۱۳۹۰ مهر ۷, پنجشنبه

"چراغ سبز افزایش فشار بر احمدی‌نژاد روشن شده"





دویچه وله : هفتمین حضور محمود احمدی‌نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل متحد برخلاف سفرهای قبلی او با انتقادهای گسترده و شدیدی در داخل کشور روبرو شده است. همزمان با ادامه‌ی این انتقادها شکایت‌های برخی از نمایندگان علیه او نیز به طور ناقص در صحن علنی مجلس مطرح و تخلف دولت دست‌کم در دو مورد از سوی کمیسیون اصل ۹۰ قانون اساسی محرز شناخته شد
.

همچنین قرار است تکلیف طرح سوال از محمود احمدی‌نژاد در مجلس نیز که ظاهرا به دلیل مخالفت رهبر جمهوری اسلامی، علی خامنه‌ای از سال گذشته تا کنون مسکوت مانده، در روزهای آینده روشن شود.
بی‌اعتمادی به دولت مورد اعتماد رهبر
«در دولت نهم و دهم - از وقتی که آقای احمدی نژاد آمده - بحث حاکمیت دوگانه نیست، حاکمیت یگانه است. یعنی دولت و رهبری و تشکیلات در امتداد یک خط قرار دارند. این را من جازماً و قاطعاً به شما عرض می‌کنم...» این سخنان آبان ماه سال گذشته به نقل از رهبر جمهوری اسلامی در دیدار با اعضای جامعه‌ی مدرسین حوزه علمیه در قم نقل شده است.
وی در این دیدار گفته است «امروز وقتی رئیس جمهور یا مسئول ارشدی از دولت به خارج از کشور می‌رود من نگرانی ندارم. اما قبلا نگران بودم که مسئولان در خارج از کشور می‌خواهند چه بگویند؟» او می‌گوید نگران نیستم زیرا «می‌دانم که در خلاف جهت انقلاب و سیاست کلی نظام مطلبی گفته نخواهد شد.» اکنون حامیان خامنه‌ای احمدی‌نژاد را متهم می‌کنند که در سفر اخیرش به نیویورک آشکارا خلاف نظرات او سخن گفته است.
شکایت نمایندگان از نافرمانی احمدی‌نژاد
به نظر می‌رسد رهبر جمهوری اسلامی از چند ماه پیش دیگر دولتی را که همواره مورد حمایتش بوده با خود "در امتداد یک خط" نمی‌بیند. اختلاف میان این دو از زمان برکناری وزیر اطلاعات حیدر مصلحی به وسیله‌ی احمدی‌نژاد و ابقای او به فرمان خامنه‌ای، در اردیبهشت ماه سال جاری آشکارتر از همیشه شد. رئیس دولت دهم در پی این ماجرا ۱۱ روز قهر کرد و در دفتر کار خود حاضر نشد.
پذیرش مجدد مصلحی در مقام وزیر اطلاعات با تعلل بسیار صورت گرفت. این موضوع مضمون یکی از ۱۵ شکایتی است که شماری از نمایندگان از احمدی‌نژاد کرده‌اند و کمیسیون اصل نود گزارش ناکاملی از آن را بالاخره ششم مهرماه به مجلس ارائه کرد. شاکیان آنچه را مقاومت احمدی‌نژاد در اجرای فرمان خامنه‌ای برای ابقای مصلحی خوانده شده تخلف ارزیابی کرده‌اند.
"طرح کم‌سابقه شکایت از رئیس جمهور"
کمیسیون اصل ۹۰ می‌گوید تکلیف این شکایت هنوز ناروشن است زیرا پاسخ نامه‌ای که برای دریافت توضیحات احمدی‌نژاد در این مورد ارسال شده هنوز دریافت نشده است. این کمیسیون و کمیسیون انرژی در چهار مورد تخلف را محرز شناخته‌اند و دو موضوع را برای پیگیری به قوه‌ی قضاییه ارسال کرده‌اند. دو مورد نیز به هیات رئیسه ارسال شده است.
شکایت نمایندگان در چهار مورد وارد دانسته نشده و هفت مورد نیز همچنان بلاتکلیف است. حشمت‌الله فلاحت‌پیشه عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس می‌گوید «اصل اینکه شکایت نمایندگان از رئیس‌جمهور درباره اجرا نشدن برخی قوانین پیگیری و قرائت شود در نوع خود کم‌سابقه بود، ولی به نظر می‌رسید اعضای کمیسیون اصل ۹۰ زمان لازم را برای پیگیری این شکایت صرف نکرده‌اند.» او ششم مهر در گفت‌وگو با خبرآنلاین گفت «احساس می‌شود یک‌‌سری مصلحت‌ها در این گزارش لحاظ شده بود.»
چراغ سبز برای فشار بیشتر به احمدی‌نژاد؟
به اعتقاد ناظران بی‌میلی خامنه‌ای به علنی‌تر شدن اختلاف‌هایش با احمدی‌نژاد می‌تواند جنبه‌ای از این "مصلحت‌اندیشی" تلقی شود، اما اقدام کم‌سابقه‌ی طرح شکایت از رئیس جمهور بدون موافقت و رضایت او امکان‌پذیر نبوده است. شدت گرفتن انتقادها به اظهارات و رفتار احمدی‌نژاد در سفر اخیرش به نیویورک نیز می‌تواند در همین چارچوب تفسیر شود.
رهبر جمهوری اسلامی سال گذشته، همچون سال‌های پیش از آن، به ستایش از اقدام‌های احمدی‌نژاد در اجلاس سالانه‌ی سازمان ملل پرداخت و آن را "سفر پرکار و پر مغز" خواند. خامنه‌ای در همان دیدار قم که قابل اطمینان بودن احمدی‌نژاد را در سفرهای خارجی را مورد تحسین قرار می‌داد گفت «هیچ رئیس جمهوری به اندازه او از اسلام و آرمان‌ها و ارزش‌های اسلامی در سازمان ملل سخن نگفته.» احمد جنتی نیز سال گذشته پس از نطق احمدی‌نژاد در نیویورک گفت باید برای این اقدام او "سجده‌ی شکر به پا داشت."
انتقاد از سفر خانوادگی به نیویورک

در دو روزی که از بازگشت هیات ایرانی از نیویورک می‌گذرد ده‌ها گزارش انتقادی در مورد این سفر و سخنان احمدی‌نژاد منتشر شده است. یکی از انتقادهایی که زیاد تکرار شده به ترکیب هیات همراه احمدی‌نژاد مربوط می‌شود. سایت الف با انتشار فهرستی از همسر، دو فرزند، عروس، داماد و نوه‌ی احمدی‌نژاد و همسران مقام‌های دولتی که هیات را همراهی کرده‌اند نوشت در مورد توجیه همراهی اعضای خانواده و هزینه‌ی این سفر پرسش‌هایی را با "معاونت ارتباطات و اطلاع رسانی ریاست جمهوری" در میان گذاشته که بی‌پاسخ مانده است.
موضوع مهم دیگری که با واکنش‌های منفی فراوانی روبرو شده حضور اسنفدیار رحیم مشایی رئیس دفتر و حمید بقایی معاون اجرایی احمدی‌نژاد در میان همراهان اوست که از چند ماه پیش سران "جریان انحرافی" خوانده می‌شوند. این دو متهم می‌شوند که در جریان اختلاس ۳ هزار میلیارد تومانی اخیر که بعدا میزانش به یک هزار و ۷۵۰ میلیارد کاهش داده شده با اختلاس‌گران همکاری کرده‌اند. نادر قاضی‌پور نماینده ارومیه در مجلس روز یکشنبه (سوم مهر) از حضور دو نفر در میان همراهان احمدی‌نژاد انتقاد کرد که به گفته‌ی او ممنوع‌الخروج هستند و در این سفر "بحث سازش یا مذاکره و رابطه با آمریکا را مطرح کرده‌اند."
"ارزان‌فروشی دارایی‌های دیپلماسی"
احمدی‌نژاد در مورد رابطه به آمریکا در اظهاراتی که قبلا نیز مشابه آن را تکرار کرده بود گفت "ما اصل را در برقراری رابطه می‌دانیم و معتقدیم فقدان ارتباط به زیان دو طرف است." او در روز سوم از سفرش به نیویورک در گفت‌وگو با شبکه پی بی اس در خصوص رابطه با آمریكا اظهار داشت "باید توجه داشت كه این كشور روابط خود را با ایران به طور یك طرفه قطع كرد." احمدی‌نژاد در مناسبتی دیگر از تلاش‌های خود برای ایجاد ارتباط با آمریکا سخن گفت و از بی‌پاسخ‌ماندن نامه‌اش به باراک اوباما ابراز ناخشنودی کرد.
احمد توکلی، رئیس مرکز پژوهش‌های مجلس ظاهرا با توجه به چنین اظهاراتی گفت "برخی رفتارها در برابر آمریکا مغایر با مصلحت و عزت کشور است." او که سال گذشته پس از سخنرانی احمدی‌نژاد در نیویورک از او به خاطر "مواضع ضد استکباری و ضد صهیونیستی" حمایت و قدردانی کرده بود اکنون با اشاره به بحث‌های مربوط به مذاکره یا معامله با آمریکا از کسانی انتقاد می‌کند که "در سخن رادیکال‌اند و در عمل دارائی‌های ما را در دیپلماسی خارجی ارزان عرضه می‌کنند."
بی‌اعتنایی به "بیداری اسلامی" خامنه‌ای
این انتقادها در حالی مطرح می‌شود که بخش بزرگی از سخنان احمدی‌نژاد از جمله در مورد رابطه با آمریکا هر سال به همین شکل تکرار شده است. روزنامه‌ی رسالت نیز حرف‌های احمدی‌نژاد در نیویورک را "تکراری و طولانی" ارزیابی کرده است. به رغم این، نادر قاضی‌پور در تذکری در مجلس خاطرنشان می‌کند سیاست‌های کلی جمهوری اسلامی در مورد رابطه یا مذاکره با آمریکا را علی خامنه‌ای تعیین می‌کند و "افراد دیگر چنین حقی ندارند."
انتقاد دیگری که به نظر مهم‌تر می‌رسد به اظهاراتی از احمدی‌نژاد مربوط می‌شود که به بی‌اعتنایی او به مفاهیم پیشنهادی خامنه‌ای و حتا به دهن‌کجی به او تعبیر می‌شود. محمدنبی حبیبی دبیر کل حزب موتلفه اسلامی که سخنرانی احمدی‌نژاد در اجلاس عمومی سازمان ملل را "در مجموع نطق خوبی" ارزیابی می‌کند اشکال اصلی او را تکیه‌ی بیش از حد به انسان و انسانیت و عدم استفاده از ترکیب مورد نظر خامنه‌ای، "بیداری اسلامی" است که اخیرا موضوع محوری و عنوان همایشی با حضور او در تهران نیز بوده است.
"غفلت غیرقابل توجیه احمدی‌نژاد"
خبرگزاری مهر از قول حبیبی نوشت «غفلت از نقش اسلام در روشنگری نسل کنونی و نیز بیداری اسلامی در منطقه و نطق ایشان قابل توجیه نیست.» به گزارش خبرآنلاین علی اصغر محمدی، مدیرکل سابق وزارت خارجه معتقد است «طرح بحث بیداری انسانی نوعی نادیده گرفتن واقعیت‌های منطقه است.» این انتقادها در حالی مطرح می‌شود که رئیس دولت دهم پیش از سفر به نیویورک نیز برای تحولات منطقه از ترکیب بیداری انسانی استفاده کرده بود.
بخش دیگری از انتقادها به اظهارات احمدی‌نژاد در مورد امکان توقف غنی‌سازی اورانیوم مربوط می‌شود. او در گفتگو با یک شبکه تلویزیونی ژاپنی گفت «ما آمادگی داریم هر زمانی‌که سوخت بیست درصد در اختیارمان قرار دهند تولید آن را متوقف کنیم.» سخنان ضد و نقیض در مورد آمادگی و عدم آمادگی در توقف غنی‌سازی پیش از این نیز سابقه داشته است. واکنش‌های اخیر بیشتر با این استدلال صورت می‌گیرد که تصمیم‌گیری در این مورد نیز بر عهده‌ی خامنه‌ای است.
"منفعلانه و به دور از سیاست‌های کلی نظام"
عبدالله کعبی نماینده آبادان نیز روز سه شنبه (۵ مهر) در مجلس خطاب به احمدی‌نژاد گفت «شما رفته بودید مایه عزت شوید! اما با خفت رابطه با آمریکا را مطرح کردید.» او ضمن انتقاد از احمدی‌نژاد که "در هیچ یک از نطق‌های داخلی و خارجی از لفظ بیداری اسلامی استفاده نکرده" می‌پرسد «این است احترام شما به جایگاه رهبری و مواضع ایشان؟»

