۱۳۹۰ تیر ۲۰, دوشنبه

قانون طبیعت هم با آب روان فارس زددگانی چون حزب کمبر بلوچ است

balochestan raje zrombesh



قانون سخت طبعیت را باید از زبان فیلسوف سیاسمتدار فرهیخته و در راس حزب والای بلوچستان آموخت. شاید مشکلء ملت بلوچ تا این زمان هم همین بوده است که کمبر فیلسوف تا چند سال پیش در غارها در غیب بوده و اجازه ظهور نداشته است. بهر تقدیر حال که سر برافراشته اند، بی گمان چون یار و یاوری حلاج درد ملت مسکین بلوچ خواهند بود.


فیلسوف کمبر متاسفانه با تمام هوشیاری و خرد سیاسی اش، از یاد برده آنطور که اذعان داشته این تنها مطلب پیشین ایشان نبوده و قبلاً هم بنام مستاگ و بلوچستانی دست بقلم بوده است.

فیلسوف کمبر از رهبری براء خود که حزبش را تا این حد فعال کرده بسیار ستود. حزبش را به عرش خدا رساند و زرمبش را بتاریخ سپرد. از آنجاییکه فیلسوف کمبر، زرمبش را بتاریخ سپرده، لازم نمیدانم به کم و کیفیت کار زرمبش بپردازم، ولی نگاهی خواهم داشت به نوشته و دیدگاه کمبر که در مدعی رهبری بلوچ است.

فیلسوف کمبر سه مورد را برای رسیدن به استقلال ذکر کرده اند که عبارتند از:

1- شرایط بین المللی

2- شرایط منطقه ای

3- شرایط داخلی

به نقل از فیلسوف کمبر: زمانیکه ما نگاه می کنیم به این بخش از سیاست دنیا نسبت به ایران٬ هیچگونه علامتی و یا بقو ل معروف چراغ سبزی از هیچ کشوری نمی بیینیم که پشتیبان حتى شعارى تجزیه ایران و استقلال بلوچستان غربی باشد.

از این پیداست که فیلسوف کمبر اساس سیاست خود را بر چراغ سبز استوار کرده است و حزبش از در زدن ها سرخورده و مایوس است، اگرچه با بوق کرنا در جلسات و محافل سیاسی فریاد میزدند که از این پس بعنوان یک طرف معامله بحساب میایند. بله فیلسوف کمبر فرهیخته، اشکال در عدم درک شما از مسایل جهانی است. آیا شما سراغ دارید که ملتی خواهان استقلال نبوده ولی توسط ابرقدرتها با چراغ سبز بسوی استقلال کشانیده شده است؟

متاسفانه منافع ابرقدرتها در حفظ تمامیت ارضی موجود در جهان است، ولی این خواست و مبارزات پیگیر هر ملتی بوده تا استقلال خود را بدست آورند. شما مثال از کشور تی­مور شرقی آورده اید ولی به عمد از این گریز کرده اید که اندونزی مثل ایران زمان پهلوی برای چندین قرن یکی از متحدان بسیار نزدیک غرب بود(هنوز هم است) و هیچ کشوری هم بنا به استناد تحلیل شما حاضر به تجزیه اندونزی نبود. ولی شما شاهد هستید که تی­مور شرقی استقلال خود را بدست آورد و شهادت بر رد تجزیه و تحلیل باصطلاح فیلسوفانه جنابعالی دارد. فیلسوف کمبر، شما بفرمایید که کدام کشور افریقایی با چراغ سبز ابرقدرتها به استقلال رسیده اند؟

مگر همین افریقای جنوبی که توسط نژادپرستان حکمرانی میشد، تا آخرین دوران حکومت آپارتاید از پشتیبانی سخت ابرقدرتها برخوردار نبود؟

بله فیلسوف کمبر، در جنبش افریقا رهبرانی مثل شما هم بودند که با تحلیلهای بی بنیه و کلی چون عدم شرایط مناسب جهانی، منطقه ای و داخلی ، مردم را به دست دراز کردن و بردگی سمت و سوی میدادند. پایه استدلال آنها دقیقاً بر تحلیلی مشابه تحلیل شما بود.

