۱۳۹۰ شهریور ۱۵, سه‌شنبه

استقـلالِ بلوچستـان بهتريــن راهِ نجــاتِ ملـتِ بلــوچ /



قسمـت آخــر



سياستهـای ضدبشــری حکومـت مرکـزی ايران و عملکـرد سيـاه فاشيسـم فارس طی هشتـاد و سه سال گذشتـه در بلوچستــان غربــی گويای اين نتيجه تاريخی است  که  نمی توان با ملــت ستمگــر فارس که فاشيسـم ملـی ـ مذهبی  برايش مقـدس و روزمره شــده، « همزيستـی مسالمـت آميـز» داشت. در صورت ادامـه « همزيستـی » اجباری، رابطـه فارس با ما همچنـان رابطـه ستمگـر و ستمکش خواهــد بود. رابطه ای که فاشيسـم فارس برای بقا و ادامه آن با چندین حــربه
 
 ننگيــن و تمـدن ستيزانـه عمــل می کنـد. پديده شوم فاشيسـم ملی ـ مذهبی چنان در تارو پود سيستـم حکومتـی، ارگانهای دولتــی، «فرهنگ ملی فارس» وسرشت پارسيان آميخته شده کـه به نوعی خاص از فاشيســم در آمده است. نوعی از فاشيسـم که مذهـب، زبان، آدا ب ورسـوم، شيوه زندگـی و ... فـارس را بدون هيـچ دليلــی بهتريـن می دانــد. بر اساس هميـن بی دليلـی  ديگران را بطور سيستماتيک تحقيـر کـرده و ارزشهای انسانـی را به تمسخــر گرفته است. فاشيسمی که
با بکارگيری قدرت سياسـی ـ نظامـی و سرمايه گذاريهـای بزرگ در پــی آسيميلاسيون ملتهـای بلــوچ، کـورد، ترک آذری، ترکمـن و عــرب الاحوازی است. برای رسيــدن به اين هـدف شـوم بدون تامــل به هر سياسـت ضدبشـری وعملکـرد  جنايت بار دسـت می زنـد. سياستهـا و عملکردی که فاصله ملت فارس را با ملل تحـت ستــم زياد کرده اسـت. فاصله ای که به بی اعتمادی کامل نسبت پارسيان انجاميده و با توجه به صدها هزار قربانـی، خونهـای به ناحق ريخته شده، ايجاد نفرت، گسترش دشمنی و کينه توزی پارسيان در هشتاد وسه سال گذشته به سادگـی از بين نخواهد رفـت و تا ابـد در تاريـخ خونين منطقـه ثبت خواهد شــد. 
 
فاشيسـم ملــی ـ مذهبــی فـارس که بر خودبزرگ بينـی، تماميت خواهــی، منفعت پرستــی، خرافات فرقـه ای و خشونـت مطلـق بنا شده اسـت نه به انســـان احترام می گذارد و نه بويی از انسانيت و حـقوق ابتدايی بشــر برده است.  با نگاهـی به تاريخ پرفاجعـه ملل تحت ستـم از زمان تاسيس کشـور ايران تاکنـون و ارزيابی سياستهـا و عملـکرد حکام سفــّـاک تهران ماهيت ضدبشـری فاشيسم  فارس بهتر نمايان می شـود. فاشيستهـای تراژدی آفرين و بدور از تمدن برای از بين بردن  هويت ملـی ما و ديگـرملل تحت ستـم سنـگ تمام گذاشته انـد و برای تضعيـف و در نهايت نابودی شهــديـں بلـوچـــی و زبانهای  ملل غيـر فارس « زبان ملی و رسمی» ابدی مشخـص کرده اند. سياست های مخرب و عملکـرد شونيستــی وزارت « آموزش و پرورش » ايران نمونه ای سيستماتيک برای تغيير هويت ملـی و نابودی زبان اصيل ما بوده اسـت که خوشبختانه با شکسـت روبرو شده انــد. ناکامی فاشيسـم فارس در آسيميلاسيون گستـرده دانش آموزان بلـوچ يکـی از دلايل بی توجهـی کنونی حکام فارس به تحصيل بخشـی بزرگ از نوباوگان بلـوچ است. بنابه آمـار شونيستهـای بلـوچ ستيــز بيش از صدهزار ( ۱۰۰۰۰۰ ) کودک و نوجوان بلــوچ  از رفتن به مدرسه و تحصيل علـم و دانش عمدا محــروم نگه داشته شده انـد. 
اين فاجعــه برنامه ريـزی شده  فقـط يک نمـونه ازعملکــرد  ضدبشری و تمـدن ستيز فاشيسم فارس را در بلوچستــان اشغالــی نشان می دهــد. عملکـردی که ريشـه در برنامه های شونيستــی و سياستهای بلـوچ ستيزانه حکام تهـران دارد. محروم نگه داشتـن کودکان بلوچ از تحصيل علم و دانش را هيچ گونه توجيحی نيسـت. در نتيجه اين بيعدالتی آشکار ضعـيـف ترين و بيدفاع ترين گـروه در جامعـه بلـوچ يعنی کودکان نيز از سياستهای مخرب فاشيسم فارس مصــون نيستنــد. آيا پارسيان « متمــدن» کـه ما را « هم وطــن» خـود صدا می زنند می تواننـد حتی فکر آنـرا بکننــد که صـــدهــزار ( ۱۰۰۰۰۰ ) کودک فارس در تهـران يا اصفهان از تحصيل علم و دانش محـروم نگه داشته شونــد ؟
 