کعبی در حالی از عدم تبعیت احمدی‌نژاد از خامنه‌ای انتقاد می‌کند که بر خلاف ستایش‌های رهبر جمهوری اسلامی از نطق‌های سال‌های گذشته‌ی رئیس دولت در نیویورک می‌گوید «متاسفانه مانند سال‌های گذشته فرصت حضور در سازمان ملل از دست رفت.» او مواضع احمدی‌نژاد را منفعلانه و به دور از سیاست‌های کلی نظام و رهنمودهای خامنه‌ای توصیف کرد.
"وقت شکستن سکوت احمدی‌نژاد"
در همین حال مسئله‌ی طرح سوال از احمدی‌نژاد در مجلس نیز دوباره سر و صدا به پا کرد. روز چهارشنبه (۶ مهر) بهمن اخوان، یکی از امضا کنندگان طرح تهدید کرد در صورتی که هیات رئیسه به این طرح توجه نکند استعفا خواهد داد. پیشتر علی مطهری نماینده‌ی اصولگرای منتقد دولت نیز چنین تهدیدی کرده بود.

به نظر می‌رسد که رویارویی با اظهارات احمدی‌نژاد به اعضای هیات دولت نیز سرایت کرده است. در حالی که احمدی‌نژاد چند روز پیش از پیشنهاد آمریکا برای ایجاد یک "خط ارتباط بحران" میان دو کشور استقبال کرده بود وزیر دفاع دولتش احمد وحیدی می‌گوید «ما در منطقه نیاز به برقراری این خط نداریم.»
احمدی‌نژاد گفته است همچنان در مقابل فشارها سکوت می‌کند اما تهدید کرده این سکوت همیشگی نخواهد بود. سایت "ابصار نیوز" که به حامیان احمدی‌نژاد تعلق دارد در گزارشی نوشت هواداران او شامگاه دوشنبه در جریان استقبال از رئیس دولت خواسته‌اند سکوت را بشکند. بنابر این گزارش احمدی‌نژاد گفته است وقت این کار فراخواهد رسید.
http://peykeiran.com/Content.aspx?ID=38768

تجاوز گروهی به نوجوانان و جوانانی زندانی به دستور رئیس و معاون زندان گوهردشت کرج



بنابه گزارشات رسیده به "فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران" نوجوانان و جوانان زندانی بدستور مسئولین زندان  به بندهایی منتقل می شوند که هدف  تجاوز جنسی گروهی باندهای مافیایی قرار می گیرند

.در طی چند هفتۀ گذشته حداقل سه نوجوان که به سلولهای باندهای مافیایی بندهای 1،4 و 6  بدستور محمد مردانی و خادم منتقل شده بودند مورد تجاوز گروهی وحشیانه قرار گرفتند. باندهای مافیایی با چراغ سبز وگرفتن اطمینان خاطر مردانی رئیس زندان و معاون وی خادم  اقدام به تجاوز گروهی حداقل به سه نوجوان نمودند. باند مافیایی با بستن دستها و پاهای نوجوانان زندانی اقدام به تجاوز گروهی به آنها می کنند. رفتارهای وحشیانه آنها باعث گردید که این 3 نوجوان زندانی به بیمارستانهای خارج از زندان منتقل شوند و به مدت یک هفته بستری بودند. آنها پس از این تجاوز گروهی  دچار نارحتی جسمی و روحی شدید هستند.

اسامی نوجوانانی که مورد تجاوز جنسی گروهی قرار گرفته اند به خاطر حفظ حیثیت آنها از نوشتن نام کامل آنها خوداری می کنیم و فقط اسامی آنها را بصورت اختصار اعلام می نماییم. اما برای در جریان گذشتن  سازمانهای حقوق بشری و گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد مشخصات کامل آنها ارسال خواهد شد.

1- نعیم .ق در بند 4 زندان گوهردشت کرج مورد تجاوز گروهی باندهای مافیایی قرار گرفت.

2- محمد ج. در سالن 3 بند1 زندان گوهردشت کرج مورد تجاوز گروهی قرار گرفت

3- احسان ا. در بند 6 زندان گوهردشت کرج مورد تجاوز گروهی قرار گرفت.

محمد مردانی و خادم پیش از انتقال این نوجوانان به آنها تاکید کرده بود که آنها را به این بندها انتقال می دهد که مورد تجاوز جنسی گروهی قرار گیرند و تا دیگه نسبت به برخوردهای وحشیانه آنها اعتراض نکنند.مردانی و خادم انتقال نوجوانان به این بندها و مورد تجاوز گروهی قرار گرفتن آنها را « رو کم کنی » نام نهاده اند.

وقتی که یکی از نوجوانان حاضر به انتقال به سلولها باندهای مافیایی نمی شود خادم شخصا جملاتی علیه او بکار می برد که متاسفانه برای رعایت حرمت خوانندگان قادر به نوشتن آنها نیستیم.

موارد فوق بدلیل اینکه اکثر زندانیان بندها و زندان از این ماجرا مطلع شده بودند افشا شده است ولی گفته می شود موارد متعددی تجاوز جنسی علیه نوجوانان بکار برده می شود و مخفی نگه داشته می شود. باندهای مافیایی زندان با اطمینان خاطر یافتن از عدم مجازات و پیگرد قانونی توسط مردانی و خادم اقدام به این اعمال وحشیانه می نمایند  بعضی از نوجوانان زندانی در این بندها بصورت برده جنسی مورد سوء استفاده قرار می گیرند و گاها به سایر زندانیان اجاره داده می شوند.

در حال حاضر ده ها نفر از نوجوانان و جوانان در سلولهای زندانیان عادی و خطرناک در بندهای 1،3،4 و6 قرار داده شده اند و در معرض خطر جدی سوء استفاده های جنسی و احتمالا ابتلا به بیماریهای ایدز و غیره قرار دارند.اسامی بعضی از آنها به قرار زیر می باشد:

1-علیرضا زمانی بند چهار ،2-حسین ژوگه بند چهار ،3- مختار بادبادی بند سه ،4-حمید دوست حسینی بند سه ،5- یوسف ذاکری بند شش ،6- امیر رضایی بندیک ،7- مهدی سلحشور بند شش ،8- فرشاد قره حسن لو بند شش ،9- علیرضا یوسفی بند شش ، 10- صابر شربتی بند یک ،11- دانیال حسن پور بند شش ،12- امید رضانیا بند شش ،13- مهران نوری بند شش ،14- حسین سرلک بند یک،15- علی نادری بند یک، 16- ایمان ملاباشی یزدی بند یک ، 17- علیرضا فرمانی بند یک ،18- محمد محمدی بند یک ،19- حسین صفدری بندیک،20- علی عرب بند شش ،21- محسن مرزبان بند یک ،22- سلیمان تقوی بندشش، 23- محسن طاهرزاده بند شش ،

در حال حاضر بند 5 محل نگهداری نوجوانان و جوانان زندانی می باشد اما این نوجوانان و جوانان علیرغم خواست خود همچنان در بندهای مختلف زندان گوهردشت کرج نگهداری می شوند

تعدادی از نوجوانان و جوانان زندانی به شرط تضمین  امنیت جانی آنها آماده اند که در هر دادگاهی حاضر شوند و نسبت به رفتار و اعمال محمد مردانی و خادم و بادندهای مافیایی تحت امر آنها شهادت بدهند. 




۱۳۹۰ مهر ۴, دوشنبه

سخنی کوتاه با خوانندگان محترم سرزمین من کجاست



خوانندگان محترم . وبلاگ سر زمین من کجاست 

این وبلاگ قصد تخریب و یا توهین به اشخاص و احزاب و یا گروه ها را ندارد وبلاگی است برای انعکاس دیدگاهای مفید و مثبت شما .یقینا  همه ما دارای سلیقه های متفاوت هستیم  و هر کدام از یک زاویه خاص به دنیای پیرامون خود نگاه میکنیم برداشت و نتیجه گیریها ی همه هم متفاوت است

. بارها از دوستان و خوانندگان عزیز خواسته ایم از توهین و یا تحقیر اشخاص پرهیز کنند 

ما مشکل  در انتخاب اسم مستعار نداریم  مشکل این است دوستانی بدون دلیل و مدرک  افراد را مورد سر زنش قرار میدهند و ما از انتشار مطالب آنان خوداری کرده ایم .افرادی که کپی سخنان و مطالب دیگران را برای ما ارسال میکنند مسولیت ان هم به عهده خود  آنان است و ما در این زمینه هیچگونه مسولیتی نداریم .زیرا ممکن نیست ما به تمام وبلاگها و وبسایتها سر زده و مطالب را با هم مقایسه کنیم . انتظار داریم خوانندگان محترم برای هر چه بهتر شدن و مفید بودن وبلاگ سر زمین من کجاست همکاری کنند و ما از پیشنهادات و انتقادات  شما استقبال میکنیم 

آرزوی توفیق برای شما خوانندگان محترم 

سر زمین من کجاست 

۱۳۹۰ مهر ۳, یکشنبه

سکولاریسم نو ! نواختن شیپور از سر گشاد آن





عــبـدالـسـتـار دوشـوکی
اصرار بر نواختن شیپور سکولاریسم از سر گشاد آن رسالت "نامیمونی" است که عده ای آن را تا فراسوی مرز پرخاشگری، تقدیس افراطی همانند صلیبی مقدس در رهگذر جدال اندیشه ها بر دوش کشیده و فریاد بر می آورند
: یــافتم! یافتم! نسخه نـــو ِ آن را یافتم! در حالیکه سکولاریسم یا دمکراسی نسخه "نو" و "کهنه" ندارد.  در این مقاله  بسیار کوتاه معرفت شناسی انتقادی آن "یافته" جدا بافته و عملکرد سیاسی شارحان "سکولاریسم جزم اندیش و پرخاشگر" را در ترازوی نقد عریان مورد ارزیابی و کالبدشکافی قرار می دهم؛ زیرا "سخن هر چه کوته بود خوشتر است / بگویم گرت هوش اندر سر است". یا بعبارتی "چون سخن نیک بود مختصر آید".  بر طبق پژوهش ها و نظر سنجی های متفاوت، بریتانیا یکی از "لامذهب ترین" یا بعبارتی در عمل سکولارترین کشورهای دنیا است در حالیکه از منظر قانون (۱) ملکه یا پادشاه  بریتانیا، هم رئیس حکومت (State ) و هم رئیس مذهب یا کلیسای پروتستان (Church ) می باشد؛ و تفکیک قانونی بین نهاد مذهب و نهاد حکومت وجود ندارد. اما عملا ً بریتانیا دارای یک سیستم سیاسی آزاد، دمکراتیک و پویای مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر می باشد. در برخی از کشورهای اروپایی نظیر ایرلند پاره ای از قوانین نظیر آموزش عمومی در مدارس مذهبی ِ وابسته به کلیسا، قانون سقط جنین، و حتی روش های جلوگیری از بارداری بر اساس احکام الهی دین مسیحیت و نه علم نوین و یا عرف رایج وضع شده اند. در این کشورها برخی از ضوابط و مناسبات قانونی حکومتی بر پایه احکام دین مسیحیت بنیاد شده اند، و تفکیک مشخص قانونی بین دین و حکومت، مثلا ً بر خلاف آنچه که در فرانسه ء "لائیک" است،  وجود ندارد. وانگهی بسیاری از احزاب دمکراتیک در کشورهای مترقی و آزاد نظیر احزاب دمکرات ـ مسیحی، سوسیال ـ مسیحیی ، ملی ـ مذهبی و محافظه کاران مذهبی و سیاست های آنها ریشه ای عمیق و تاریخی در مذهب مسیحیت دارند.  اما در عین حال همگی این کشورها متمدن، دمکراتیک و آزاد هستند. ولی  کشورهایی نظیر کره شمالی، کوبا و سوریه سکولار هستند. معمر قذافی و صدام حسین هم سکولار بودند. بنابراین آیا می توان نتیجه گرفت که سکولاریسم مترادف است با استبداد مطلق و یا بر عکس؟ نه خیر ! اینگونه نتیجه گیری های سطحی، سفسطه در استدلال و بمثابه نعل وارونه زدن در میدان سیاست است. معاهده ها، منشورها، عهدنامه ها و قوانین بین المللی فراوانی در مورد آزادی افراد، مساوات، دمکراسی، حقوق بشر و غیره وجود دارد. اما هیچ کشوری از نظر قوانین بین المللی ملزم به رعایت سکولاریسم نیست. زیرا سکولاریسم، قبل از آنکه یک قانون باشد، یک فرهنگ است که در طی یک پروسه روشنگری و فرایند عرفی سازی حاصل می شود. فرهنگی که مذهب ستیز نیست اما انسانگرا است و به  اصالت عقل و علم و جایگاه آزاد انسان (اصالت فرد) باور عملی دارد.