شما که ماشالله از پیروان چه­گوارا هستید، و از حوادث جهان و تغییرات در جهان معاصر آگاهی دارید. ولی نمیدانم چرا اینگونه نتیجه گیری بخورد ملت بلوچ میدهید، و باز هم مدعی میشوید که شما و همفکران تان را بیخود " عاشقان گربه ناز و ملوس خفته در میان سواحل دریاى خزرو خلیج فارس (و حتماً میگوینداین ھم نمونه دیگرعشق شان به گجر ھا) میخوانند؟ "

سیاست شما که در چارچوب همزیستی با فارسها است، پس ترس از چی دارید؟

فیلسوف کمبر در وصف رهبری خود و حزبش از UNPO و نقش آن مینویسد. فیلسوف کمبر محترم خواهشمند است تا بلوچها را بی علم مپندارید. آنها بخوبی میدانند که UNPO چیست و میزان تاثیرپذیری آن تا چه اندازه است. اگر حق حاکمیتی که شما برای آن، حزب مردم بلوچستان را درست کرده اید، با عضویت در UNPO میسر میشود، پس ارزانی تان باد. گمان نمیرود که هیچ ملت مظلومی را یافت که سالی دو هزار دلار نداشته باشد که برای کسب حقوقش بعضویت UNPO در بیاید و از سفره پهن شده UNPO استقلالش را بر ندارد. آقای کمبر فیلسوف قدرت شناخت مسایل شما محدود به طبیب خانه UNPO است. نه کمبر فیلسوف عزیز، UNPO یک سازمان غیردولتی است که از احزابی مثل حزب مردم بلوچستان تشکیل شده و در میدان عملی سیاست متاسفانه بجساب نمیاید. دیگر اینکه UNPO برای دفاع از تمامیت ارضی کشورها دفاع میکند. این یکی از شرایط عضویت در UNPO است که حزب مردم بلوچستان آن را تا کنون از ملت بلوچ پنهان نگهداشته است( آقای فیلسوف کمبر بلوچ و یارانش در رهبری حزب مردم بلوچستان، با عضویت در UNPO حزبشان را متعهد به حفظ تمامیت ارضی ایران کرده اند). برخلاف ادعای نادرست و کجراه کننده تان، عضویت در UNPO مستلزم داشتن پرچم نیست که حزب محبوب شما از آن توجیهی برای علم کردن پرچم باصطلاح بلوچستان استفاده میکند(در اینجا عمدآ از سازمانهای عضو UNPO که پرچم دارند مثال نمیاورم تا دست بقلم شوی و ادعایتان را باثبات برسانید). از استقلال کوسو نام برد ه اید و آنرا مدیون UNPO یا فعالیتهای بین المللی احزاب کوسو دانسته اید. فیلسوف کمبر، در اینمورد هم درک درستی ندارید و از تحلیل مسایل ناتوان بوده اید. تمام جهان شاهد است که ملت کوسو برابی استقلالش مسلحانه در برابر صربها( صربها با داشتن ارتش قوی)جانانه جنگیدند در حالیکه عضویت در UNPO مبارزان و جریانات سیاسی کوسو را پایبند به حفظ تمامیت ارضی صربستان و همزیستی مسالمت آمیز با صربها میدانست( پس رهنمود شما و حزب تان که در راس رهبری UNPO است برای استقلال کوسو ملاک عمل نبود). در این جنگ صدها هزار نفر قربانی و آواره شد، ولی از راه شان باز نایستادند. نقش غرب و امریکا در استقلال کوسو را نمیتوان نادیده گرفت ولی آنچه را که شما نمیتوانید انکار کنید اینست که ملت کوسو برای استقلال بپاخاست، تا توانست پشتیبان پیدا کند. تحلیل شما که استقلال کوسو منشاء امپریالیستی دارد، بازگو کننده عریان نگرش چپ شما و حزب مردم بلوچستان بر ضد امریکا و غرب است.

