۱۳۹۰ خرداد ۳۱, سه‌شنبه

اقاي مير بلوچ, شما خارج تشريف داريد



با سلام خدمت شما اقاي مير بلوچ, شما خارج تشريف داريد و مشكلات مردم را فقط ميشنويد طوري نيست كه خودتان بجاي اين مردم انها را ملموس بيابيد ,اقاي حامد علي واقعا ادم خوب و خوش اخلاقي هستند و از طرفي داراي ريشه و اصيل هستند چنين شخصي بايد در خونه اش بر روي مهماناش باز باشد

ولي اينكه شما ميفرمايين كه ايشون به جد پيگير مشكلات بلوچ هستند اصلا اين طور نيست چون بنده خودم بارها براي مشكلات عديده اي حتي به خونه ايشان هم مراجعه كرديم اما جواب يا كاري را براي ما انجام ندادن وحتي ديگران كه بنده ازاونها شنيدم با ياس و نااميدي از خانه و يا دفتر ايشان باز گشته اند لذا ايشان شايد دلش بخواد ولي فردي به شدت محافظه كار مي باشند كه دولت ايران ايشان و امثال ايشان مانند اقاي شهنوازي مدير كل راه و ترابري استان را بخاطر اين بر مسند قرار داده اند تا بلوچها مدعي اين نباشند كه از بلوچها براي مديريت كلان استان استفاده نمي كنند , در بخش هاي دانشجويي و فعاليت هاي علمي همايش ها استخدامها مديريت منابع و برنامه ريزي و بودجه استان در كدام قسمت كارامد بوده و كجاي اين مشكلات را حل كرده اند با اينكه ايشان معاونت برنامه ريزي و بودجه و منابع انساني را بر عهده دارند, كجا بودند ايشان زماني كه جشن حذف مدارس كپري در استان برگزار ميشه ولي هنوز در فنوج ولاشار ووو دانش آموزان در مدارس كپري درس مي خوانند ,و همچنان است قضيه اختصاص دانشگاهها به استان كجاست دانشگاه بلوچستان ,اين در حالي است كه دانشگاهي كه به نام بلوچستان به سستان و بلوچستان تغيير نام داده اما الان بنام دانشگاه سيستان مي شناسند, با وجوديكه سيستان دو دانشگاه مجزا دارد , ولي بلوچستان حتي دانشكده مستقل ندارد, پس كجاست مديريت ايشان و هزاران مشكل ديگر ,, يا اقاي شهنوازي كجا بودند زماني كه دوازده ميليارد بودجه راه و ترابري به استان اختصاص ميابد نه ميليارد را به سيستان با وجود دشت و هموار بودن و مساحت جغرافيايي يك سوم بلوچستان اختصاص مي دهد اما بلوچستان با وجود صعب العبور بودن و با اين همه مساحت سه ميليارد ختصاص مي دهند , كجاي كار اين افراد به نفع بلوچ و بلوچستان مي باشد ,لذا اين افراد كليد واژهاي دولت ايران بر عليه مدعاي بلوچها ,بيش نيستند ولي به لحاظ بلوچ بلودن شايد محبوبيتي پيدا كرده اند , اينها همان مصداق واقعي افرادي هستند كه اقاي براهويي در مقاه خودش بعنوان مقدم نشينان صفوف نماز جمعه در ايام نياز به مردم ذكر كرده اند , , و اينكه جنابعالي مي فرمايين كه افرادي مشخصات هخو را ذكر نمي كنند به خاطر اين است كه زود شناسايي نشوند چون در كشوري زندگي مي كنند كه بودن و نوشتن انها جرم محسوب ميشود , , لذا شما بايد از زبان ساكنين در حال حاضر بلوچستان حرف بزنيد نه از زماني كه خود بوده ايد و ايشان را ميشناخته ايد,,,

با تشكر دانشجوي بم پشتي,

۳ نظر:

