور یک میز حضور یافته بوده اند، در آن حادثه یکی از تروریستهای رژیم توسط پلیس اتریش به ضرب گلوله زخمی و دستگیر میشود، اما با در نظر گرفتن به آنچه که غربی ها منافع ملی خود مینامند دولت اتریش چند روز بعد آن تروریست را آزاد کرد و او را به ایران فرستاد.


    یا ترور دکتر شاهپور بختیار آخرین نخست وزیر رژیم پادشاهی ایران، در 15 مرداد 1370 برابر با 6 اوت 1991 در خانه اش در پاریس فرانسه بهمراه دکتر عبدالحمن برومند، چند روز بعد از ترور یکی از تروریست ها دست اندرکار به نام "علی وکیلی راد" در کشور سوئیس دستگیر و به فرانسه تحویل داده شد.
    یکسال پیش این تروریست پس از 19سال حبس در زندانهای فرانسه، در روز 18 ماه مئی سال 2010 در جریان یک معامله بین ایران و فرانسه آزاد گردید و به ایران رفت، وی در جریان محاکمه اش در سال 1994 میلادی اعتراف کرده بود که از سوی جمهوری اسلامی ماموریت داشته که به این ترور اقدام نموده است.


    یا ترور دکتر کاظم رجوی برادر بزرگتر مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق ایران، وی اولین نماینده یا سفیر رژیم جمهوری اسلامی در مقر سازمان ملل متحد در ژنو پس از انقلاب 1357 بود اما کمی پس از انتصابش به این مقام در اعتراض به سیاستهای سرکوبگرانه و فعالیت های تروریستی حاکمیت ایران استعفا داد، در 4 اردیبهشت 1369 برابر24 آپریل 1990 میلادی در استان "فود" سوئیس در نزدیکی خانه اش هدف رگبار گلوله تروریست های رژیم ایران قرار گرفت و در دم کشته شد.


    ترور رستوران میکونوس در17 دسامبر سال 1992 میلادی که در آن دکتر صادق شرفکندی دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران و همایون اردلان نماينده حزب دمكرات كردستان ايران در آلمان، فلاح عبدلی نماينده حزب دمكرات كردستان ايران در اروپا، نوری دهكردی كارمند صليب سرخ و فعال در امور پناهندگان ايرانی مقيم آلمان کشته شدند.


    در ضمن بسیاری از شخصیت ها و فرزندان ملت بلوچ نیز بدست مامورین و گردانندگان ماشین خونخوار تروریسم دولتی ایران با شیوه و روش های گوناگون از جمله با استفاده از سّم و زهرکشنده کشته گشته اند، منجمله مولانا عبدالعزیز رهبر پیشین اهل سنت بلوچستان و ایران که در بیمارستانی در مشهد بشهادت رسید، یا که مولانا عبدالستار خاشی و مولانا عبدالعزیز الهیاری امامان جمعه شهرهای خاش و بیرجند که توسط پزشکان مزدور ج ا کشته شدند.
    یا که ترور عبدالملک ملازهی فرزند ارشد مولانا عبدالعزیز در کراچی پاکستان و مولوی موسی کرمپور امام جمعه مسجد فیص مشهد و یا مولابخش درخشان و دلاویز و نورمحمد نارویی و حمید نهتانی و غیره.
    همچنین ربودن بلوچ ها و سلاخی کردن آنها از جمله سردار شریف خان گمشادزهی و حاج امان الله کبدانی و جهانگیر اسماعیل زهی و همچنین صدها افراد سرشناس و یا کمتر شناخته شده و گمنام بلوچ با استفاده از حربه تروریسم دولتی، توسط جوخه های مرگ رژیم ایران کشته شده اند.


    ترور این شخصیت های درقاره اروپا و آسیا فقط یک شمه ای از صدها تروری است که حاکمیت جمهوری اسلامی برهبری آیت الله سید روح الله خمینی و آیت الله سید علی خامنه ای و دیگر روحانیان و ملایان حاکمیت که با خون کشته شدگان دستهای خودشان را تا آرنج، سرخ رنگ کرده اند.
    اما پاکستان، از بدو تاسیس "جمهوری اسلامی پاکستان" در سال 1948 زعمای سیاسی و نظامی حاکم بر تقدیر این کشور از تروریسم مذهبی- دولتی برای از بین بردن افراد و شخصیت های سیاسی مخالفِ دولت در داخل مرزهای خود و نیز در راستای سودجویی های خودشان بر علیه کشور هندوستان، در رابطه با نزاع کشمیر تحت اشغال هند، بهره برداری کرده و می کند.