فاشيسـم جنون آميـز و منحصــر به  فارس چنان در وجـود و زنـدگــی روزمره پارسيان عجيـن شده است که حاضر نيستنـد قبول کننــد که ما حتـی درسرزميـن اجـدادی خود یعنــی در بلوچستـان زندگی عادی داشته باشيم. هميشــه خـود را بزرگ تـر و بالاتر از ديگران می دانند. يکی از دلايـل داشتــن چنين ديدگاههای ضدانسانی و عقب مانده ای ارضای غريزه تماميت خواهــی فاشيستها سـت . عدالت اجتماعــی و داشتن حقوق مساوی را از اساس قبول ندارند زيرا هميشه زياده تر و بيشتــر از ديگران می خواهند. در مذاکره با نمايندگان ملل تحت ستم حربه های تزوير ، ريا و قلــدری را بکار برده و در طـول تاريــخ پرنيرنگ خود  کليه معـاهدات منعقد شده با  ملل تحت ستم را نقض کرده و رهبـران سياسی وملی بلوچ، کورد، عرب الاحوازی، ترکمن وترک آذری را در دهه های گذشته وحشيانه به قتل رسانده انـد. رهبرانی چون دوست محمد خان، شيخ خزعــل، قاضی محمـد، دکتر عبدالرحمن قاسملـو، رحيم زردکوهـی، شيرمحمـد ترکمـن و دکترصـادق شرفکنـدی قربانيان فاشيســم لجــام گسيختـه فـارس شـده انــد. فاشيسمـی که  زياده طلبـی و تماميـت خواهـی وحشيانــه، چشــم دوختـن به سرمايــه های ملی غير فارسها و غصب سرزميــن ديگران را « حــق » خود می داند. فاشيسمــی سيستماتيــک کـه با در دست داشتـن « قانون اساسی » قرون وسطايی به سياستهای تمـدن ستيـز و عملکرد ضد بشری خود شکـل قانونــی داده و هــر آن کس را که صحبت از حقوق غصب شــده به ميان آورد بر اساس همان «قانون»  ضدبشری تجزيه طلب، عامل بيگانگان، مجـرم ، متهـم  و در نهايـت « مفسد فی الارض» می دانــد.
.
 فاشيسمــی که ريا، کلاهبــرداری، دروغ شرعی و غير شرعی، شکنجه و کشتار  را جائــز می شمــارد و هــزاران تـــن از بهتريــن فرزنــدان بلــوچ، کــورد، عــرب، ترک آذری، ترکمــن، لـــر و حتــی اپوزيسيــون فارس را بعنــوان « مفـسد فی الارض » اعدام کرده است.
حکمرانان فاشيسـت می خواهنــد تا «ابـد» بر ما و ديگر ملل تحت ستم حکمرانی کنند وشيادانه از همه می خواهند تا حل مشکلات را به دوران «ظهور امام مهدی » و بعـد از آن موکول کنند. به باورفرقه جهالت خمينی ـ خامنـه ای انباشتن مشکلات و تخريب بيشتر جوامع انسانی زمينه « ظهورامام مهدی» را فراهم می کنـد.
غيبــت يا ظهـور « امام مهــدی » مسئله ملت بلوچ نيست. چرا ما بلوچها بيهوده منتظر باشيم که رويدادی خيالی آنهـم از عمقِ چاهِ سياه جمکران اتفـاق بيفتــد؟ مگــر گناه ملت بلــوچ و ديگر ملل ستمديده چيسـت که بايد تا « ابـد » در اسارت فاشيســم مـذهبـی و شونيسم افسارگسيختـه فارس باشنــد؟ چرا بهای جهالت فرقه خمينی ـ خامنه ای و تماميت خواهی پارسيان را مــاِ بپردازيم؟  فرقه ای کـه بيدادگری، تمدن ستيزی، سنـی ستيـزی، تروريسـم دولتـی، کشتـار مخالفين، غارتگـری، ويرانگری و تخريـب را دلايلـی بر ظهور شبحی بنام «مهدی» می دانــد. به نفع و صلاح ملت بلــوچ نيست که تحت حاکميـت مخرب فاشيســم فارس و جاهـلان توهـم پرسـت باشـد. بايد از اين اوضـاع جهنمی نجات يافـت. در اين مرحله حسـاس تاريخــی تحقــق استقلال سياسی ـ اقتصادی بلوچستان است که می توانـد  ما را از شر فاشيسم مذهبـی و تمدن ستيز فارس نجات دهــد.
  