  1. دوست محترم
    من با شما موافقم که حامد علی یک فرد محافظه کاری است ولی در این شرایط محافظه کاری او یک امتیاز است . من خودم را مثال میزنم که کارمند بوده ام و بعلت تندروی و انتقاد و طلب حق قانونی خودم و همنوعانم در همان سالهای اول انقلاب شغل خود را از دست دادم و آواره گشتم. کارکردن در دستگاههای رژیم آخوندی مثل راه رفتن روی بند است. مقامات ارشد از حضور حامد علی در کنار خودشان دل خوشی ندارند برای اینکه او را از خود نمیدانند. آنها از وجود او سواستفاده میکنند و او را بدون بودجه و اختیارات در مقابل مردم قرار میدهند که بتوانند بگویند که اوست که باعث نارضایتی مردم میشود. او یک فرد مومن و صادق است در جمع مافیای دزدن و لاشخوران حرفه ای جایی ندارد و حتی اظهار وجود هم نمیتواند بکند . او برای حفظ موقعیتش مجبور است که خیلی چیزها را نادیده بگیرد. تا بتواند حداقل کاری که میتواند برای مردم بلوچ انجام دهد. شما اگر دوستانی در یک از ادارات کل در زاهدان دارید سوال کنید که در داخل این دستگاهها چه باندبازیهای هست و برای رقیبان خود که همکاران خودشان هستند بر علیه شان مدرک و سند جمع آوری میکنند و مرتب منتظرند که خطایی از یکی سر بزند که مچش را بگیرند.

    پاسخحذف
  2. ادامه مطلب قبلی
    در این سالها نفوذ زابلیها خیلی زیاد شده است و محکم پشت همدیگر را دارند و کارکردن یک بلوچ با آنها کار ساده ای نیست. اجازه دهید برای شما یک خاطره ای تعریف کنم . من در محیط کارم با یک کارمند بلوچ که اهل زابل و شیعه بود رابطه خوبی داشتم او فامیلش اسماعیلزهی بود. اما پس از انقلاب رسما" به جمع سیستانیها پیوست و از اینطریق همدیگر را حمایت میکردند. یک روز که من به اطاق مدیرکل رفتم مدرکی را جلویم گذاشت که قبل از انقلاب از من به جلسات حزب رستاخیز دعوت شده بود و من پای آن دعوت نامه را امضا کرده بودم. او گفت که این مدرک را آقای اسماعیلزهی تقدیمش کرده است. مدیرکل زابلی نبود و من در آن نوبت از خطر جهیدم. خاطره ای دیگر: در اولین دولت خمینی پلید که دولت بازرگان باشد دکتر زرگر با معاونینش به زاهدان آمدند من هم همراه چهار پنچ نفر دیگر یک وقت ملاقات خصوصی بنام انجمن اسلامی از این هییت گرفتیم . مدیرکل در آن زمان دکتر ملک بود و هییت اعزامی از مرکز تصمیم گرفته بود که دکتر ملک را بردارند و یک شخص بیسوادی را که از نزدیکان برادران تاجر مشهور و با پول و پارتی یک مدرک جعلی فوق لیسانس (مهندسی بهداشت) از پاکستان گرفته بود به جای او بگذارند. او مدعی بود که دکتر ملک لیسانس دارد و مدرک خودش فوق لیسانس است و باید پست مذیرکلی به او برسد. دکتر زرگر وزیر بهداری ما پنچ نفر را به یک نفر از معاونانش سپرد. دکتر که ته ریشی هم داشت فکر میکرد که ما پنج نفر اعضای انجمن اسلامی همه شیعه هستیم. دکتر که اسمش یادم نیست بلا مقدمه شروع کرد به بد گفتن به مردم اهل تسنن. او چنین شروع کرد که آنها قبل از آمدن به زاهدان در استان کردستان بوده اند و در آنجا امتیازی به آنها نداده اند و دراینجا به ما پیشنهاد میکرد که شما هم به این مردم بلوچ که سنی هستند زیادی روی ندهید و محکم درمقابلش بایستید. من هم همینطوری هاج و واج به او خیره شده بودم که یک نفر از همراهانم حرفهای جناب معاون وزیر را قطع کرد و گفت این آقای میربلوچ سنی هستند. دکتر بلافاصله لحن خود راعوض کرد و گفت که من منظور بدی نداشتم فقط ...این خاطرات را برای این آوردم که شما بدانید که در این دستگاههای حکومتی گروهای معافیایی مختلف حکومت میکنند که هر گروهی باند خود را جمع و تقویت میکند . حامدعلی در مرکز کسی را ندارد که از او حمایت کند در زاهدان هم او متکی به خودش است و همان سیاست محافظه کارانه اش که من معتقدم از نبودنش بودنش بهتر است حداقل روزی کار چند نفر را راه می اندازد.
    دوست عزیز شما که دانشجو هستید آیا میدانید که از این همه استاد دانشگاه چرا یک نفر ریس دانشگاه نمیشود. حالا امروز که نمیدانم یک کرمانی ریس دانشگاه است همه استادان محترم بلوچ مشغول انجام وظیفه بطور احسن هستند ولی اگر فرضا" یکی از این آقایان بلوچ ریس دانشگاه بشود شاخکهای سایر استادان بلوچ تیز میشود و هرکدام دنبال نقاط ضعفی میگردند و به بهانه های مختلف در کارش موش میدوانند و به تحریک سایرین حتی دانشجویان را بر علیه ریس دانشگاه می شورانند. یکی از عامل بدبختی خود ما هستیم که به جای اتحاد و هبستگی و احترام گذاشتن به همدیگر ، ناجوانمردانه یکدیگر را میکوبیم و ..
    در مورد دانشگاه گلایه کردید. سیستانیها با پشتوانه فارس بودن و شیعه بودن همه چیز را قبضه کرده اند و هیچگونه دادرسی در این حکومت آخوندی وجود ندارد که مانع این بیعدالتیها باشد. یک سال قبل از انقلاب 57 گلنگ دانشکده پزشکی در ایرانشهر زده شد. محدوده زمین آن مشخص گردید و بودجه آن هم تصویب شد ولی بعلت مشکلات هرج و مرج کار آن به بعد از انقلاب موکول شد. بعد از انقلاب مردم ایرانشهر و نمایندگانش خواب بودند که دکتر شهریاری و باندش دانشکده پزشکی را به زاهدان اختصاص دادند و پس از آن در زابل دانشکده پزشکی بنا نهادند. جمعیت شهرستان ایرانشهر و توابعش دو برابر حمعیت زابل و توابعش می باشد ولی بر عکس دانشجویان زابل دو برابر دانشجویان ایرانشهر هستند. آیا این عادلانه است. آیا حامد علی چنین قدرتی دارد که در جلوی این باند پایداری کند و از آنها باز خواست کند که چرا این کارها را میکنند. در این حکومت زورگو حامد علی حق خود را نمیتواند بگیرد تا چه برسد درمورد بودجه های کلان استان.