بر اساس تعریف مشخص و انعطاف ناپذیر ارائه شده توسط  مروجانی که پیامبروار صلیب سکولاریسم را با جزم اندیشی خاصی به دوش می کشند، و گاها ً نیز از آن بعنوان چوب تکفیر بر علیه مخالفان نظری خود استفاده می کنند، باید در ساختار سیاسی و حقوقی بسیاری از این کشورهای دمکراتیک و آزاد نقض ها و تناقض های اساسی نهفته باشد. آنها معتقد هستند که سکولاریسم پیش فرض دمکراسی است. متاسفانه تعریف دقیق، واحد و جامعی از واژه "سکولاریسم" که مورد قبول همگان باشد، وجود ندارد. جدایی دین از سیاست، جدایی دین از دولت(قوه اجرایی)، جدایی دین از حکومت (هر سه قوه مقننه، مجریه و قضائی)، جدایی نهاد مذهب (مسجد یا کلیسا) از نهاد دولت و یا حکومت و غیره، از جمله مجموعه تعاریف نسبتا ً بیشمار و رایجی هستند که هر کسی از "ظن" خویش به آنها رجوع می کند. عدم وجود تعریف جهانشمول از واژه و مفهوم ذاتی سکولاریسم باعث تشتت در گفتار و پراکندگی در پندار  شده است؛ زیرا جنگ از الفاظ خیزد، و ز معانی آشــتــی! مشوش نمودن رابطه بین دمکراسی، کثرتگرائی و التزام به منشور جهانی حقوق بشر از یک سو، و سکولاریسم از سوی دیگر، یکی دیگر از شگرد های ماهرانه واصفان سکولاریسم نو، که در مورد آن "تعصب مذهبی یا مسلکی" خاصی نشان می دهند، می باشد. در این راستا باید گفت متاسفانه "تیری که نه بر هدف گراید / آن به کـه ز جعبه بر نـیـاید!"
مدافعان سکولاریسم نو ادعا می کنند که هیچگونه ضدیتی با دین مردم ندارند. آنها مدعی هستند که فقط یک سر "چوب" یعنی سکولاریم را از روی زمین برداشته اند؛ و با سر دیگر چوب یعنی دین مردم کاری ندارند ـ غافل از اینکه اگر یک سر چوب را بردارید، سر دیگر آن را نیز ناخواسته برداشته اید. خردگرایی حکم می کند که نمی توان در این مورد با استدلال های انفصالی، خود را از مسئولیت مبراء و منزه دانست. متاسفانه در فرهنگ عامه واژه ها معنای خاص خود را پیدا می کنند. و اینگونه است که مروجان سکولاریسم بجای اینکه آن را در چهارچوب حاکمیت مردم (دمکراسی)، برابری، حقوق بشر، کثرتگرایی، و اصالت علم و عقل و اراده ء انسان آزاده، معرفی و ترویج کنند؛ سکولاریسم را بصورت یک مقوله انتزاعی در جدال با بظاهر طرفداران دین، و از منظر توده ها در جدال با خود دین، مطرح می کنند. متاسفانه سکولاریسم مذهب ستیز همان خدمتی را به  مقوله "جدایی دین از حکومت" خواهد کرد، که آخوندهای طرفدارن دین در طی ۳۲ سال اخیر به مذهب شیعه کرده اند. بقول حافظ "نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست / کلاه داری و آئین سروری داند"!
 در تنقیح مطلب باید تاکید کنم که بنده نیز همانند بخش وسیعی از ایرانیان با جدایی کامل نهاد دین از نهاد حکومت و اجرای "سیاست زمینی" اعتقاد سیاسی دارم. اما از خطر روش های انتزاعی، تعصب، تامگرایی و منش غیر دمکراتیک در طرح مقوله "جدایی نهاد دین از حکومت" تحت عنوان سکولاریسم نو آگاه هستم، زیرا  طرح دگماتیستی و "مذهب ستیزی" سکولاریسم احتمالا ً نتیجه ای معکوس ببار خواهد آورد. بسیاری از عوام و حتی خواص نواندیشان دینی که با "بحث قبض و بسط تئوریک شریعت" سروش آشنایی دارند، سکولاریسم پرخاشگر را مترادف با دین ستیزی و در رابطه با کشورمان، "اسلام ستیزی" می بینند، زیرا هر چه از حد بگذرد ناچار گردد ضد آن! یا بقول مولانا "ضد را از ضد شناسند ای جوان / چون شدی در ضد، به بینی ضد آن".
یکی از واصفان و شارحان محترم و شناخته شده شیوه انتزاعی معرفی سکولاریسم نو، جناب دکتر اسماعیل نوری علاء می باشند که بنده برای تلاش و جایگاه ادبی ایشان احترام ویژه ای قائل هستم. اما عملکرد سیاسی ایشان نمی تواند از دایره نقد فعال و سازنده بیرون باشد. ایشان در جمعه گردی اخیر خود تحت عنوان "سخنی ديگر دربارهء کنگره ملی و آلترناتيوسازی" می نویسند: "سال هاست من، در نوشته ها و برنامه های رسانه ای خود، در مورد ضرورت ايجاد يک کنگرهء ملی و يک آلترناتيو سکولار ـ دموکرات در خارج کشور سخن گفته ام". باید با شفافیت عریان تصریح کرد که نگارنده مخالفت های شدید جناب آقای دکتر نوری علاء گرامی را بر علیه نشست برلین، نشست لـنـدن، کنفرانس پاریس، کنگره بروکسل، همایش همبستگی واشنگتن، طرح رفراندم و غیره خوب بیاد دارد.  علاوه بر سابقه دیرینه در نقد مذهب، آقای دکتر نوری علاء قبل از تاسیس شبکه سکولارهای سبز، با هر نوع اقدامی در جهت تشکل، سازماندهی و همبستگی نیروهای سیاسی اپوزیسیون برونمرزی که تقریبا ً همگی بدون ادعای مالکیت، سکولار هستند، مخالف بودند، و از ابراز مخالفت صریح و ناسازگار خود با سمینارها و نشست ها و کنگره ها و همایش ها جهت همسویی و اتحاد ابدا ً ابائی نداشتند. نقطه نظرات، نقل قول ها و مقالات متعدد ایشان در اینترنت موجود است. بقول شیخ اجل سعدی " نگفته ندارد کسی با تو کار / ولیکن چو گفتی دلـیلـش بیار".  برای نمونه فقط چند فقره از مواضع روشن ایشان را در ذیل ذکر می کنم:
"من اين مطلب را به خواست دوستانم در سايت «فرهنگ گفتگو» و بعنوان پيشگزاره ای برای شرکت در يک بحث پالتاکی پيرامون «اتحاد برای دموکراسی» می نويسم. جوهر حرفم هم آن است که، از نظر من، «اتحاد» برای «دموکراسی» نه ممکن است و نه اثربخش"." بدين ترتيب من نه در ندای آقای رضا پهلوی مبنی بر «امروز فقط اتحاد» حاصلی مفيد می بينم، نه در دعوت آقای امير انتظام برای تشکيل «کنگره ملی» و نه در پيشنهاد آقای نويدی در مورد تشکيل «پارلمان در تبعيد»".

دکتر اسماعیل نوری علاء (ممکنات و اثرات اتحاد برای دموکراسی - دوشنبه ۸ فروردين ۱۳۸۵ - برابر با ۲۸ مارس ۲۰۰۶  ـ دنور، کلرادو، آمريکا)  (لـیـنـک ۲)
"در واقع، من اين اصرار شبانه روزي بر اينکه با هم همبسته و هماهنگ و همگام شويم را ـ بخصوص وقتي که از جانب تشکلي سياسي مطرح مي شود ـ چيزي جز گريختن از انجام وظايف و مسئوليت هاي خود و پنهان شدن در پشت يک ايدهء جمعي گسترده ارزيابي نمي کنم. و تازه، بنظر من، امکان رخ دادن معجزه اي به نام همبستگي وجود ندارد"

متن سخنراني (ویدئویی) در سمينار شاخهء آمريکاي جبههء ملي ايران ـ کدام طيف، کدام نيرو، کدام همبستگي؟ ـ یکشنبه ۳۱ ماه می ۲۰۰۸ (لـیـنـک ویدئو ۳)
باید پرسید چرا شخصیت ادبی و اندیشمندی نظیر دکتر نوری علاء که در طی سالیان متمادی مصرانه  با تلاش های دیگران برای همسویی و اتحاد مخالفت کرده، به ناگاه برای مصادره به مطلوب جنبش سبز و تشکیل دولت در تبعید و یا بعبارتی "دولت سایه" و بی کفایت خواندن موسوی و کروبی، چنان عجله ای از خود نشان دادند و با منتقدان یا بقول خودشان کسانی که گروه خونی آنان با گروه خونی دکتر نوری علاء همخوانی ندارد، آنگونه برخورد نامناسب کردند، و بر خلاف اصل کثرتگرایی و دمکراسی، آنها را دفع کردند ـ بخصوص اینکه آنها نیز سکولار بودند، اما جربُزه سیاسی و پایبندی به اصول خویش را داشتند. سخنرانی اسلام ستیزی و ضد موسوی و ضد کروبی برخی از سخنرانان در کنفرانس سکولارهای سبز در تورنتو در آرشیو سایت تلویزیون مـیـهـن موجود است. متاسفانه در اثبات به اصطلاح دشمنی سازش ناپذیر خود با رژیم جمهوری اسلامی، پاره ای از مسئولین گروه سکولارهای سبز کج نشستند و راست گفتند و حتی به دفاع و حمایت از عقب مانده ترین، خشن ترین و ارتجاعی ترین نیروهای مذهبی مخالف رژیم برخاستند که خود نمایانگر پایبندی عقیدتی آنها به اصل سکولاریسم و نه استفاده ابزاری از آن می باشد. در نتیجه "هر آن آتش که باشد سر بسر دود، همان بهتر که خاکستر شود زود!".   اینگونه از سکولاریسم دفاع کردن در حقیقت نواختن شیپور از سر گشاد آن می باشد یا بعبارتی به نقل از خود ایشان اسب دمکراسی و حقوق بشر را پشت درشکه سکولاریسم بستن است. دمکراسی و کثرتگرایی واقعی عملا ً  در بطن خود "جدایی دین از حکومت" را جای خواهد داد. اما بر عکس آن امکان پذیر نیست ـ یعنی سکولاریسم واقعی (همانگونه که در کره شمالی، سوریه و کوبا است) در بطن خود دمکراسی واقعی را جای نخواهد داد. نتیجتا ً نه شیپور را از سر گشاد آن بنوازیم، و نه اسب را پشت درشکه ببندیم.
عــبـدالـسـتـار دوشـوکی

یکشنبه ۳ مهر ۱۳۹۰ 

Doshoki@gmail.com
مراجع:




اگربلوچ ايرانی ميبود، طبيعتاً کليه امتيازاتی برخوردارميبودند، که فارسها دارند.