جيـره خـواران و بردگان سياسی ـ ايدئولوژيکی « ولايت فقيه» برای حفظ منافـع اقتصـادی، ترويج فرقه مذهبــی خمينی ـ خامنه ای و تداوم حاکميـت ضد انسانی فاشيسم «وظيفه» خود می دانند تا ما را هميشه در اســارت داشته باشنــد. نه تنها بلــوچ بلکه کورد، ترکمــن، عـرب الاحــوازی، ترک آذری و حتی لــرها را نـيزدشمـن خود می پندارنـد. سالانه ميلياردهـا دلار صـرف بودجـه نظامــی و خريد تسليحات مدرن می کنند تا دهها ميليون انسـان را تحت کنتــرل خـود داشتــه، به غـارت سرزمينهــای اشغالــی ادامه دهنــد ودر آينده نيز ثروتهــای ملــی کـورد، بـلوچ، عرب، ترکمــن و آذری را مثل دهـه هـای گذشتــه به شهـرها و مناطـق فارس نشيــن کاناليـزه کننــد.
 
هـر آنچه مـال وثروت که انـدوخته انـد و با باد غبغب به فراوانــی آن می بالنـد از بلوچستــان غـربی، آذربايجان جنوبــی، کوردستــان شرقــی، ترکمنستـان جنوبــی والاحــواز با قلدری و نيرنگ به مناطـق خـود منتقل کرده انـد. در مقابـل تا غرايز کينه توزی و تماميت خواهی شان ارضاءِ نشده يعنی تا توانسته انـد توپ، تانک، گلوله، تفنگ، پاسدار، سردار پاسدارهای خپلـه، شکنجه گـر، قاتل حرفه ای و جنايتکار جنگی به بلوچستــان غربی و ديگر سرزمين های اشغـال شده فرستاده انـد. به هدف استمـرار رفاه در مناطـق پارس نشيـن و تداوم فقـر و محروميت برای مظلومين و ملتهـای دربنـد. 
سياستهای فاشيستـی، افکار مزورانـه و عملکـرد جنون آميز خـود را که بدور از معيارهــا و ارزشهــای انسانی اســـت نشانه « فرهنگ پيشرفتـه فارس » و « تمــدن ايرانـی » می داننـد. در حاليکــه از آغاز تاسيس ايران بوسيلـه انگليس و رضا ميرپنج نشانی ازسياست شايستـه نـوع بشـر و عملکـرد متمـدن از جانب حـکام  تهــران در « اين مـرز و بــوم»
وجـود نداشته اسـت. در مـورد موضـوع « فرهنگ پيشرفته پارس » کافـی اسـت بـه « آنچه عيان است ...»بسنده کنـم. هميشــه از« تمـدن و فرهنگ فارس»  می نويسند، با استنــاد و تکيـه به اشعـار نژاد پرستانه شاهنامـه، گوبلزوار ياوه سرايـی می کننـد تا دنيای غيرواقعـی و ساختگی خويش را پارس پسند تر کننــد. با ادعای پوچ نجـات « مظلومين جهان» سالانـه ميلياردها دلار ازبيت المال ميليونها انسان در بند « ايرانی» را در لبنـان، سوريه، افغانستـان، بحرين، عـراق، ونزوئلا، بوليوی و در جزاير ريزو درشت اقيانوس آرام به باد فنا می دهنـد تا حس و غريزه خودبزرگ بينی سرکردگان پاسداران، احمدی نژاد يهودی الاصــل و خامنه ای دجال ارضا شـود.
.
 سفاکــی های حکام تهران در بلوچ گلزميـن و آنچه که فاشيستهای فارس در دوران اشغــال بلوچستــان غربــی بسر ملت بلوچ آورده انـد  نمونه مشابهی در تايخ بشريت نـدارد.