حزب مردم برهبری شماها تا امروز تبلیغات دروغین را سیاست مبارزاتی خود دانسته و آنچنان هیاهو برپا داشته که آدمی را بیاد سازمان مجاهدین خلق ایران میاندازد. سازمان مجاهدین در 28 سال پیش یعنی در سال 1360 شمسی خود را آنچنان بزرگ نشان داد و مدعی شد که تا شش ماه موفق بسرنگونی رژیم آخوندها خواهند شد. حال داستان رهبری کمبر بلوچ در حزب مردم هم همین است. رهبران حزب با صغیر پنداشتن جنبش ملی ملت بلوچ یکسری از دیدار با مجامع بین المللی را که جنبه تشریفاتی دارند را آنچنان بزرگ جلوه داده که بکرات بخود جرات داده اند و خود را طرف مذاکره از سوی ملت بلوچ معرفی کرده اند. ناگفته نماند که بیشترین این دیدار و جلسات توسط کنگره ملیتهای ایران تدارک دیده شده اند ولی کمبر بلوچ و یارانش در حزب مردم آنها را بنام خود تمام کرده اند. مثلاً جلسه در امریکا ابتکار حزب نبوده و میباست بنام تمامی جریانات بلوچی که در کنگره عضویت داشتند به ثبت میرسید. حال اگر این جریانات مجادله با یکدیگر را صلاح ندانستند و از اینموارد گذشت کردند، این وظیفه حزب کمبر بود که بعد از آن اشتباه، دیگر از آن جلسه امریکا بعنوان عملکرد دست بردارند. متاسفانه این شکل از سوء استفاده ها از سوی حزب مردم پایان نیافت چون نیاز به تنفس و حیات سیاسی داشتند، از اینرو ترمز کشیدن از بدخصلتی پیشه و سیاست حزب فیلسوف کمبر نشد و باز در جلسه فرانسه تکرار شد( اگر موافق باشید در یک جمع بزرگ علنی در اینمورد به تشریح آنچه را شما از تبلیغات بین المللی یاد میکنید وارد بحث بشویم).

متاسفانه فیلسوف کمبر و حزبش چنان تبلیغاتی را دامن زده اند که آنها مسئله بلوچ را امروز در سطح بین المللی طرح کرده اند. ایکاش فیلسوف کمبر آنرا میگفت که در کشورهای غربی شهروندان براحتی میتوانند با نمایندگان مجلس و سیاستمداران نشست داشته باشند( برای مشکل خانوادگی و فردی و نیز مسایل جهانی)، و واضح میکرد که نشست بمعنی طرف معامله حساب شدن نیست و حزبش تا کنون پیشرفتی در زمینه بین المللی حاصل نکرده است( اگر نه یک نمود از فعالیتهای حزبش که بعنوان طرف معامله است حداقل برای اثبات ادعایشان بیاورد).