فردی بنام مهدی ريگی که خودرا ايرانی معرفی کرده است ،خواهان بحث آزاد پيرامون استقلال بلوچستان ويا ادامه 

بردگی درچارچوب ايران وتحت حاکميت شوونيسم فارس شده است. 

اگرآقای مهدی ريگی خود را بلوچ معرفی ميکرد، بنده بدون هيچگونه قيد وشرطی با وی وارد گفتگو ميشدم وسعی ميکردم تا به تقويت گرايشات ملی و بپردازم وی را به وظائف ملی اش آشنا سازم

.
اما ازآنجائی که وی ايرانيست، پيش شرطی وجود خواهد داشت که بايد آقای مهدی ريگی به آن پاسخ دهد. پيش شرط جهت آغازاين بحث اين است که جناب ريگی بايد ايرانی بودن خويش را به اثبات برساند. 
برطبق قانون اساسی ايران، ايرانی کسی است که به زبان فارسی سخن گويد وپيرو مذهب تشيع باشد و.... درقانون اساسی ايران آمده است که بلوچ وکرد ويگران که شامل دو اصل بالا نيستند، ايرانی نيستند، زيرا نه ميتوانند رئيس جمهورشوند و نه ميتوانند وزارتی را تصاحب کنند و....
اگربلوچ ايرانی ميبود، طبيعتاً کليه امتيازاتی برخوردارميبودند، که فارسها دارند.
کريم ب 










خوانندگان محترم سرزمین من کجاست 

از شما انتظار میرود از تهمت و توهین به اشخاص و بکار بردن کلمات زشت و توهین آمیز خوداری نمایید 

با احترام 

زهره بلوچ 

۱۳۹۰ مهر ۲, شنبه

محمد صابر ملک رئیسی، نوجوان بلوچ به ۵ سال حبس محکوم شد



محمد صابر ملک ریسی، نوجوان بلوچ پس از تحمل بیش از یکسال بازداشت از سوی دادگاه انقلاب زاهدان به ۵ سال حبس و تبعید محکوم شد

.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، ارگان خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، این نوجوان بلوچ که در سن ۱۷ سالگی به دلیل عدم دسترسی ماموران وزارت اطلاعات به برادر بزرگ‌تر وی بازداشت شده بود پس از تحمل بیش از یک سال زندان در بازداشتگاه اداره اطلاعات زاهدان و زندان مرکزی این شهر محاکمه و از سوی دادگاه انقلاب به ۵ سال حبس در تبعید محکوم شد.

بر اساس اظهارات برادر این زندانی وی می‌بایست دوران محکومیت خود را در زندان اردبیل و به دور از محل سکونت خانواده خود در سن ۱۸ سالگی تحمل کند که دوری مسافت بین این دو شهر خود محرومیت وی از ملاقات را نیز به همراه خواهد داشت.

محمد صابر ملک رئیسی در طی یک سال گذشته نیز از حق تحصیل محروم بوده است و بنا بر اظهارات برادر این زندانی تنها جرم وی رابطه برادری بوده است.

ماموران وزارات اطلاعات بار‌ها برای بازگشت برادر این زندانی به کشور اقدام به تهدید خانواده وی از طریق صدور حکم اعدام برای محمد صابر کردند.

با توجه به رای دادگاه انقلاب وی یکی از جوانترین زندانیانی است که با اتهام سیاسی امنیتی در زندان های جمهوری اسلامی ایران تحمل حبس خواهد کرد.

بحث و جدل با این طبقه استقلال طلب به جز اتلاف وقت ما را به جایی نمیرساند

اتحاد، همبستگی

میربلوچ

من آقای مهدی ریگی را می شناسم . از آشنایی به دانش روز، صداقت  و پاکدلی او واقفم و از این جهت او را خطاب قرار میدهم.

آقا مهدی ریگی  من به این نتیجه رسیده ام که بحث و جدل با این طبقه استقلال طلب به جز اتلاف وقت ما را به جایی نمیرساند
. این گروه سالهاست که آرزو را در دل می پرورانند و نیک میدانند که  آخوندهای حاکم در ایران اهل سیاست نیستند. دوستان و دشمنان حقیقی ایران زمین  را نمیتوانند ازهم متمایز کنند . سیاست بی طرفی ندارند و منافع ملی مردم ایران را تشخیص نمیدهند. مذهب شیعه  را وسیله و ابزار خود قرار داده اند و با این وسیله اعمال ضد مردمی ، غارت سرمایه و ثروت این ملت را توجیه میکنند. مردم مسلمان ایران ابتدا به آخوندها اعتماد داشتند و هرگز فکر نمیکردند که آخوندها تا این حد خیانتکار و جبار باشند. در سیاست خارجی آخوندها کاملا شکست خورده اند . حاکمان جمهوری اسلامی سی و دو سال است که شعار برعلیه اسراییل و آمریکا میدهند . آثار تمام عقب ماندگی ، تورم، بیکاری ، ورشکستگی اقتصادی که نتیجه بی دانشی و بی لیاقتی آنها ست را به آمریکا نسبت میدهند. حتی با همسایگان ایران دشمنی میکنند و آنها را تهدید به صدور انقلاب خود میکنند. در نتیجه حکومت آخوندی چه از نظر داخلی و چه از لحاظ خارجی کاملا" زمینگیر شده است . تنها پول نفت و سرکوب شدید مخالفان داخلی است که این حکومت تا کنون دوام آورده است. همسایگان عرب ایران از حکومت مذهبی ایران دلخوشی ندارند و به شدت احساس نا امنی میکنند. لذا بارها به آمریکا متوسل شده اند که شاید آمریکایی ها با حمله نظامی ، با همان سبکی که  طالبان و یا صدام حسین را سرنگون کردند، ملایان را از قدرت بیاندازند

اکنون این استقلال طلبانی که شما با آنها جدل دارید سالهاست که همین حرفها را میزنند. یک دشمن فرضی بی خطری بنام ملت فارس به جای حکام دیکتاتوری ولایتی ساخته اند . تمام جنایات آخوندهای شیعی حاکم را به مردم فارس نسبت میدهند. دشمنی خود را با زبان فارسی ، تمدن ایرانی و ادبیات غنی زبان فارسی پنهان نمی کنند. تاریخ و مدنیت قدیم ایران را انکار میکنند. در صورتی که حتی دشمنان ایران مثل ابن خلدون و هردوت در آثار خود از تمدن و مدنیت ایرانیان مطالبی زیادی نوشته اند. یکی از عوامل اصلی پیشرفتهای هنری ، علمی، فلسفی و حتی نظام اداری و کشورداری مسلمانان ، ایرانیان بوده اند. حتی ما میدانیم که گرامر زبان عربی توسط یک ایرانی زبان شناس (سیبویه )تنظیم و نوشته شده است که تا امروز هم استفاده میشود.

آقای مهدی ریگی ، من استقلال طلبی این گروه را که اکثرا" از خوش نشینهای اروپا هستند درک می کنم ولی هر گز دشمنی آنان را با فرهنگ ایرانی درک نکردم من خودم را یک بلوچ ایرانی میدانم و به بلوچ بودنم و ایرانی بودنم افتخار میکنم. از دیکتار ، آخوند متعصب و وطن فروشان  و فرصت طلبان که نان را به نرخ روز می خورند ، بیزارم.

من از نزدیک با این دوستان ناسیونالیست آشنا هستم . در بحث و جدل، گفتارهایشان شعارگونه و تکراری است . در نوشتار و مقالات این شیوه به درستی مشهود است. تمام اعمال نابخردانه  شاه و شیخ را به حساب قوم فارس میگذارند. تا دلت بخواهد از ظلم و جنایت ، تبعیض و نابرابری، تحقیر و تحمیق  بر علیه ملت بلوچ برایت فاکت می آورند که همه درست و غیر قابل انکار است. اما روش استفاده دوستان مانند دزدانی است که سیاهی شب را دوست دارندو تبلیغ میکنند. باورکنید هر بار که خبر سرکوب  ، اعدام و شکنجه مردم بلوچ به گوششان میخورد خوشحال میشوند و این سیاهی و تیرگی خوراک چند روز آنهاست که میخواهند به شما ثابت کنند که  مردم فارس قابل اصلاح نیستند و ملت بلوچ نمیتوانند با آنها در زیر سقف یک کشور همزیستی مسالمت آمیزی داشته باشند. هر جنایت دیکتاتوری آخوندی بر علیه مردم بلوچ یک سند زنده برای اثبات نظرات آنهاست. اگر شما با نظر ات آنها مخالفت کنید. متهم به قجرپرست ، مزدور فارس ها، دشمن بلوچ و غیره میشوید. اگر نتوانستند نظر شما را برگردانند در نهایت میگویند که بسیار خوب ما نظر شما را به شرطی می پذیریم که به ما تعهد بدهی که  فارسها تمام حقوق بلوچها را باید بدهند و کوچکترین تبعیضی در کار نباشد. وقتی از آزادی و دموکراسی در ایران بحث می کنید. آنها نمیتوانند قبول کنند که مردم فارس بتوانند روزی دموکرات شوند!

استقلال طلبان خوش خیال نمیگویند که چه شیوه مبارزه ای را برای رسیدن به هدفشان در پیش دارند. به نظر من 4 راه برای رسیدن به استقلال بلوچستان قابل تصور است.

  1. مبارزه مسلحانه ، جنگ چریکی و از بین بردن عوامل نظامی و سیاسی که در نهایت باعث شورش و اعتصابات و جنگ داخلی با پشتیبانی مردم بلوچ و گرفتن حاکمیت از رژیم جمهوری اسلامی است.

  2. مبارزه و مقاومت مدنی که با روشنگری و به راه انداختن اعتصابات و تظاهرات مردم  بلوچ حکومت آخوندی را از بلوچستان بیرون بیندازند.

  3. منتظر باشند تا فارسها و حکومت ولایتی شیعی با همدیگر بجنگند همدیگر راحسابی ضعیف کنند و در نهایت مردم فارس بتوانند این حاکمیت دیکتاتوری را از کاربیندازند و به جای آن یک حکومت دموکراتیک تشکیل دهند . پس از آن عافیت طلبان استقلال میتوانند با مبارزه مدنی در یک حاکمیت دموکراتیک کشور خود را بنیان نهند. در صوریتکه این گروه اسرار میورزند که قوم فارس قابل اصلاح نیست و انتظار حکومت دموکراتیک توسط فارسها در ایران خیالی باطل است.

  4. بعلت  بیطرفی ،دشمن تراشی و حماقت آخوندی ، یک ابرقدرت مثل آمریکا به ایران حمله کند و این حکومت ضدبشری را که یک تهدید جدی برای منطقه و جهان است از بین ببرد و کشور ایران را مثل یوگسلاوی سابق به چند کشور کوچک تقسیم نماید. کشور بلوچستان را هم تحویل این گروه استقلال طلب بدهد.

