۱۳۹۰ شهریور ۱۹, شنبه

برچسب ها و انگ های جدید علیه میــرسوبان ./ میــرسوبان



با آنکه برخی از مدعیان روشنفکری از دموکراسی و حقوق بشر سخن می گویند، اما گفتار و رفتارشان بسیار دگرسان و متضاد است و در واقع ارتجاع سیاسی بخشی از جوهره وجودی شان گشته است

.اگرچه اصل آزادی، حق بنیادین بشر است و بر ارزش های والای انسانی و عدالت فردی و جمعی استوار می باشد و در کنار آن بندها و تبصره های براق و پر طمطراق صوری، اساسنامه حزبی اپوزیسیون را سرهم نموده، اما در واقعیت آنچه مبنای قضاوت است رفتارهای مستبدانه و دیکتاتور گونه ای بوده که سیاست حزبی اپوزیسیون تجزیه خواه را به پیش می برد

.



آنچه من از اپوزیسیون بلوچ و حزب مردم دیده ام و از بطن و حواشی آن دریافته ام، هنجارشکنی های مغرضانه و دیوانگی های "قذافی" گونه ای است که قصد نموده ارتش عجز و ناتوانی خود را بر اراده و حیات مردم و شور و شعور ملی مسلط گرداند و یا "اسد" گونه چشم بر دیدن یک ملت بزرگ و دگرخواه فروافکند و آنان را چند تنی شورشی و تروریست و در اینجا حزب الله و عامل جمهوری اسلامی مورد خطاب قرار دهد و یا دچار توهم قدرت و خود بزرگ پنداری گشته تا ضعف ها و شکاف های درون خود را نبیند و یا آنرا منکر شود.
این روزها با فرو پاشی نظام سنتی و رعیتی در بلوچستان و ظهور مدرنیزاسیون بر پایه قوای فرهیختگان جوان و روشنفکر بلوچ، دیگر برخی از تفکرات سنتی قدیم (توده ای ها، افراد همفکر خان سالاری و ... ) که از بلوچستان فرار کرده اند، جایی ندارند اما اینها خود را با مدرنیزاسیون همنوا نموده و چاره ای جز این هم نداشته اند.
شخصی با نام مستعار کریم بلوچ بنده را به حزب الله مرتبط می داند و معتقد است حزب الله به مکر جدیدی روی آورده و با نام میرسوبان وارد گود شده تا اپوزیسیون را به جنگ اندازد!! اما کریم بلوچ، بیان نکرده که منظورش از حزب الله کیست؟!
اگر منظور حزب الله لبنان باشد که گرفتاری او جنگ با اسرائیل به عنوان دشمن همه مسلمانان می باشد، معلوم نیست این شخص چرا از اسرائیل دفاع می کند؟
و اگر حزب الله، حکومت ایران است که ایران بیش از 2 میلیون بلوچ را در خاک خود دارد و بسیاری از آنان در مناصب حکومتی حضور دارند و مسلما این جمعیت بزرگ برای ایران کافیست تا ظرفیت و پتانسیل آنان را برای استحکام و ثبات خود بکار گیرد و بنظر نمی رسد که حکومت ایران بخواهد انرژی خود را صرف مباحث وبلاگی و اینترنتی و یا تقابل با چند تن حزبی فراری هزینه نماید.
اپوزیسیونی که فعالیتش و کرنا و سرنایش همانند کوه برفی می ماند و تا برآمدن آفتاب هم دوام ندارد.
 ایران هر سیاستی را دنبال بکند به خودش مربوط است و مباحث ما به جامعه و سیاست بلوچستان و رفتارهای اجتماعی و سیاسی بلوچ ها مرتبط می شود، که البته تجزیه طلبان پند مخالف را برنتافته و بحث را به بیراهه می کشانند و آخرش را هم به "حزب الله" و "مزدوران جمهوری اسلامی" و "همکار وزارت اطلاعات" و"دخالت سپاه پاسداران در ارکان توسعه اقتصادی حکومت" مختوم می کنند که همه این مسائل از بنگاه های مختلف خبری خارجی نیز پخش می شود و این، شیوه همیشگی دوستان نادانی است که پنبه در گوش خود فرو کرده و جز رجزخوانی خود، دیگر هیچ نمی شنوند..!!
کریم بلوچ! آیا رفاقت و شفاقت اپوزیسیون تجزیه طلب آنقدر سبک و بی وزن است و تارهای دوستی و اتحادشان آنقدر گسلنده و سست، که با چند مطلب و دست نوشته میرسوبان از هم می پاشد؟!