فیلسوف کمبر بد دیانتی شما و رهبری در حزب مردم بلوچستان سندیت دارد و اگر تا امروز کسی چیزی در باره رهبری فیلسوفانه شما ننوشته است آن بعلت بوجود آوردن جو تفاهم سیاسی در بین بلوچها بوده است. حال که شما جای حزب و مملکت مفتخرتان ایران را در خطر میبینید سراسیمه اتمام حجت کرده اید و بجنگ با استقلال طلبان آمده اید و زمینه همکاری و اتحاد را آنگونه که اذعان داشته اید لازم نمیدانید. در مورد اتحاد شما و حزب تان معتقد بهمراهی نیروی بلوچ نیست و بلوچها را نااهل بکار ارزیابی مینمایید. کمااینکه بارها گفته اید که حزب شما نیازی به سیاهی لشکر ندارد و فقط سراغ فیلسوفانی از قبیل کمبر میرود. در همین نوشته کمبر پیداست و میگوید: اما بلوچستان مغربی دارای هیچکدام از این مزیتهای بلوچستان مشرقی نیست. اگرھمین امروز و ھمین الآن تغییر و تحولاتی هم در ایران صورت بگیرد، شاید خودمختاری نیم بندى هم به ما نرسد، چون آمادگی نداریم۔ این آمادگى این نیست که آرزو داشته باشیم و شعار آن را ھم بلد باشیم که فریاد بزنیم بلکه آن نوع آمادگى که نھادھاى سیاسى۔ فرھنگى و اجتماعى کارآ و کارسازو موجود در میان مردم را آماده داشته باشیم٬ که در شرایط خفقان و استبدادى شاه و شیخ وجود چنین ارگانھایى مساوى با صفر است۔ فرھنگ استبداد زده و خف کرده حتى در خارج از کشور و آنھم در کشور ھاى اروپایى ھم فعالان سیاسى در بدر شده ما بلوچان را ھم ویل نکرده است۔ نگاه کنید به ھمین خیل عظیم قلم فرسایان روى این موضع اسقلال خواھى زرمبش٬ که خودم نیز بخشى از آن ھستم۔ به تنھایى و فردى شعارھایمان بسیار قوى و دھن پر کن است اما به محض روبرو شدن با میدان عمل ھزار و یک بھانه براى فرار از سازمانیابى داریم و خود را پشت ھزار و یک اسم مستعار قائم میکنیم۔ هیچ موقع هم تلاش جدی درمرحله عمل برای اینکه بتوانیم به سر نوشت خودمان حاکم باشیم انجام نداده ایم.

فیلسوف کمبر، چرا خودت راحت نمیکنی و نمیگویی بلوچ شایسته هیچ نیست و من آمده ام تا حرکتهای احساساتی بلوچها را برای دفاع از تمامیت ارضی ایران مهار کنم. فیلسوف کمبر از تاریخی که به آن مجنون وار مفتخر است هیچ نمیداند چرا که در همین هفتاد هشتاد سال پیش ایران اش دارای ساختاری بمراتب ناپخته تر از بلوچستان امروزی داشته است. ولی میشود استدلال کرد که حاکمیت حق مردم ایران نبوده و میبایست توسط قاجار و روس و انگلیس در زیر استعمار بسر میبردند. این سیاست فیلسوفانه شما را تمامی استعمارگران صدها سال است که بکار برده اند و فکر نکن این اکتشاف شما یک شناخت علمی و درست به مسایل بلوچستان است. استعمارگران، مردمان تحت ستم را با سیاست ایجاد ترس از گرسنگی و ترس از کشت و کشتار در بین یکدیگر، برای سالها از آزادی برحذر داشته اند. سیاست شما دقیقاً در همین راستا است تا بلوچ برای کسب استقلال خود صرفنظر کند.

در مورد پرچم باید گفت که رهبری شما بوده تا حزب مردم را به دستبرد زدن در کار مبارزان بلوچ بنماید و ابتکار واجه درازهی و بلوچ-یونیتی و دیگر مبتکران بلوچ را با برداشتن ستاره از پرچم و بجای آن آفتاب گذاشتن، بنام حزب تان ثبت برساند. فیلسوف کمبر، دزدی که هنر نیست تا در حزب تان از افتخارات و دستاوردهای مبارزاتی بحساب بیاید. در ثانی امروز همان پرچم ستاره دار است که در بلوچستان مبارزان بلوچ خود را با آن کفن میکنند نه پرچم دستبرد زده آفتابی حزب شما.

در جهان رسم بر اینست که حزب یا احزابی وقتیکه بقدرت برسند دست به دزدی میزنند، ولی حزب مردم این رسم را بکنار گذاشته(و بقول طرفدار مفتخرشان میربلوچ مدرنیته اختیارکرده ) و دزدی را از همین حالا که چهار و پنچ بیش نیستند، با پرچم آغاز کرده اند.