بررسی این چهارمورد فوق الذکر از عهده بحث ما خارج است ولی بصور خلاصه میتوان گفت که مورد اول یعنی مبارزه مسلحانه نه در برنامه این گروه است و نه آنها تونایی چنین عملی را دارند. زیرا که مبارزه مسلحانه قبل از هر چیز بایستی از پشتیبانی مردم برخوردار باشد و الا نمیتواند دوام داشته باشد و به نتیجه برسد. رهبری و سازماندهی چنین تشکلی هم در توان آنها نیست. مبارزه مدنی برای عده ای که در خارج نشسته اند آرزویی بیش نیست. در داخل بلوچستان صدایی از استقلال طلبی به گوش نمیرسد و اگر هم چنین تفکری وجود داشته باشد بسیار ضعیف و اندک است. این شعارها تماما" از خارجه نشینان است . برای پیشبرد مبارزات مدنی ، روشنفکران جامعه باید در بین مردم باشند به آنها آگاهی و امید بدهند انگیزه مبارزاتی را در آنها تقویت کنند بطریقی که به خیابانها بیایند و در نهایت با اعتصابات عمومی و تحصن حکومت را فلج و از کار بیندازند.

شکل سوم هم یک نوع فرصت طلبی است که صبرکنند تا دیگران قربانی بدهند و ثمره اش را استقلال طلبان ببرند. مردم بلوچ فارغ از احساسات ناسیونالیستی ، جریاناتی را حمایت خواهند کرد که قربانی داده باشند و باعث سرنگونی آخوندهای ضد بشری شده باشند.

در مورد چهارم، فرض کنیم که آمریکا مثل عراق و یا افغانستان به ایران حمله کرد و حکومت آخوندی را از کار برکنار کرد. بر چه اساسی آمریکا میتواند به شما اعتماد کند و بلوچستان را از ایران جدا کند و در اختیار شما بگذارد. آیا شما توانسته اید کوششهایی بکنید که دراین مدت چندین ده پیشگام شوید مردان و زنان نیک اندیش ، جوانان دلیر و مبارز غیرتمند بلوچ  را با خود همراه کنید. آیا بیطرفی و بیغرضی شما مورد تایید مردم بلوچ و مقامات آمریکایی میباشد. آیا توانایی ، کاردانی در سیاست و کشورداری را در دانشگاها و یا سازمانهای اجتماعی اروپا شرکت داشته و فراگرفته اید یا فقط میخواهید با شعاردادن های دلسوزانه مشکلات جامعه بلوچ را حل و فصل نمایید.

درپایان از همه دردناکتر برای من این است که با چه قیمتی شما میخواهید بلوچستان را مستقل کنید. این اقوام ایرانی در طی قرنهای متمادی چنان در هم تنیده اند که جداکردن نژادی و قومی امکان پذیر نیست مگر با قهر و کشتار مردم بیگناه. این هم از تنظرهای تلخ تاریخ است که حتی فرزندان کسانی مثل آزات بلوچ  و محمدکریم بلوچ  فارس هستند.چون که از مادر فارس هستند و اگر پدرسالاری را در خانواده کناربگذاریم این فرزندان بر اساس زبان مادریشان فارس به حساب میآیند . این استقلال طلبان با فرزندان خود چه کار خواهند کرد. لابد خواهند گفت که این فرزندان خودشان انتخاب خواهند کرد!


میربلوچ  1 مهرماه 1390




۱۳۹۰ مهر ۱, جمعه

راستش منظور ناشناس دانشمند را متوجه نشدم



می بینم ناشناس ارجمند ما قطعاتی از گفته های افراد با دانش و بی دانش را اینجا منعکس نموده است. چیزی که خیلی برایم جالب و جاذب توجه بود قسمت زیر است « دردوران حکومت شاھان قاجار و پهلوی در ایران و استيلاى استعمار انگليس و به صلاحدید منافع سياسى و اقتصادى استعمارگران در منطقه

، بخشى از سرزمين تاريخى بلوچستان که هم اکنون بنام بلوچستان غربی شناخته می شود اشغال و ضمیمه ایران گردید که نتيجتاً حاکمیت ملت بلوچ بر این بخش از سرزمين بلوچستان از آنان سلب شد». راستش منظور ناشناس دانشمند را متوجه نشدم - آقای ناشناس محترم شما می خواهید که ما پاکستانی بشویم؟ گناه ما چیست و بلوچهای نیمروز و فراه را به کی میبخشید؟ به عرض مبارکتان باید برسانم که اکثر قریب به اتفاق دانشمندان جهان و نه ایرانی و پارس معتقدند که بلوچ ها ایرانی الاصل هستند ، تئوری پاکستان پسند شما بر چه اصولی استوار است؟ شنیده بودم که عرب ها کوره دهی در اطراف حلب شام به نام البلوص یافته اند و در نشخوار های خویش آورده اند که بلوچ ها خدا نکرده عربند ، ولی تئوری شما مرا غافل گیر نموده است. امیدوارم که تئوری شما دلایل محکمی داشته باشد . به امید آنکه تئوری بلوچ پسند شمارا بزودی ببینیم. یا هو!

ح. برهان زهی 



«چرا فکر می کنيد می توانيد در مقابل خامنه ای بايستيد؟»

محمود احمدی نژاد در نیویورک، سپتامبر ۲۰۱۱ عباس ميلانی، مورخ و کارشناس امور ايران در مطلبی در وب سايت «ديلی بيست» توصيه می کند که رسانه ها با طرح سئوالاتی مهم نگذارند که محمود احمدی نژاد مثل هميشه با دروغ و فريبکاری فضای تبليغاتی را به نفع خود مديريت کند.



به نوشته عباس ميلانی، رييس جمهور ايران که به شکل خودخواهانه و فجيعی به توجه رسانه ها معتاد است در سفرهای خود به نيويورک همواره مسائلی مثل غيرواقعی بودن هولوکاست، دخالت دولت آمريکا در حملات يازدهم سپتامبر و يا ادعاهای خود مربوط به وجود دمکراسی در ايران را تکرار می کند.



تقريبا تمامی رسانه های آمريکايی برای انجام مصاحبه ای با وی رقابت می کنند. مشاوران احمدی نژاد بر اساس سابقه مصاحبه های قبلی فقط به آن بخش از رسانه ها امکان مصاحبه می دهند که در گذشته از طرح سئوالات صريح و به چالش کشيدن وی پرهيز کرده اند. درعين حال حميد مولانا يک پروفسور بازنشسته که قبلا در آمريکا بوده از جمله مشاوران مطبوعاتی اوست.



عباس ميلانی يادآوری می کند که اين بار محمود احمدی نژاد با دست های بسته به نيويورک می آيد. حتی ممکن است در اين هفته توسط مجلس ايران مورد استيضاح قرار بگيرد. اين بار زمان آن فرا رسيده تا رسانه ها سئوالات خود را بدون هيچگونه هراسی از احتمال تلافی جويی توسط احمدی نژاد مطرح کنند چون هيچ بعيد نيست که اين آخرين سفر احمدی نژاد به نيويورک باشد. احمدی نژاد نقش چندانی در تعيين سياست های هسته ای ايران ندارد و جناح فاسد و حلقه نزديکان وی که در پی اعمال قدرت انحصاری خود هستند، بايد افشاء شوند.



عباس ميلانی در ادامه مطلب خود در وب سايت « ديلی بيست » طرح اين ده پرسش را برای به چالش کشيدن محمود احمدی نژاد پيشنهاد می کند.



۱-دولت شما با شعار مبارزه با فساد مالی و مبارزه با امتيازات ويژه افراد صاحب نفوذ روی کار آمد. اما اکنون دستگاه قضايی، مجلس ، رسانه ها و حتی برادر خود شما دولت را متهم می کنند که فاسد ترين دولت پس از انقلاب اسلامی است.



اسفنديار رحيم مشايی، پدر عروس شما، ۱۳ مقام کليدی دارد و ميلياردها دلار از اموال و بودجه دولت در اختيار اوست. او اکنون متهم شده است به مشارکت در اختلاس سه ميليارد دلاری بانک صادرات و قاچاق اشياء عتيقه و ميراث فرهنگی ايران. بسياری از مقامات حکومتی و حتی برادر شما، حلقه نزديک مشاوران شما را متهم کرده اند به رمالی و جادوگری. پاسخ شما به اين اتهامات چيست؟



۲-به هنگام روی کارآمدن نظام جمهوری اسلامی، تمام شاخص های اقتصادی- اجتماعی جامعه ايران، از نرخ رشد اقتصادی گرفته تا ميزان عمر متوسط با شاخص های کشوری مثل ترکيه برابر بود.



اکنون ترکيه دارای يکی از سريعترين اقتصادهای روبه رشد جهان است و ايران يک شريک اقتصادی کوچک اين کشور تلقی می شود. آيا آمارها و شاخص های اقتصادی- اجتماعی در ايران ، مثل نرخ رشد اقتصادی، بيکاری و تورم آنقدر فاجعه بار و نگران کننده اند که شما دستور داده ايد اين اطلاعات منتشر نشود؟



۳-شما همواره مدعی شده ايد که در ايران هيچ کس به خاطر عقايد سياسی خود زندانی نمی شود. اما در حال حاضر دو رقيب شما در انتخابات رياست جمهوری سال ۲۰۰۹ قريب به شش ماه در حبس خانگی هستند و تاکنون هيچ اعلام جرمی عليه آنان صورت نگرفته است.



دهها نفر از روزنامه نگاران، فعالين سياسی و روشنفکران ديگر نيز همين وضعيت را داشته و يا دارند. همين هفته پيش بود که حکم ۵۰ ضرب شلاق يک دانشجوی رشته دکترای جامعه شناسی که از فعالان ستاد ميرحسن موسوی بوده به صورت نمادين در زندان اوين اجرا شد. شما اين اخبار و ادعاها را تکديب می کنيد؟



۴-پاسخ شما به موارد سرکوب و آزار پيروان ساير اديان و آيين های مذهبی مثل دراويش گنابادی، پيروان اهل سنت، و بهاييان چيست؟ در دوران رياست جمهوری شما تعداد زيادی از رهبران وفعالين جامعه بهاييان ايران و همينطور دراويش گنابادی بازداشت، محاکمه و زندانی شده اند. تعدادی از مساجد اهل سنت ويران و يا تعطيل شده و روحانيون اين مذهب در برخی از شهرهای ايران حق برگزاری نماز جماعت و ساير آيين های مذهبی را ندارند.



۵-منتقدان شما، که اکنون رسانه های نزديک به سپاه پاسداران ( مثل جهان و جوان) و همينطور رسانه های نزديک به آيت الله خامنه ای مثل روزنامه های جمهوری اسلامی و کيهان را نيز شامل می شوند، شما را متهم کرده اند که با جنجال به پا کردن در جريان سفر خود به نيويورک قصد داريد توجه را از مشکلاتی که متحدان و مشاوران شما در ايران با آن روبرو هستند منحرف سازيد.