آیا سی سال هم نشینی و همفکری و بحث و مراوده و پالتاک و سمینار و کنفرانس، ثمره اش همین بوده است که با خواندن مطالب چند وبلاگ منتقد به جنگ افتند و با نگاه سوء به یکدیگر بنگرند؟
پس این آشفتگان چگونه می خواهند بر کرسی های حکومت خودمختار جلوس کنند؟
تصور من اینچنین است که در حکومت مستقل بلوچستان (فرضاً) شخصیت های مستقل و غیر حزبی منتقد بر حکومت یکه تاز، در مدت کوتاهی به جرم انتقاد و با اتهام نقد حکومت، به دار آویخته خواهند شد! و این خواهد بود انتهای سودای سیاست اپوزیسیون مدعی..!
براستی که تاسف بار است! آیا چند نقد میرسوبان آنچنان بر ایشان سخت آمده تا برای مخدوش نمودن یک وبلاگنویس مستقل که صادقانه با نظریات حزبی مخالفت می ورزد، او را به بیدادخانه ی تهی از وجدان و انصاف بکشانند؟
آیا اپوزیسیون آنچنان حقیر و بی مایه گشته که نوشته های من موجب شده تا آتش اختلافاتشان دامن بکشد و هرکدام به ظن وابستگی من به دیگری، آن دیگر را محکوم نمایند و بر علیه او موضع بگیرند؟
کریم بلوچ به مطلب مهمی اشاره کرده است؛ "نوع نظام را مردم انتخاب می کنند و نه یک حزب" . باید به ایشان آفرین گفت که با وجود ذهنیت ناپرورده ی تجزیه خواهی خود به درک این موضوع رسیده که همه چیز به مردم وابسته است.
آیا زمان آن نرسیده است که سیاستمداران بلوچ نیز جهان پیرامون خود را به درستی دریافته و درک واقع بینانه ای از آن داشته باشند؟
آیا در استکهلم و اسلو و کپنهاگ نمی توان اندکی از موسم بهار عربی را استشمام نمود؟ نسیمی که از تونس آغاز شد و در تیغ تابستان، آسمان خاورمیانه را معطر نمود و با خود پیامی داشت: " فقط خواست و اراده مردم است که به جریان ها و دسته بندی های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی مشروعیت می بخشد و در غیر اینصورت اتاقی ایزوله خواهد بود که دیوارهایش بزودی فرو خواهد ریخت".
اما دوستانی ایمیل فرستاده اند و از من خواسته اند تا خود را معرفی نمایم، باید بگویم در دنیای امروز اسامی و القاب معنا ندارند بلکه اندیشه، فلسفه و تفکر است که جهان را می سازد.
"میرسوبان" انسان بزرگی بود که آرمانش فراتر از گرایش های در هم تنیده امروزی بود و او به سعادت مردم و سرزمین خود می اندیشید و هیچگاه خود را در دایره کوچک حزبی گرفتار نساخت. نام نیک و یا وجهه منفور و مطرود از هرکه باشد بازتاب رفتار او خواهد بود، خواه میرسوبان باشد یا هر فرد آزاده بلوچ دیگر ...
"میرسوبان" به حزب مردم و جبهه متحد و زرمبش و خوانین بلوچ و جمهوری اسلامی و مخالفان آن و جندالله و حزب الله و.. هیچگونه وابستگی فکری و تعاملات دیگر ندارد.
"میرسوبان" یک انسان بلوچ آزاد است که آزاد آفریده شده و آزاد می اندیشد و آنچه را که از محیط پیرامون خود و از بازتاب رفتارهای جامعه خود و دیگران دریافته به قلم می نگارد تا روایتی از زوایای مثبت و منفی جامعه بلوچستان داشته باشد.
میرسوبان – 10 سپتامبر 2011
mirsouban@hotmail.com




۱ نظر:

  1. آقای میرسوبان اگر می خواهی به حرف شما رفقای راجی و ... گوش بدهند باید از تپه تفتان پیاده شوی و بروی روی کوه های اسکاندیناوی. شما و ما و ملت ما در اینجا چه می دانیم که چه مشکلی داریم بهتر است بروید و از دور نظر فرو اندازید شاید متوجه شوید که چه خبراست در بلوچستان. ارتفاع کوه های اسکاندیناوی خیلی بالا است و از آنجا همه چیز مثل کف دست دیده می شود. باور نمی کنی ؟ برو ببین ، بعد بگو باورم نمیشه.

    پاسخحذف

نظرتان در مورد این مطلب بنویسید