    در پاکستان دولتمردان نظامی و یا غیر نظامی حاکم، سوای و بدون در نظر داشتن این که کدامیک حزب سیاسی قدرت را در اسلام آباد بدست داشته، نیروهای نظامی و سیاسی این کشور از هر گروهی که بر سر اقتدار بوده اند ، به کشتن نیروهای نظامی و غیر نظامی هندی در کشمیر تلاش ورزیده اند.
    همچنین نظامیان و سیاستمداران پاکستانی به حیث عقیدتی و مالی آدمکشان را پشتیبانی و یاری کرده و تا بامروز نیز سیاست این کشور بر پایه ضدیت با هند و همچنین سرکوب و از بین بردن آن گروه از عناصر و شهروندان داخل پاکستان، که خواهان تبیین نظام فدرالیسم در این کشور هستند، می چرخد.
    دولت پاکستان که آفریدگار و پشتیبان بی چون و چرای گروه طالبان بوده، در طی بیش از دو دهه از این گروه رادیکال هذهبی، خصوصا در 12 سال گذشته در راستای تضعیف حکومت مرکزی افغانستان و استمرار سلطه خود بر این کشور بر دامن زدن به ناآرامیهای سیاسی تداوم میدهد، زیرا افغانستان ادعای ارضی دارد و بخشی  از خاک پاکستان منجمله مناطق "پشتون" نشین را از آن خود می داند.


    اخیراَ، حامد کرزای رئیس جمهور افغانستان، از مرز میان افغانستان و پاکستان (دوّراند لاین) به عنوان «مرز نفرت» یاد کرد و گفت، ما این مرز را برسمیت نمی شناسیم، وی این مرز را بمثابه دیوار حایلی دانست که بین دو برادر ایجاد کرده اند.


    بنا به گفته کارشناسان سیاسی واقع بین که امور کشورهای پاکستان و افغانستان را دنبال و بررسی میکنند، چند وقت (سه یا چهار سال) است که دولت پاکستان از یاری رسانی و پشتیبانی گروه طالبان ظاهرأ دست برداشته! همچنین طالبان با کمک گروههایی از احزاب و افراد حقیقی که در پاکستان ساکنند مستقل عمل می کند، همین امر نیز باعث گردیده که این گروه آدمکش به حملات خود در داخل پاکستان بیفزاید و بر علیه نیروهای نظامی و امنیتی این کشور وارد عمل گردیده.


    در حاشیه این کنفرانس روئسای جمهور سه کشور ایران و افغانستان و پاکستان یک اجلاس مشترک داشتند، در این کنفرانس جانبی، هر سه کشور برای همکاری در زمینه های امنیتی و سیاسی و فرهنگی تاکید کرده اند، و نیز قرار بر این شده که برای حذف افراط گرایی و تروریسم و همچنین نفی مداخلات خارجی تلاش کنند!
    چنانکه میدانیم بخش قابل ملاحظه ای از جمعیت افغانستان و پاکستان را مردمان اهل تشیع تشکیل می دهند، در این خصوص رهبر و حاکمیت سیاسی و مذهبی ایران سخت در تلاشند، تا این طیف از مردمان دو کشور نامبرده را با تطمیع به اطاعت و قبول و پیروی از مذهب سیاسی- دولتی ایرانی-ولایت فقیه بکشانند، این همان کاریست که در عرف سیاسی امروزی بین اللمللی، به آن دخالت در امور دیگران، نام برده می شود.


    رژیم ایران هسته ها و جوخه های تروریستی داخل کشورش را برای کشتن انسانها به همه سوی جهان روانه می کند، رژیم خامنه ای این کار خودش را یاری رسانی به جنبش های آزادیبخش در جهان نام می نهد.


    یک نمونه  از این هدایت و نگهداری و پشتیبانی از گروه های تروریستی در ایران  بیانیه حزب الله ایران است، بیانیه ای که در 4 خرداماه سال جاری در سایت اینترنتی "عماریون" منتشر و از دوستداران به خودکشی خواسته است، برای اعزام شدن به سرزمینهای اسلامی جهت انجام خودکشی در این سایت فرم ثبت نام را پر کنند


    همانطوریکه در رژیم ایران هیچ چیز و مورد و مقوله ای سیاسی و اقتصادی و مذهبی و غیره شفاف و روشنگرایانه نیست، این تاکیدات و تهمیدات در زمینه «نفی مداخلات خارجی کشورهای متقابل با این رژیم» نیز غیرشفاف و ظلمانی، گنگ و مبهم هستند.


    آن کالا و شئی ای که در سایه رژیم ایران به قیمت ارزان فروخت می شود و از سوی حاکمیت در دسترس ملت ایران یا بالعکس از سوی ملت در دسترس حاکمیت قرار میگیرد،مرگ است و مرگ است و مرگ.
    همچنین « ترور و صدور تروریست سکه رایج ایدولوژی مذهبی» این رژیم است، تازه ترین نمونه آن دال بر این ادعا و اتهام، همین بیانیه و اعلامیه فوق نشر شده حزب الله ایران می باشد، که در سایت اینترنتی "عماریون" در روزهای اخیرمنتشر شده است.
    بقلم؛ح د سدیچ
    29.6.2011 چهارشنبه 8 تیرماه 1390

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظرتان در مورد این مطلب بنویسید