آيا به اين دليل است که شما قصد داريد موضوع اشغال بخش هايی از خاک ايران توسط متفقين در طول جنگ جهانی دوم را مطرح کنيد؟



۶-واکنش شما به اين واقعيت تازيخی چيست که در سال های آستانه جنگ جهانی دوم بسياری از روحانيون ايرانی با تبليغات نازی ها همکاری کرده و حتی از مفتی بيت المقدس که با نازی ها همکاری می کرد، حمايت کردند؟



۷-دولت شما به فجايع زيست محيطی که در ايران روی داده است کاملا بی توجه بوده. رودخانه زاينده رود در اصفهان کاملا خشک شده، روند خشک شدن درياچه اورميه زندگی صدها هزار نفر از مردم را که در آن منطقه زندگی می کنند به خطر انداخته است. چرا شما با وجود سفرهای مکرر خود به نقاط مختلف کشور به اين مشکلات مهم هيچ توجهی نداريد؟



۸-شواهد و موارد بيشتری از تاکيد دولت شما بر تفکيک جنسيتی در ايران و به خصوص در محيط های آموزشی و دانشگاهی ديده می شود. در عين حال شواهدی وجود دارد که نشان می دهد مجلس ايران با تصويب قوانينی قصد دارد ميزان ورود زنان به مرحله آموزش عالی را محدود کند. شما در اين مورد چه می گوييد؟



۹-بر اساس نظرسنجی تازه ای که توسط موسسه « زاگبی» انجام شده ايران فقط از ۱۴ درصد از حمايت مردم کشورهای مسلمان برخوردار است. در حاليکه مدل حکومتی ترکيه يعنی يک نظام سکولار و دمکراتيک در يک کشور مسلمان از حمايت فراوانی برخوردار است. در شرايطی که مدل حکومتی ترکيه محبوبيت بيشتری پيدا کرده، آيت الله علی سيستانی عالی ترين مرجع شيعيان در جهان با استقرار يک نظام اسلامی در عراق مخالف است و رو به زوال بودن حکومت ديکتاتوری بشار اسد در سوريه ، فکر می کنيد که آينده نظام سياسی مبتنی بر ولايت مطلقه در ايران چه خواهد بود؟



۱۰-آيا فکر می کنيد که قبل از پايان دوره رياست جمهوری شما مورد استيضاح قرار خواهيد گرفت؟ شما بارها تهديد کرده ايد که اگر منتقدان شما از خط قرمز عبور کنند دست به اقدام خواهيد زد. اين خطوط قرمز کدامند و در صورت اقدام شما در نظر داريد چه واکنش هايی نشان دهيد؟ چرا فکر می کنيد که می توانيد در مقابل آيت الله خامنه ای و سپاه پاسداران بايستيد؟

۱۳۹۰ شهریور ۳۰, چهارشنبه

استقلال نه حقی است برای بلوچ و بلوچستان که به اين حق احترام گذاشت و نه امکان عملی شدن آن وجود دارد۔

بالاچ دودازھی

" شکی نیست که استقلال حق بدون قید و شرط این ملل بوده و مشکل زیادی در عصر حاضر ضد استقلال خواهی کشورهای مستعمره وجود ندارد."


جناب مھدی ريگی، جمله به حق و زيبای بالا از جنابعالی است۔ شک نکن۔ 

شما اگر وجدان و انصاف داريد، لطفاً برای من و امثال من با ھمين زبان ساده که در اينجا مثلاً ثابت کرده ای که:




استقلال نه حقی است برای بلوچ و بلوچستان که به اين حق احترام گذاشت و نه امکان عملی شدن آن وجود دارد۔ بسيار خوب ، بنده در مورد ھيچکدام از اين دو نکته يعنی نه استقلال به عنوان حق قابل دفاع با شما بحث دارم و ھم نه در مورد عملی بودن آن۔ اصلاً فرض بفرمائيد که دلايل شما بسيار محکم بوده و کسی را يارای دفاع از آن نيست و تسليم شده اند۔ 

آری، با ھمين زبان ساده و گويای خود در نوشته ھای آينده خود پيرامون ھمين بحث و جدل که فرموديد ادامه خواھند داشت و از نظر بنده واقعاً ھم بحثی سالم و ھم سازنده ھستند نظر تان را در مورد دو نکته زير بيان بفرمائيد:

۱- چگونه و با کدام دلايل ثابت ميفرمائيد که بلوچستان مستعمره فارسستان(باور بفرمائيد از کينه نمی گويم فارسستان، بلکه اسناد و شواھد و نقشه ھای تاريخی موجود اند که مناطق فارس زبان در سابق و خصوصاً دوران نادريان اسامی ای چون ترکستان، عربستان، فارسستان، لر ستان، بلوچستان، ترکمنستان رايج بوده اند) نبوده ونيست و به عنوان ملت، مليت، قوم، خلق،شما ھر چی بناميد من مشکلی ندارم،با حقوق سياسی، فرھنگی، اقتصادی و اجتماعی برابر با فارس ھا در سرزمين و يا کشور ايران بسر ميبرد۔

۲- اگر چون ديگران سرت را بمانند کبک در برف فرو نبرده و منکر وجود قوم، مليت، ملت و يا خلق فارس در ايران امروز نيستی، راه حل شما برای اينکه اين اقوام و يا۔۔۔۔۔ بی اصل و نسب و بی بته و تاريخ بلوچ،کورد، عرب، تورک، تورکمن، لرو ۔۔۔از فارس ھا اين ھمه بد نگويند و به کينه و نفرت بيشتر دامن نزنند و خدای نکرده دم گربه از طرف بلوچستان و پوزه اش از طرف کردستان صدمه ای نبيند و بتوانند با ھمديگر و با احساس برابر حس وطن دوستی ايرانی داشته و حس مالکيت يکسان بر اين سرزمين و کشور مشترک داشته باشند چيست؟ پيروز باشيد

بالاچ دودازھی




۱۳۹۰ شهریور ۲۹, سه‌شنبه

آقای کریم بلوچ .می خواهم با شما یک بحث سازنده را بدور از هر گونه بگیر و ببند آغاز کنم.



مهدی ریگی 

آقای  کریم . ب . شما در نوشته خود به آقای میر بلوچ سخت رانده اید ظاهرا به خاطر آن که ایشان با ایده استقلال بلوچستان رابطه خوبی نشان نداده اند. من یک ایرانی هستم و فکر می کنم که ما ایرانیان باید کشور خود را باز شناسی و آزاد کرده و بر مبنای ارزشهای نوین دموکراسی اداره کنیم ولی می خواهم با شما یک بحث سازنده را بدور از هر گونه بگیر و ببند آغاز کنم
. شما می گویید با پارسها به دلایلی نمی شود در یک کشور زیست( ببخشید حقیر را به خاطر خلاصه نویسی، فکر می کنم روده درازی لازم نیست چون همه می دانند که دلایل شما چیست). آورده اید که در قرن اخیر چندین عضو جدید به سازمان ملل متحد در نتیجه استقلال طلبی اضافه شده است. پس ، شما فکر می کنید که این شانس را بلوچستان ما هم دارا می باشد. حالا بیاییم ببینیم که کدام کشورها استقلال یافته اند و چگونه توانسته اند به این آرمان خویش برسند و با پرداخت چه قیمتی به آن رسیده اند. 1. در قرن بیستم تعدادی از کشورهای آفریقا وآسیا و آمریکا از بند استعمار کشورهای اروپایی رهایی یافته و به سازمان ملل متحد پیوسته اند. شکی نیست که استقلال حق بدون قید و شرط این ملل بوده و مشکل زیادی در عصر حاضر ضد استقلال خواهی کشورهای مستعمره وجود ندارد. 2. کشور اتحاد جماهیر شوروی در اوایل دهه نود قرن بیستم از هم پاشید و اعضای آن به سازمان ملل متحد پیوستند. اکثر نظریه پردازان بلوچ این از هم پاشی را نادرست تفسیر نموده اند شاید قصد خاصی نداشته اند و این به دلیل نا آشنا بودن آنها به اصل قضیه از هم پاشی اتحاد جماهیر شوروی بوده باشد. باید به شما بگویم که کشور اتحاد جماهیر شوروی بر اساس یک قراداد بین دوازده کشور مستقل در سال 1922-1924 بوجود آمد و استقلال آنها در خود همان قرارداد مورد تاکید بود. در سال 1991 این کشورهای متحد، اتحاد خود را بهم زدند و باز به همان استاتوس حقوقی قبل از سال 1922 خود برگشتند که مسلما استقلال بود. 3. مورد بحث انگیز استقلال ملل تشکیل دهنده یوگسلاوی اسبق می باشد. بلی شکی نیست که این ملل استقلال یافته اند . ولی چگونه؟ یوگسلاوی کشوری بزرگ در دل اروپا بود ، جهان کمونیزم از هم پاشیده بود ، یوگسلاوی باز به مهد خود یعنی اروپا بر می گشت و اروپاییان خیلی خوب مزاحمت و جاه طلبی های ژنرال تیتو را به یاد داشتند ، دلشان پر بود ، از یک طرف از بر گشتن آن خشنود بودند و از طرف دیگر از بزرگی آن در هراس بودند و علاوه بر آن حامی ژنرال تیتو یعنی شوروی دیگر وجود نداشت. یوگسلاوی بزرگ لازم نبود ، باید تجزیه می شد در نتیجه خود اروپاییان اول جنبش های استقلال طلب براه انداختند و با یک تیر دو نشان زدند هم جمعیت آنرا تا حد دل خواه کاهش دادند و هم یوگسلاوی را از پهنه گیتی برداشتند. 4. استقلال واقعی مال کشور فلسطین بود چون مستقل بود ولی نیک می دانیم که دور نمای آن هم در پشت ابرهای سیاسی سوسو نمی زند. دلیلش را شاید می دانید. 5. کرمانژها( کردها) در ترکیه و عراق سالهاست که برای آزادی و استقلال خود مبارزه مسلحانه می کنند ، خود شما نتیجه را حتی در عراق آزاد بهتر از من می دانید . اقلیم کردها ظاهرا خودمختار است ولی حق دفاع در مقابل تهاجات عساکر ترکیه از شهروندان خود را ندارد. چرا ؟ فکر کنید که چرا. 6. مسئله بلوچستان شرقی هم روشن است ، استقلال آنها ، خود مختاری آنها و لاری نشین بودن آنها چندان زیبنده بنظر نمی رسد ، هنوز به جایی نرسیده اند با پتانها و پشتونها و ... مشکل دارند. کسی از حامیان بین المللی استقلال خواهی هم به فکر ایشان نمی باشد. پس از این مختصر بر می گردم به اصل موضوع -آیا بلوچستان شانس استقلال دارد؟ فرض کنیم که همه مردم بلوچ هم همانطور که فلسطینی ها و کردها و باسکها و ایرلندیها استفلال می خواهند، استقلال بخواهند با این وجود جواب حقیر منفی می باشد. چرا من فکر می کنم که بلوچستان شانس استقلال ندارد ؟ 1. زیرا بلوچستان بین چند کشور تقسیم شده و امکان استقلال هر قسمت از آن به معنای استقال خواهی قسمت های دیگر آن بلا شک خواهد بود. گذشته از آن هیچ کشوری آسیایی به میل خود قسمتی از خاک خود را رها نخواهد کرد. اگر چنین کند ، همسایگان به وی چنین اجازه ای را نخواهند داد ، یعنی به کمک وی خواهند شتافت و آتش استقلال طلبی را خاموش خواهند کرد و از آنجایی که بعضی از این کشورها همان دوستان و حامیان استقلال طلبی در بعضی جاهای دنیا هستند ، آن دوستان مسلما به دوستان قدرتمند بیشتر ارج می نهند. 2. خود مان هستیم امروزه از دیدگاه فرهنگی و روحی و روانی ما بیشتر به افغانها و طالبان شبیه هستیم و در دنیا یک افغانستان طالبانی دیگر لازم نیست. 3. یک ایران قدرتمند و یک پارچه و دوست جهان غرب علیه اعراب ، خیلی سودمند تر است تا چند کشور یاغی و سرکش که توسط معلوم نیست کی ؟ اداره شوند.

مهدی ریگی 

۱۳۹۰ شهریور ۲۸, دوشنبه

زبان مردم منطقه سرباز



مردم سرباز به زبان بلوچى صحبت مى ‏کنند بنابراین لازم است که زبان بلوچى شناخته شود. محققان ، زبان بلوچى را یکى از لهجه ‏هاى قدیم زبان فارسى دانسته ‏اند. متأسفانه دانشمندان زبان شناس ایرانى تا کنون در باره زبان بلوچى به تحقیق و تتبّع نپرداخته‏ اند و کتابى تألیف نکرده‏اند. در عوض جهانگردان

، مأموران سیاسى و گاهى دانشمندان زبان شناس در خصوص اوضاع بلوچستان کتابهاى جامع و مفصلى انتشار داده ‏اند. بطوریکه تعداد این کتابها، بنا به فهرستى که در دایرة المعارف اسلامى آمده از ۶۰ جلد تجاوز مى‏کند. انگلیسیها یک قرن پیش مطالعات و تحقیقات لازم را در مورد بلوچستان انجام داده و گرامر بلوچى را هم به طبع رسانیده ‏اند. مطالعات تاریخى زبان فارسى نشان مى‏دهد که زبان فارسى امروزى و زبان بلوچى هر دو دنباله بلافصل زبان فارسى میانه هستند. عنوان کردن زبان بلوچى به عنوان گویشى از فارسى میانه چندان ازصواب به دور نیست. اما دانستن آن در زمره گویشى از گویشهاى فارسى امروزى فارسى نومنطقى به نظر نمى‏رسد، چون درک زبانهاى فارسى و بلوچى امروزى براى سخنوران این دو زبان بدون آموزش، امکان پذیر نیست. با نگاهى دقیق تر در مى ‏یابیم که نزدیکترین زبان در حال حاضر به زبان بلوچى زبان فارسى است، چنانچه در زبان بلوچى با مشکلاتى مواجه شویم، منطقى تر آن است که چاره آن را در زبان فارسى بجوییم و در صورت برخورد با مشکلات در زبان فارسى از زبان بلوچى کمک بگیریم.