از ابتدای اشغال بلوچستان غـربی درسال ۱۳۰۷ هجری شمسـی با اجرای اولين طرح ننگين بلوچ زدايی به آواره کرده مردم بلوچ پرداختنــد. به بهانـه دادن کاغذ پاره ای بنام « سجل » و ثبت کردن مردم بلـــوچ بعنوان « تابع ايران » بزرگتريـن ننگ را بر پيشانی شـوم شونيسـم فارس حک کرده و بخشی سياه بر تاريخ بلوچستان اشغـالــی افزودنـد. در جريان دادن سجل اجباری هـــزاران بلـــوچ را مجبور به ترک زادگاه خويش کردند به اين دليل که  مخالف ثبت شدن در ايران بودند و از همان آغازنمی خواستند کاغذ پاره ايرانی ( سجل، شناسنامه )  را داشته باشنـد. بخش بزرگی از بلوچهای مقيم ليـــاری در کراچی، بلوچهای مقيم هندوستان، تانزانيا، کنيـا و کشورهای عربی حوزه خليج العـربی نسل دوم و سوم همان بزرگ مـردان و شيرزنان بلوچ هستند که « ايرانی» شدن اجباری را نپذيرفتند و به استعمارگران انگلـيس و رضا ميرپنج و طرحهای استعماری آن بيگانگان بدور از تمــدن قهرمانانه نــــــه گفتنـــد..
پس از گذشت هشت دهه بر همگان ثابت شده است که اشغال بلوچستان غربی و مهــر « ايرانی » خوردن  نتايج ضد ملـی زير را برای ما در برداشته است: بردگی ملت بلوچ، تجزيه بلوچستـــان به چند قسمت و الحاق آن به خراسان، کرمان و هرمزگان، آواره کردن صدها هزار بلـــوچ به کشورهای عربی، افريقـا، ترکمنستـان، تهاجم ديوانه وار فاشيسم فارس به زبان مادری و هويت ملی ما، غارت منابع طبيعـــی و معـــادن فلزی و غير فلزی بلوچستـــان، به يغمــا بردن سرمايه های ملی بلـــوچ و انتقال صدها ميليارد دلار به مناطق و شهرهای پارس، ممانعــت برنامه ريزی شده از پيشرفـت سياسـی، اقتصــادی و اجتماعــی  بلوچستان، حاکم نمودن باندهای مافيايی و تبه کار در کليه امور بلوچستـــان، تخريب جامعه مدنی بلـــوچ، شيوع فرهنگ فاشيستــی ـ مذهبــی  و تمدن ستيز فارس، گسترش فقـر و فلاکـت، تحقيـر مردم بلـــوچ، تبعيض آشکار در هر زمينه ای، کوچ دسته دسته پارسيان به سرزمين زرخيز بلوچستــان، دخالت ديوانــه واردر امور مذهبـی مردم بلوچستـان، سرمايه گذاريهای بيسابقه و کلان برای « سنی ستيزی» ، اعزام هزاران آخوند و طلبه از حوزه علميه های قــم، اصفهــان، مشهـد، يزد و تهران برای پيشبرد جنگ مذهبی در بلوچستان و تشديـد طرح شيعـه سـازی ، تخريب مساجــد اهل تسنن، دستگيری، شکنجه و اعدام شماری از بهترين فرزندان بلوچ گلزميـن، کشتار هزاران بلــوچ در دوران سياه اشغال بلوچستـــان به دلايل فاشيسم پسنـد و بکارگيری گسترده نيروهای سرکوبگر ارتش، سپاه مافيايی، شبه نظاميان و باندهــای تبه کار هزاره، زابلـی و شيعه يان عراقی و لبنانی الاصل برای کشتار بيشتـرو ادامه اشغــال بلوچستــان غنـی.
آنچه که در هشتاد و سه سال گذشته بر سر ما و وطن ( بلوچستان ) آورده انـد کارنامه سياه و مستنــدی از پديده فاشيسم جنون آميز و تمدن ستيز فارس جلوی روی جهانيان قرار داده اسـت. قربانی و اسير فاشيسم عنان گسيخته فـارس ماندن که در سه دهه گذشته فاکتور مذهبی نيز بدان اضافه شده است بر خلاف مصلحت ملـی بلـوچ و مغاير با منافع ملـی ماست.
.