استقلال بلوچستان اگر توسط مبارزان و یا احزاب بلوچ طرح نشود، پس چگونه فیلسوف کمبر و حزب مردم میتوانند به حق حاکمیت ملی برسند؟ این پشتیبانی بین المللی به چه شکل حاصل میشود؟ امروز شرایط جهانی حتی برای تحریم ایران و محدویت سفری برای احمدی نژاد فراهم نیست و از قراین پیداست که منافع کشورها در برقراری روابط دیپلوماتیک و تجاری محکم با همین ایرانء دیکتاتور است. پس چرا فیلسوف کمبر و حزب مردم مبارزه برای دمکراسی برای ایران را مقعول و مبارزه برای استقلال بلوچستان را دیوانگی میدانند؟

سوال اینست که فیلسوف کمبر و حزبش که این روزها طرف هر معامله ای است کدامین چراغ سبز را دیده اند که اینهمه حال شیفته جنبش سبز( زمانی جنبش سرخ بوده اید) و کوله پشت -بسته و در انتظار سقوط رژیم هستند؟ نه دوستان، بقول ضرب الملل بلوچی در چارچوب مفتخر ایران شما اینهمه "دهلی" است که برای "تنبوکی" جایی نیست. اگر تکیه گاه مبارزاتی شما شرایط بین المللی و چراغ سبز نشان دادنهاست، آنگاه جنبش سبز شما ایرانی ها حداکثر حمایت بین المللی را دارد و نیازی به فعالیتهای خود ارضاء کننده بین المللی شما برای نجات ایران نیست زیرا که جنبش سبز و احزاب سرتاسری ایران این فرصت را در اختیار حزب مردم بلوچستان و رهبری فیلسوف کمبر نخواهند گذاشت تا مورد معامله بحساب آیند.

استقلال طلبان بلوچستان خواه از صف زرمبش باشند یا از صفهای دیگر و منفرد، به این استدلال های فیلسوف های خودخوانده نباید بها بدهند و با مبارزاتشان، حتی در صحنه بین المللی در طرح مسئله استقلال بلوچستان کوشا باشند.



فیلسوف کمبر از شرایط منطقه ای چنین مینوسد: شرایط منطقه ای یکی دیگر از فاکتهای لازمه است تا مردم بلوچ به طرف استقلال بروند. هیچکدام از کشورهای منطقه و همسایه های ایران راضی به تجزیه ایران نبوده و نیستنند، تنها دشمن همسایه ایران عراق بود که آنهم برای منافع خودش هرچند گاهی کمکی به بلوچها می کرد، اما می بینیم که خود عراق امروز به ایران تعلق دارد.

فیلسوف کمبر با نام دیگر خود "مستاگ" عنوان مقاله ای بنام « ز کوزه همان برون تراود که در اوسـت!» را برگزیده که واقعاً زیبنده فیلسوفی اش است. در این شکی نیست که هر کس و جمعی به اندازه توانش میتواند ابراز اندام کند و این میتواند بموازات مخاطبان فیلسوف کمبر، بخود فیلسوف کمبر هم صدق کند. از نوشته میتوان استنتاج کرد که فیلسوف کمبر و حزبش میخواهند مجری سیاستهای منطقه ای و بین المللی باشند و اصلاً حقوق مردم و راهکارهای سیاسی برای مسئله بلوچستان مهم نیستند. برایشان مهم اینست است تا با استفاده از سوژه محرومیت ملت بلوچ برای طرف معامله بودن، حزب بزرگی(اگر خوابی بیش نباشد) بنام ملت بلوچ ، درست و قدرت را بکام خود بدست بگیرند و نام و شهرتی کسب نمایند.

استدلال فیلسوف و رهبر حزب مردم در اینست که مبارزه سیاسی با رفتن عراق تحت نفوذ سیاسی ایران دیگر سخت شده و نمیتوان خواست های ملت بلوچ را طرح کرد. شاید دیری نخواهد گذشت که آنها از داشتن یک حزب بلوچی هم صرفنظر بکنند و باصطلاح خودشان منافع بلوچ را بنابر شرایط حاکم، مترادف با مبارزه در «ایران برای همه ایرانیان» تحت لوای مدرنیته و گلوبلاسیون "ترفیع" بدهند.