    پاسخحذف
  3. ادامه مطلب قبلی (3)
    در همین خرداد ماه 11000 نفر برای زیارت قبر خمینی با هزینه دولت اعزام شدند حتی برای تشویق بیشتر آنها به آنها قول دادند که آنها را برای زیارت قبر امام رضا هم می برند. هزینه سفر و ماموریت کارمندان همراه بعلاوه غذا و ... اگر برای هر نفر حداقل دویست هزار تومان در نظر بگیریم یک چیزه در حدود سه میلیارد تومان خواهد شد. این بودجه از محل اعتبار فرهنگی و بهداشت همین کودکان کپرنشین پرداخت شده است.آیا کسی جرات میکند که ازمسولین سوال کند که چرا اینکارها را میکنند. جالب اینکه فرمانداران شهرستانها به جای سوال کردن و جلوگیری از حیف و میل بودجه اختصاصی این مردم ستمدیده تبلغ هم کردند و قول داده اند که در سال آینده تعداد بیشتری را سر قبر امام بفرستند.
    این مسایل و مشکلات را باید از زوایای مختلف نگاه کرد تا به چراهای آن پی برد. آیا ما کسان دیگری داریم که بهتر از حامد علی باشند که هم دستگاه آخوندی آنها را بپذیرد و هم ما از آنها راضی باشیم! در مورد آقای شهنوازی من نظری ندارم چون او را نمی شناسم.
    میربلوچ

    پاسخحذف

نظرتان در مورد این مطلب بنویسید