با استفاده از تجارب ملل آزاد و پيشرفته  برای رسيـدن به حقـوق خود که بر اسـاس قوانيـن جهانی و موازين بيـن المللی برسميت شناخته شده انــد، به پيش خواهـيـم رفــت.  از فاشيستهای حاکـم انتظـار آن نمـی رود که  پروسه استقلال کشورنروژ و مذاکـرات بين سوئد و نروژ ( مذاکرات سال ۱۹۰۵ ميلادی که به استقلال صلح آميز نروژ انجاميد) را  در مورد بلوچستـان تکرار کننـد و يا به خـود زحمت داده و از جدايی صلح آميز اسلواکـی و جمهوری چــک بيشتر باخبر شونــد، زيرا چنين کاری در ماهيت فاشيستهای جنايتکار فارس نيســت.
امــا برای پارسيان بخصوص نسلهای آتی فارس راهـی بجز يادگيری از دنيای متمدن ، احترام به حقوق بشرو اجرای بيانيـه جهانی حقـوق بشر نمانده است..
پارسيان بايد کم کم بخود آينـد و به روش زندگی مسالمت آميـز ملتها و انسانهای متمدن بنگرند واحترام به وجود و حقوق ديگران را  ياد بگيرنـد. آخر تا کی به کشتار بلوچ، ترک، ترکمن، کورد و عرب ادامه می دهنــد؟ لابـد تا زمانيکـه « بدين بوم و بر زنده يک تـن مبـاد »!  لازم است بدانند که عملـی کردن چنين ذهنيات فوق العاده فاشيستـی، مخرب، ضدبشری و جنون آميز در قرن بيست و يکم نا ممکن است و هـرگز نخواهنـد توانست که اين « بــوم  » خونين  را بخاطـر هوا و هوسهای فاشيستی خود از وجود دهها ميليــون انسان خالی کنند.
فاشيستهای حاکم بر ايران چه از نوع شاهنشاهی و چه شيخ شاهی ( ولايـت فقيهـی) آزمايش خود را در بلوچستان پس داده انـد. آزمايشی که کشتار، قتل عام ،شکنجه ، دستگيری بيشمـاران و آوارگـی صدها هزار بلوچ را در بر داشته است. آزمايشـی تاريخی و بسيار طولانی که به رفاه و پولدار شدن ميليونها پارس و عقب نگه داشته شدن ما وادامـه فقــر در بلوچستان انجاميده است. آزمايشــی خونيـن که تاريخ بلوچستان نظيـر آنرا از نظر قساوت، چپاولگری، تمدن ستيزی، و تماميت خواهی بخود  نديده است. بنابرايـن هيچ گونه دليلی برای آزمودن قماشی ديگـر از پارسيان نمانده و «همزيستی مسالمـت آميز» با فاشيستهای تماميت خواه فارس امـری محـال اسـت.  
در ارزيابـی و مقايســه کردن الترناتيوهای سياسـی گوناگون برای حال و آينده بلوچستان آنچه به نفع ملی ماست و می تواند خدمتی تاريخی  برای نسلهای آينده مان باشد استـقلال بلوچستـان است. 
استقــلال بلوچستـان حق ماسـت و برای رهايی از يوغ بردگی بايـد به اين حـق مسلــم خود برسيــم. اينکــه فاشيستهای  حاکـم و سياسی های کدخداصفـت فارس با نقض اصول دمکراسی مخالف اين حق ابتدايی  هستنــد و تحقق آنرا تهديـدی برای حاکميت خود و ديدگاههای ضدبشری شان می داننـد مشکل  خودشان است. مشکـلی که خـود برای تامين « ابدی»
منافـع  ملت فارس آفريده انـد. امـا زمان آن فرا رسيــده اسـت تا با نگريستـن به دور و بر خود معنای واقعــی تمــدن و طرز زندگـی انسانـی را ياد گرفتـه، به وجـود و حقـوق ملل ديگـراحتـرام بگذارنـد.
بخاطـر نسلهای آتـی فارس هم که مانده بيـش از ايـن مشـکل ساز نشونــد و درمقابل تمــدن بشــری و دست آوردهای آن صـف آرايـی نکننــد. اگـر ذره ای صلاحيت دارنـد فکـر آنرا بکننـد که ملـتِ  فارس در آينده به همسايگان با گذشـت و همجواری ملل متمدنی چون بلـوچ، کــورد، ترک آذری، ترکمن و عرب الاحوازی نياز مبرم و حياتـی دارد.  
 