زبان بلوچى یکى از لهجه‏ هاى زبان فارسى قدیم است که از ریشه اوستایى و پهلوى الهام مى ‏گیرد و به لحاظ تماس کمتر مردم بلوچ با مردم سایر مناطق ایران که ناشى از دورى منطقه بوده است، به خوبى حفظ شده و اصالت خود را از دست نداده است و در بسیارى موارد، بخصوص از نظرکاربرد و حروف در کلمات و اصوات در لغات، خلوص و قدمت خاص خود را دارد. زبان بلوچى تا حدى به لهجه کردى شباهت دارد و به مقدار قابل توجهى از فارسى جدید نیز متأثر است.
زبان بلوچى امروز، ترکیبى از فارسى قدیم و فارسى جدید مى‏باشد. علاوه بر آن لغات هندى و اردو و پشتو در نقاط مجاور پاکستان و افغانستان به چشم میخورد و در پاره ‏اى از موارد لغات انگلیسى در زبان بلوچى نیز وارد شده است و آن به لحاظ تسلط انگلیسیها در بلوچستان و اقامت طویل المدت سپاهیان انگلیسى در این منطقه مى‏باشد.مهمترین زبان جنوب شرقى ایران، زبان بلوچى است که آن را از جهت هیأت قدیمى بسیارى از لغات باید از لهجه‏ هاى مهم ایرانى شمرد، زبان بلوچى با زبان و تلفظ پهلوى اشکانى و پهلوى اوایل ساسانى نزدیک است. زیرا که بر اثر سختى رفت و آمد در تمام قرون و عدم آمیختگى با دیگر گویشها، صورت اصلى کلمات و لغات اصیل را نگاه داشته است.
نمونه لغاتى از فرهنگ پهلوى که در زبان پهلوى متداول بوده  ‏اند و امروزه در بلوچى نیز هنوز بکار میروند اما در پارسى متداول نیستند.
زبان بلوچها از قدیمى  ‏ترین زبانهاى جهان و بى تردید متعلّق به پیش از دوره میانه است و به تحقیق زبانى که کتیبه بیستون را بدان نوشته بودند، با تفاوتهاى اندکى، همین زبان بلوچى است که اکنون در بلوچستان متداول؛ و از لحاظ موسیقى درونى کلمات در میان زبانها و لهجه‏ هاى رایج در ایران، دُرّى یگانه است. این زبان به پهلوى اوایل عصر ساسانى نزدیکتر است.
در حال حاضر زبان بلوچى با دو شعبه بزرگ : بلوچى شمالى یا سرحدّى و بلوچى جنوبى یا مکران در سراسر این سرزمین عظیم جارى و سارى است. لازم به توضیح است که به علت وسیع بودن سرزمین بلوچستان و عدم ارتباطات نواحى پراکنده آن ، لهجه ‏هاى گوناگونى در آن رواج دارد. بطوریکه امروزه یک بلوچ زاهدانى نمى ‏تواند زبان یک بلوچ آهورّانى یا دَشتیارى را بفهمد چنین امرى در سایر جاها نیز صدق مى‏کند. بلوچى شمالى بیشتر تحت تأثیر لغات زبان فارسى قرار گرفته است و برعکس بلوچى جنوبى بیشتر متأثر از لغات انگلیسى و اردو مى ‏باشد.
آقاى آموزگار رئیس سابق فرهنگ سروان مى  ‏نویسد: مشکل بزرگ در راه تحقیقات مربوط به زبان بلوچى این بود که نتوانستم قاعده و دستور واحدى براى صرف و تغییر شکل یافتن در زمانهاى ماضى و مضارع بدست آورم. هر فعل به صورتى صرف میشود و تابع قانون معینى نیست و شبیه به افعال بى قاعده انگلیسى است، و دیگر آنکه، لغات و مفاهیم هر دهکده‏اى متفاوت با دهکده دیگرى بود و این خود مستلزم صرف وقت بسیار است تا یک نفر غیر بلوچ بتواند تغییرات و تفاوتها را تشخیص داده ومتوجه گردد.
در بخش سرباز با وجود آنکه زبان رایج، زبان بلوچى است، اما در دهستانهاى آن لهجه ‏ها تا حدودى فرق مى ‏کند، بطوریکه امروزه میتوان خالص‏ترین زبان بلوچى را در میان عشایر پراکنده آن یافت، سایر دهستانها با یک لهجه صحبت مى ‏کنند اما در این میان، دهستان سرباز به علت گسترش ارتباطات، خصوصاً در نواحى جنوبى آن لهجه خاصى دارد. این دهستان بیشتر تحت تأثیر لغات اردو و پاکستانى قرار گرفته است. و در چند روستاى آن نظر مُغ و کوه میتگ و دپکوربا لهجه خاصى صحبت مى ‏کنند و تقریباً بعضى از حروف و کلمات را بصورت غلیظ ترى نسبت به سایر جاها ادا مى‏کنند. در مجموع میتوان گفت که آندسته از آبادیهایى که از درّه سرباز دور بوده‏ اند، زبان خالص خودشان را بهتر توانسته ‏اند حفظ کنند. در زبان فارسى کلمات را با( ها ) یا( ان) جمع مى ‏بندند اما بلوچها بدون اینکه میان موجودات جاندار و بى ‏جان، تفاوتى قائل شوند، تمام کلمات را با سه حرف (ى – ا- ن) جمع مى‏بندند، بعضى کلمات را به ندرت با( ا- و- ن )جمع مى بندند اما جمع بستن با «ها »مطلقاً معمول نیست.
در حال حاضر در این بخش و حتى در سایر قسمتهاى بلوچستان، بسیارى از لغات اصیل بلوچى از بین رفته و لغاتى دیگرنظیر هندى، پاکستانى، انگلیسى، فارسى و … جانشین آنها گشته است، بطوریکه حتى یک فرد تحصیل کرده بلوچ عاجز از آن است که بتواند سلام و احوال پرسى خاص بلوچى را ادا کند و حتى زبان خالص بلوچى را فهمیده و با آن صحبت کند، که این واقعاً جاى بسى تأسف است.
نویسنده: اسلام رند بلوچ – وبلاگ یسا رای مکران
http://yasariray.mihanblog.com/post/391

ترك تحصيل دانش‌آموزان بلوچ به دليل نبود دبيرستان شبانه‌روزي



نمايندگان سيستان و بلوچستان از نبود مدارس شبانه‌روزي در جنوب اين استان گله‌مندند زيرا مردم با مراجعه به آنها تاكيد كردند كه نه توان مالي براي فرستاندن فرزندانشان به شهر را دارند و نه امكان ادامه تحصيل براي آنها در محل زندگي‌شان وجود دارد ..
.

 به گزارش خبرنگار اجتماعي فرهنگي شبكه خبري آتي‌نيوز؛ دستكم حدود يك هزار دانش‌آموز پسر و دختر سيستان و بلوچستاني كه فارغ‌التحصيل دوره راهنمايي هستند در آستانه ترك تحصيل قرار دارند.
محمدقيوم دهقاني، نماينده مردم ايرانشهر، سرباز و دلگان و بخش های بنت و فنوج با هشدار درباره ترك‌تحصيل دانش‌آموزان در مناطق مرزي به آتي‌نيوز گفت: 170 دانش‌آموز پسر و دختر در منطقه مرزنشين «پيشين» در روستاهاي «پشامگ»، «مورتان»، «نصيرآباد»، «پارود»، «پاكين‌در» و «جلال‌آباد» در آستانه ترك‌تحصيل قرار دارند زيرا در اين منطقه دبيرستان شبانه‌روزي وجود ندارد و فقط مدارس دبستان و راهنمايي وجود دارد و عموما دختران و در درجه بعدي پسران پس از طي كردن كلاس سوم راهنمايي از ادامه تحصيل باز مي‌‌مانند.


عضو كميسيون اجتماعي مجلس شوراي اسلامي با اشاره به وضعيت نامناسب مرزنشيان جنوب‌شرقي كشور افزود: مردم اين روستاها كه جمعيت قابل‌توجهي هم دارند در بازديد از منطقه به من تاكيد كردند كه نگران ترك‌تحصيل فرزندان خود هستند زيرا نه امكان گرفتن خودرو براي تردد به شهر را دارند و نه امكان فرستادن فرزندانشان به شهرها و ديگر نقاط استان را براي ادامه تحصيل دارند.



اين نماينده مجلس همچنين تاكيد كرد: متاسفانه آموزش و پرورش مرتبا اصرار دارد كه مشكل مدارس سيستان و بلوچستان را حل كرده است اما راه‌اندازي يك مدرسه يكي دو كلاسه مشكل را مقطعي حل مي‌كند و جالب است كه معضل پس از يكي دو سال دوباره به نقطه اول باز مي‌گردد.


اين عضو كميسيون اجتماعي مجلس شوراي اسلامي تصريح كرد: نياز روستاهاي مورتان و پشامگ به مدرسه شبانه‌روزي محرز است و مردم در ديدار با بنده تاكيد كردند كه حاضرند براي راه‌اندازي مدرسه شبانه‌روزي فضاي اوليه را در اختيار آموزش و پرورش قرار دهند اما آموزش و پرورش پا پيش نمي‌گذارد.
دهقاني‌ به سنت‌هاي مردم منطقه بلوچستان اشاره كرد و گفت: احتمال ترك تحصيل دختران بسيار بيشتر است زيرا خانواده‌هاي مناطق محروم اصلا دوست ندارند دخترانشان به مناطق دوري براي ادامه تحصيل بفرستند.
همچنين عبدالعزيز جمشيدزهي، ديگر نماينده استان سيستان و بلوچستان نيز نسبت به سرگردان شدن و ترك تحصيل دانش‌آموزان روستاهاي توابع سراوان هشدار مي‌دهد.
نماينده مردم سراوان، سيب و سوران و زابلي تاكيد كرد: قريب به 170 دانش‌آموز پسر و دختر با توجه به وضعيت دبيرستان شبانه‌روزي دانشگاه در سراوان در حال ترك‌تحصيلند.
ديگر نمايندگان جنوب استان سيستان و بلوچستان نيز از وضعيت نامناسب دبيرستان‌هاي شبانه‌روزي منطقه اظهار گله‌مندي دارند. در مجموع حدود هزارنفر دانش‌آموز در مناطق مرزي و جنوبي سيستان و بلوچستان به دليل نبود دبيرستان‌هاي شبانه‌روزي در سيستان و بلوچستان در آستانه ترك‌تحصيل قرار دارند.
آتي نيوز در روزهاي آينده نيز به انعكاس وضعيت مدارس سيستان و بلوچستان خواهد پرداخت و آمادگي دارد پاسخ مستند آموزش و پرورش دراين‌‌باره در آستانه سال تحصيلي 90-91 را منتشر كند.
منبع: اتی نیوز








نمايندگان سيستان و بلوچستان از نبود مدارس شبانه‌روزي در جنوب اين استان گله‌مندند زيرا مردم با مراجعه به آنها تاكيد كردند كه نه توان مالي براي فرستاندن فرزندانشان به شهر را دارند و نه امكان ادامه تحصيل براي آنها در محل زندگي‌شان وجود دارد ...
 به گزارش خبرنگار اجتماعي فرهنگي شبكه خبري آتي‌نيوز؛ دستكم حدود يك هزار دانش‌آموز پسر و دختر سيستان و بلوچستاني كه فارغ‌التحصيل دوره راهنمايي هستند در آستانه ترك تحصيل قرار دارند.