فیلسوف کمبر سخت متاثر از مبارزات کردهاست و باصطلاح، خودش را در دردیواره خشک پوست گردوی تنگ نطرانه زندانی نکرده است و مدعی داشتن درک درستی از شرایط جهان است. ایکاش برای شما قابل درک میبود که هر جوامعی دارای موقعیت و ویژگی های خود هستند و نسخه کردها را برای مسئله بلوچ نسخه پیچی نمیکردید. در یک کلام کردستان با مسئله استقلال مشکلات بیشتری از بلوچستان دارد و دلیلش موقعیت متفاوت جغرافیایی اش است. تشکیل بلوچستان مستقل به لحاظ عملی در صورت یک حرکت عمومی وسیع بسیار آسان است و با داشتن صدها میل ساحل موقعیت برجسته تری از کردستان را دارد. در ضمن رهبریت و شناخت احزاب کردی را نباید مثل فیلسوف کمبر آیات الهی بحساب آورد.



فیلسوف کمبر میگوید: کردهای عراق آزاد هستنند و سرزمین خودشان به دست خودشان است و رای گیری هم کرده اند و 98 درصد آنها به استقلال کردستان رای داده اند پس چرا اعلام اسقلال نمی کنند!

عجبا بر طرز تفکر مدرن و دمکراتیک فیلسوف کمبر که قبول دارد 98 درصد مردم کرد در عراق به استقلال رای داده اند و باز هم مخالفت با استقلال بلوچستان دارد. شما میگویید رهبران کرد از استقلال دفاع نمیکنندو آنرا به ضرر کردستان میدانند. حال سوال اینست که این 98 درصد چگونه دارای چنین فکر و خواستی شده است. مگر نه اینکه احزاب کردی روی مسئله استقلال کردستان کار سیاسی کرده اند. لااقل فیلسوف سیاستمداری مثل شما که در راس حزب پرتوانایی چون حزب مردم بلوچستان قرار دارد این اندک مسایل ابتدایی را درک میکند. حال چرا نتیجه گیری معکوس از واقعیات را میکنید.

واقعیت امر اینست که شما ایمان به مسئله بلوچ ندارید همانطوریکه در بخش پایانی آنرا با شفافیت نوشته اید: در بلوچستان مغربی قبل از اینکه سرنوشت مردم به بلوچستان مشرقی و شمالی گره بخورد، به سرنوشت مردم کرد، عرب، ترک و ترکمن گره خورده است و متاسفانه شما نمی توانید آنرا به راحتى جدا بکنید. ازاین نطر سیاستهای داخلی و روند کار شکلاً کاملا فرق می کند.

این همان نکته ای است که استقلال طلبان بلوچ در حال مبارزه با آن هستند. استقلال طلبان میگویند که بین بلوچها فرقی نیست و سرنوشت همه آنها بهم گره خورده است. نمونه ای از آن شرکت بلوچها در تظاهراتها بر علیه ایران و پاکستان میباشد. برای یاد آوری شما و حزب فعال تان باید بگویم که در پسنی و کراچی و تربت بر علیه ایران بخاطر اعدام 13 بلوچ در زاهدان تظاهرات شده است. استقلال طلبان میگویند که بلوچ مرزهای ساختگی را برسمیت نمیشناسد، حال شما و حزب تان مختار هستید بگویید که سرنوشت بلوچها با مرزها نیست بلکه با ایران است.

استقلال طلبان بلوچ حتماً به اندازه شما و حزب مردم بلوچستان شرایط جهانی و منطقه ای را درک میکنند و با علم به همه این دشواریها ایمان به استقلال بلوچستان دارند.استقلال طلبان باوجودی که میدانند این گربه ملوس همه تار و پود شما و حزب مردم بلوچستان است، مبارزه برای استقلال بلوچستان را یک فداکاری ناچیز برای ملت بلوچ میدانند و برای رهایی از دست اشغالگران جانانه خواهند ایستاد.

سوبین بات بلوچستانء آجویی(استقلال)

یـارجـان بـلـوچ

دریافت  از طریق ایمیل : به سر زمین من کجاست 




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظرتان در مورد این مطلب بنویسید