ملت قهـرمان بلـوچ با اتحاد و همبستگـی ملـی درتوان دارد تا آينده سياسـی بلـوچستان را بر اساس اصول دمکراسی و عدالت اجتماعـی بنا کـند. تعييـن نوع سيستـم سياسـی واستقـرار يک نظام عادلانه برای بلوچستان حـق اساسـی ملت بلـوچ اسـت. بـدون دخالت مستقيـم يا غير مستقيـم بيگانگان و بـدون نياز به سياسيـون کدخدا منش فارس. اين حـق مسلم ملت بلوچ بر اساس منشور سازمان ملل متحد و بيانيه جهانی حقوق بشر و قوانين جهانی در مورد حقوق مليتها ست. اين حق پذيرفته شده تمام ملل دنياست تا  بر سرنوشت خويش حاکم گردنــد.

با توجه به تاريـخ خونيـن چند دهـه دوران اشغالی، حاکميت مطلق تروريسم دولتی و سياستهای ويرانگـر فاشيستهای  حاکـم در بلوچ گلزمين نمی توان پروسه آزادسازی و آينــده بلوچستـــان را از تاريخ ملل آزاد شده کپـی برداری کـرد. 
سرزميــن زرخيــزبلوچستــان درطول تاريخ چندهـزارساله خود  بارها مورد هجـوم بيگانگان و اشغالگران واقـع شده و
 مـردم بلـوچ  با اتحاد و همبستگـی، ادامـه مقاومت و مبارزات قهرمانانه موفــق به بيرون رانــدن آنـان شده انـد.  دوران اشغالی حاضــر نيز بسـر خواهـد آمــد و ملت قهرمــان و بردبار بلــوچ بار دگــر اشغالگران بی تمــدن را از بلــوچ گلزميـن
بيــرون خواهد رانـد. پيروزی از آن بلوچستــان و ملت حق طلــب بلــوچ اســت. به برکـت خـون بيشمـاران شهـيــد راه آزادی، درنتيجـه  تاريخ پرافتخـار، مبـارزه ای بـرحق و مقاومتـی طولانــی ملــت قهـرمان بلـــوچ و بلوچستـان از اين آزمايـش خونيـن و تاريخـی سـربلنـد و پيــروزدر خواهنــد آمــد.
 
پروشت ءُ پروش باتنــت ايران ءُ پاکستـان
آزات ءُ آباد بات گنجيــــں بلــوچستــــــــان
 
محمـد کريــم بلــوچ
 
هــفتــــم سپتامبــر ۲۰۱۱

۳ نظر:

  1. سلام
    برادران و خواهران

    سیاست نظام اخونده ضد بشر هست لذا ما ملت بلوج با نظام ضد بشری مشکل داریم نه با شیعه بلکه با حکومت که تا حالا فقط درروستا های اطراف زاهدان 3000 کشته یا شهید داده ایم
    این عزیز به کدام گناه شهید یا کشته شدهاند هنوز خانواده های جشم به راه عزیزان خویش هستند وگورهای دسته جمع هستند که انشاالله ذر ایند ه نزدیک روح خواهند شد لذا تقاضا ما ازشمامدیر وبلاگ ایناست اطلاعیه بدهید تا ملت بلوج عکس و مشخصات عزیزان ارسال ری سازمانهای بشری ارسال کنند تا انسان های ازاد از ظلم و جنایت حکومت ایران اگاه باشند