محمدقيوم دهقاني، نماينده مردم ايرانشهر، سرباز و دلگان و بخش های بنت و فنوج با هشدار درباره ترك‌تحصيل دانش‌آموزان در مناطق مرزي به آتي‌نيوز گفت: 170 دانش‌آموز پسر و دختر در منطقه مرزنشين «پيشين» در روستاهاي «پشامگ»، «مورتان»، «نصيرآباد»، «پارود»، «پاكين‌در» و «جلال‌آباد» در آستانه ترك‌تحصيل قرار دارند زيرا در اين منطقه دبيرستان شبانه‌روزي وجود ندارد و فقط مدارس دبستان و راهنمايي وجود دارد و عموما دختران و در درجه بعدي پسران پس از طي كردن كلاس سوم راهنمايي از ادامه تحصيل باز مي‌‌مانند.


عضو كميسيون اجتماعي مجلس شوراي اسلامي با اشاره به وضعيت نامناسب مرزنشيان جنوب‌شرقي كشور افزود: مردم اين روستاها كه جمعيت قابل‌توجهي هم دارند در بازديد از منطقه به من تاكيد كردند كه نگران ترك‌تحصيل فرزندان خود هستند زيرا نه امكان گرفتن خودرو براي تردد به شهر را دارند و نه امكان فرستادن فرزندانشان به شهرها و ديگر نقاط استان را براي ادامه تحصيل دارند.



اين نماينده مجلس همچنين تاكيد كرد: متاسفانه آموزش و پرورش مرتبا اصرار دارد كه مشكل مدارس سيستان و بلوچستان را حل كرده است اما راه‌اندازي يك مدرسه يكي دو كلاسه مشكل را مقطعي حل مي‌كند و جالب است كه معضل پس از يكي دو سال دوباره به نقطه اول باز مي‌گردد.


اين عضو كميسيون اجتماعي مجلس شوراي اسلامي تصريح كرد: نياز روستاهاي مورتان و پشامگ به مدرسه شبانه‌روزي محرز است و مردم در ديدار با بنده تاكيد كردند كه حاضرند براي راه‌اندازي مدرسه شبانه‌روزي فضاي اوليه را در اختيار آموزش و پرورش قرار دهند اما آموزش و پرورش پا پيش نمي‌گذارد.
دهقاني‌ به سنت‌هاي مردم منطقه بلوچستان اشاره كرد و گفت: احتمال ترك تحصيل دختران بسيار بيشتر است زيرا خانواده‌هاي مناطق محروم اصلا دوست ندارند دخترانشان به مناطق دوري براي ادامه تحصيل بفرستند.
همچنين عبدالعزيز جمشيدزهي، ديگر نماينده استان سيستان و بلوچستان نيز نسبت به سرگردان شدن و ترك تحصيل دانش‌آموزان روستاهاي توابع سراوان هشدار مي‌دهد.
نماينده مردم سراوان، سيب و سوران و زابلي تاكيد كرد: قريب به 170 دانش‌آموز پسر و دختر با توجه به وضعيت دبيرستان شبانه‌روزي دانشگاه در سراوان در حال ترك‌تحصيلند.
ديگر نمايندگان جنوب استان سيستان و بلوچستان نيز از وضعيت نامناسب دبيرستان‌هاي شبانه‌روزي منطقه اظهار گله‌مندي دارند. در مجموع حدود هزارنفر دانش‌آموز در مناطق مرزي و جنوبي سيستان و بلوچستان به دليل نبود دبيرستان‌هاي شبانه‌روزي در سيستان و بلوچستان در آستانه ترك‌تحصيل قرار دارند.
آتي نيوز در روزهاي آينده نيز به انعكاس وضعيت مدارس سيستان و بلوچستان خواهد پرداخت و آمادگي دارد پاسخ مستند آموزش و پرورش دراين‌‌باره در آستانه سال تحصيلي 90-91 را منتشر كند.
منبع: اتی نیوز


نمايندگان سيستان و بلوچستان از نبود مدارس شبانه‌روزي در جنوب اين استان گله‌مندند زيرا مردم با مراجعه به آنها تاكيد كردند كه نه توان مالي براي فرستاندن فرزندانشان به شهر را دارند و نه امكان ادامه تحصيل براي آنها در محل زندگي‌شان وجود دارد ...
 به گزارش خبرنگار اجتماعي فرهنگي شبكه خبري آتي‌نيوز؛ دستكم حدود يك هزار دانش‌آموز پسر و دختر سيستان و بلوچستاني كه فارغ‌التحصيل دوره راهنمايي هستند در آستانه ترك تحصيل قرار دارند.


محمدقيوم دهقاني، نماينده مردم ايرانشهر، سرباز و دلگان و بخش های بنت و فنوج با هشدار درباره ترك‌تحصيل دانش‌آموزان در مناطق مرزي به آتي‌نيوز گفت: 170 دانش‌آموز پسر و دختر در منطقه مرزنشين «پيشين» در روستاهاي «پشامگ»، «مورتان»، «نصيرآباد»، «پارود»، «پاكين‌در» و «جلال‌آباد» در آستانه ترك‌تحصيل قرار دارند زيرا در اين منطقه دبيرستان شبانه‌روزي وجود ندارد و فقط مدارس دبستان و راهنمايي وجود دارد و عموما دختران و در درجه بعدي پسران پس از طي كردن كلاس سوم راهنمايي از ادامه تحصيل باز مي‌‌مانند.


عضو كميسيون اجتماعي مجلس شوراي اسلامي با اشاره به وضعيت نامناسب مرزنشيان جنوب‌شرقي كشور افزود: مردم اين روستاها كه جمعيت قابل‌توجهي هم دارند در بازديد از منطقه به من تاكيد كردند كه نگران ترك‌تحصيل فرزندان خود هستند زيرا نه امكان گرفتن خودرو براي تردد به شهر را دارند و نه امكان فرستادن فرزندانشان به شهرها و ديگر نقاط استان را براي ادامه تحصيل دارند.



اين نماينده مجلس همچنين تاكيد كرد: متاسفانه آموزش و پرورش مرتبا اصرار دارد كه مشكل مدارس سيستان و بلوچستان را حل كرده است اما راه‌اندازي يك مدرسه يكي دو كلاسه مشكل را مقطعي حل مي‌كند و جالب است كه معضل پس از يكي دو سال دوباره به نقطه اول باز مي‌گردد.


اين عضو كميسيون اجتماعي مجلس شوراي اسلامي تصريح كرد: نياز روستاهاي مورتان و پشامگ به مدرسه شبانه‌روزي محرز است و مردم در ديدار با بنده تاكيد كردند كه حاضرند براي راه‌اندازي مدرسه شبانه‌روزي فضاي اوليه را در اختيار آموزش و پرورش قرار دهند اما آموزش و پرورش پا پيش نمي‌گذارد.
دهقاني‌ به سنت‌هاي مردم منطقه بلوچستان اشاره كرد و گفت: احتمال ترك تحصيل دختران بسيار بيشتر است زيرا خانواده‌هاي مناطق محروم اصلا دوست ندارند دخترانشان به مناطق دوري براي ادامه تحصيل بفرستند.
همچنين عبدالعزيز جمشيدزهي، ديگر نماينده استان سيستان و بلوچستان نيز نسبت به سرگردان شدن و ترك تحصيل دانش‌آموزان روستاهاي توابع سراوان هشدار مي‌دهد.
نماينده مردم سراوان، سيب و سوران و زابلي تاكيد كرد: قريب به 170 دانش‌آموز پسر و دختر با توجه به وضعيت دبيرستان شبانه‌روزي دانشگاه در سراوان در حال ترك‌تحصيلند.
ديگر نمايندگان جنوب استان سيستان و بلوچستان نيز از وضعيت نامناسب دبيرستان‌هاي شبانه‌روزي منطقه اظهار گله‌مندي دارند. در مجموع حدود هزارنفر دانش‌آموز در مناطق مرزي و جنوبي سيستان و بلوچستان به دليل نبود دبيرستان‌هاي شبانه‌روزي در سيستان و بلوچستان در آستانه ترك‌تحصيل قرار دارند.
آتي نيوز در روزهاي آينده نيز به انعكاس وضعيت مدارس سيستان و بلوچستان خواهد پرداخت و آمادگي دارد پاسخ مستند آموزش و پرورش دراين‌‌باره در آستانه سال تحصيلي 90-91 را منتشر كند.
منبع: اتی نیوز


http://maskotan.blogfa.com/

۱۳۹۰ شهریور ۲۶, شنبه

گلبانگ بلوچستان در سوئد



رستم میرلاشاری، زاده بلوچستان ایران، ۱۸ سال است که در سوئد به سر می‌برد و ۱۵ سال است که یک گروه موسیقی از هنرمندان بلوچستان ایران، آفریقا و اروپا با نام «گلبانگ» برپا کرده است.



این هنرمند تحصیلات خود را در رشته موسیقی ملل در دانشگاه استکهلم، پایتخت سوئد، به پایان رسانده و در حال حاضر در همین دانشگاه مشغول کار است

رستم میرلاشاری در گفت‌و‌گو با رادیو فردا با اشاره به این موضوع که از آمیزش و هم‌نشینی فرهنگ‌ها است که فرهنگ جهانی بارور می‌شود، از هدف‌ها و تلاش پیگیر خود در تلفیق موسیقی بلوچستان ایران با موسیقی بومی و محلی دیگر ملیت‌ها، می‌گوید: «‌هدف من از تلاش در ارتباط با موسیقی این است که بتوانم موسیقی بلوچستان ایران که با آن بزرگ شده‌ام را با موسیقی سایر ملل بیامیزم. روبه‌رو شدن فرهنگ و موسیقی ملل مختلف این امکان را می‌دهد که هم برای رشد خود از آنها کمک بگیریم و هم برای شناساندن موسیقی و فرهنگی که با آن بزرگ شده‌ایم و احساس می‌کنیم این موسیقی و فرهنگ چیزی دارد که می‌تواند مورد علاقه و توجه دیگران قرار گیرد. »



وی در ادامه می‌افزاید: «بر اساس این فلسفه، وقتی من در استکهلم فعالیت‌های موسیقی خود را آغاز کردم به همراه تعداد دیگری از علاقمندان به این فلسفه، گروه "گلبانگ" را تشکیل دادیم و موفق شدیم موزیسین‌های خوبی را گرد آوریم که هر کدام ریشه در یک گرایش موسیقیایی داشتند. وقتی روی گرایش موسیقیایی تکیه می‌کنم منظورم موسیقی فولکلور ملت‌های مختلف است. به اعتقاد من این تلاش موفق بوده و به همین خاطر ما توانسته‌ایم ۱۵ سال فعالیت کنیم، موسیقی تولید کنیم، مورد توجه رسانه‌های جمعی قرار بگیریم و تورهای مختلف داشته باشیم. »


رستم میرلاشاری در ادامه گفت‌وگو با رادیو فردا به ویژگی‌های این نوع موسیقی اشاره می‌کند و می‌گوید: «‌ بدون شک موسیقی بلوچی تحت تاثیر موسیقی‌های دیگر قرار دارد ولی در عین حال قائم به ذات خود است و ویژگی‌های خاص خود را دارد. گرایش‌های مختلف در این موسیقی به وفور یافت می‌شود، ولی بدون شک به موسیقی ایرانی بیشتر از موسیقی هندی نزدیک است. »


رستم میرلاشاری، موسیقی دان از بلوچستان ایران، با حمایت دانشگاه موسیقی شهر استکهلم همه ساله دست به برگزاری یک جشنواره جهانی موسیقی می‌زند و هر سال به دعوت او یک گروه موسیقی از ایران نیز دراین فستیوال شرکت می‌کند.


برگرفته از رادیو فرد