    پاسخحذف
  2. سلام زهره عزیز وبلاگ قشنگی داری ارزش وقت گذاشتن داره موفق باشید

    پاسخحذف
  3. از روزی که این مقاله را خوانده ام دلم سخت گرفته، در خیابان ها چشم به زمین راه می روم، تو چشم کسی نگاه نمی کنم ، خدا نکرده کسی آنرا( مقاله فوق را) خوانده باشد و فکر کند که من بلوچ با وجودی که کسی دیگر هستم هم چنین اندیشه هایی دارم. پیش خودم سخت در خجالتم. اصلا نمی دانم چرا بعضی ها کاغذ سیاه می کنند. چه چیزی را می خواهند با چنین منطقی و با چنین زبانی غیر متمدنانه و به چه کسی آن را ثابت می کنند؟ وای بر ما اگر ناجی ما تنها این ها هستند. در متنی نه چندان وسیع نویسنده حداقل سی و شش بار کلمه فاشیزم را خیلی راحت بکار برده انگار آشناترین و زیبا ترین کلمه ای باشد که یاد دارد. به ملت برادر پارس نسبت دادن هر چه ز زشتیها می دانسته دریغ نورزیده است. تاریخ جدیدی برای ایران نوشته است. به مکرر آورده است که تاریخ ایران از سال 1307 شمسی با روی کار آمدن رضا میر پنج آغاز میشود یعنی ایران همه اش هشتاد و سه سال تاریخ دارد. شاید نویسنده خیلی سیاست مداری بزرگ است و می خواهد دل تجزیه طلبان ترک و آذری و ترکمن و عرب به قول ایشان اللللاحوازی ها را بدست آورد. واگر قبول کند که تاریخ ایران چندین هزار سال قدمت دارد و در این وسط هر چه وحشی و بربر بر ما رانده ، اجداد همین دوستان تجزیه طلب دو آتشه ایشان بوده اند و یا امروز هستند پس نمی تواند ایران را به تنهایی تجزیه کند. شاید وی شیعه شده است و تقیه می کند ، در غیر این صورت عذری دیگر پذیرفته نخواهد شد. به غیر این وی گهی به نعل زده و گهی به میخ. جایی آورده که رژیم شاهنشاهی سرمایه کلان می اورده با هدف آسیمیلاسیون ملت بلوچ و در جایی دیگر آورده که اصلا از سرمایه گذاری خبری نبوده است به نظر م نظر ثانی حقیقت است. در جایی دیگر از فاکت تاریخی ثبت احوال و سرشماری مغرضانه سخنی آورده و حکومت مرکزی را متهم به اجبار کردن مردم جهت در آمدن به تابعیت ایران نموده است انگار بلوچها قبلا تابع کشوری دیگر یا به قول مجهولشان بلوچستان بوده اند. پدر بزرگ حقیر سی سال پیش در سن نود سالگی جهان را بدرود گفت وی بلوچستان مستقل را ندیده بود. اگر کسی بگوید بلوچستان حق استقلال دارد می توانم درکش کنم. ولی کسی را که دروغ می بافد هر گز. احمدی نژاد را یهودی خوانده این به معنای ضد یهود بودن و آنتی سمیت بودن و در نتیجه ضد آمریکایی بودن وی است. در ضمن در جایی دیگر ایشان حضرت مهدی را که مسلمانان شیعه و سنی منتظر وی هستند فقط یک شبح دانسته یعنی مسلمان بودن نویسنده هم زیر سوال است. نویسنده ای که قصد دارد دو ملت اصیل ایرانی را به جان هم باندازد چه هدفی را دنبال می کند؟ اگر جواب کسی استقلال بلوچستان است پس با نوشتن چنین مقاله هایی و بکار بردن زشت ترین کلمات موجود در ادبیات پارسی می تواند به این هدف رسید؟ عجب این جاست که نویسنده نمونه متمدنانه تجزیه کشورها را هم میداند ـ جدایی سوئد و نروژ را مثال زده ، توصیه می کنم که ایشان اول ببینند که نمایندگان و مردم آن دو ملت بزرگ چگونه مقالات خویش را علیه همدیگر می نوشتند و وقتی که نروژ مستقل شد چگونه برای کشور خود پادشاه انتخاب کرد. منطق و فرهنگ برای اروپاییان تنها وجود ندارند ما هم می توانیم از آنها حد اکثر استفاده را ببریم ، باور کنید ضرری ندارند.

    پاسخحذف

نظرتان در مورد این مطلب بنویسید