۱۳۹۰ تیر ۲۳, پنجشنبه

آیا زندگی را به هر قیمت باید پذیرفت یا خود در تعیین بهای آن باید دستی داشت!





دست به بند بده و آسوده باش یا آزادی را برگزین و نابود شو........آزادی در وسیع ترین معنای کلمه حالتیست که در آن چیزی محدود و وابسته به چیزهای دیگر نباشد و بتواند در فضا جابه جا شود و در مورد انسان حالتیست که درآن اراده شخصی برای رسیدن به مقصود خویش به مانعی بر خورد نکند این تعریف بسیار کلی و مطلق است و اما آزادی فردی
:آزادی شخصی و اجتماعی است که بر روابط مدنی شخص حاکم است و قانون از آن در برابر هر گونه دست اندازی پشتیبانی می کند مگر آنکه با خیر و مصلحت همگانی ناساز گار باشد آزادی های فردی در تعریف قانونی خود همان است که حقوق فرد نامیده می شود آزادی فردی یکی از مفاهیم اساسی اندیشه سیاسی دموکراتیک جدید است و در وسیع ترین معنای خود دلالت دارد بر آزادی فرد برای هر عمل شخصی آزادی عقاید دینی و پرستش آزادی بیان و عقیده و..



در نظام قانونی قانون از این آزادی ها در برابر دست اندازی دولت یا هر کس دیگر حمایت می کند و اساساً حقیست در برابر دست اندازی دولت بعضی از تعریف ها معنای آزادی فردی را به در امان بودن شخص و دارایی و یا عقاید او از دخالت خودسرانه حکومت محدود کرده اند گاهی از آزادی های فردی با شمارش آنها نام برده می شود مانند آزادی گفتار نوشتار نشر ،گردآوردن و سازمان یافتن بدون مجازات یا دخالت وقتی بنا بر شمارش آزادی های فردی باشد فهرست آنها بر حسب جوامع گونا گون مختلف می شود و یک فهرست یگانه برای تمام جوامع نمی توان از انها تهیه کرد ولی از جهت سیاسی آزادی عقیده وبیان ،اجتماع و نشر عقیده ..آزادی های اساسی است که همه ی قوانین اساسی دموکراتیک در مورد آنها همرایند .اما آزادی در جوامع دیکتاتور ی مثل ایران چه تعریف و جایگاهی می تواند داشته باشد ؟!

آزادی قلم وبیان که همان آزاد ی فکر و اندیشه است اینجا با بازداشت حبس و شکنجه رو به رو می شود و اگر کسی قصد اعتراض کند با برچسب های سیاسی از صحنه اجتماع حذف و مواردی که در بالا ذکر شد گریبانگیرش می شود جالب اینجاست که این رژیم که خود را از امضا کنندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر دارد با بی اعتنایی به بند ای 18 و 19 و بهتر بگویم همه ی بند های اعلامیه(در بند 18و19هر کس حق دارد از آزادی فکر و وجدان و مذهب بهره مند شود این حق متضمن آزادی تغییر مذهب یا عقیده و همچنین متضمن آزادی اظهار عقیده و بیان است و هر کس حق آزادی بیان دارد و حق مز بور شامل انست که از داشتن عقاید خود بیم و اضطرابی نداشته باشد و در کسب اطلاعات و و افکار و انتشار آن به تمام وسایل ممکن و بدون ملاحضات مرزی آزاد باشد ...)این رژیم دیکتاتور بر خلاف رعایت این حقوق روزانه صدها وبلاگ و وب سایت را فیلتر و با عمل سانسور از نشر واقعیات تلخ موجود در جامعه ود داری می کند همانطور که می دانید سانسور یعنی جلوگیری از بیان و نشر هر عقیده که از دیدگاه نظام سیاسی یا یا اخلاقی که قدرت حاکم پشتیبان آنست زیان آور یا خطرناک شمرده شود سانسور به طور کلی ویژه جامعه های استبدادی و فراگیر(توتالیتر)است و رژیم دیکتاتوری چون رژیم ایران حق دارد که واقعیات موجود در جامعه را سانسور کند چون جنایات و ظلم ستم و تبعیضی که در اینجا اتفاق می افتد در هیچ جای دنیا سابقه ندارد .اقلیت های مذهبی ،قومی و زنان از گروهها و شهروندان تحت فشار هستند که با کوچک ترین اعتراض سرکوب و از صحنه حذف می شوند و به فجیع ترین وضع شکنجه می شوند و آخر قصه ...به اعدام محکوم می شوند ...ملت مظلوم بلوچ هیچگاه از این قاعده مستثنی نبوده و همیشه و خصوصاً در طول این 29سال متحمل بدترین و اسفناک ترین وضع بوده طوری که اکنون کودکان بلوچ هم پی به ضد بلوچ بودن این رژیم برده اند و حکایت ( شهروندی درجه سه )که تشریح و توضیح آن خود مفصل است.این چه جامعه و حکومتی است که مجازات اهل قلم و تفنگ در آن یکسان است و هر نوع انتقادی چه در قالب نوشتن چه در قالب حرکتی شورشی(مسلحانه) با پاسخی یکسان چون بازداشت و حبس وشکنجه و اعدام رو به رو می شود وقتی هر دو حرکت یکسان تلقی شود و حکومت پاسخی یکسان به هر دو عمل دهد چرا به جای قلم از تفنگ استفاده نکنیم آن طور شاید زودتر به خواست و هدف خود که همانا برابری آزادی و و رهایی از ستم و تبعییض است برسیم و این راهیست که خود حکومت به ما نشان می دهد ...مگر خواست ما چیست؟؟ جز آزادی از قدرت خودسرانه یعنی استبداد، ایمنی در برابر بازداشت و زندانی کردن خودسرانه،آزادی گفتار نوشتار و اجتماع و آزادی عقاید دینی و آموزش و آزادی برای داشتن فرصتی که با پرورش آزادانه ی توانمندی های خود و همچنین بازگویی آزادانه ی عقاید خود موجبات رشد و کمال خود را به نفع جامعه فراهم و کسب برابری در استفاده از سود اقتصادی همگانی و در نهایت رهایی از فقر و محرومیت و بدبختی ... اما این رژیم با قصد یکدست سازی از نظر مذهب و زبان و فرهنگ بر خلاف خواست های ذکر شده حرکت کرده و سعی در نابودی دیگر اقلیتها دارد که متاسفانه موفقیت هایی هم کسب نموده و پاسخگوی هیچ نهاد و سازمان حقوق بشری هم نیست ! و هزاران جوان بی گناه به جرم اقلیت قومی مذهبی و.. با برچسب زندانی سیاسی.در بازداشتگاهها به سر می برند و معلوم نیست چه سرنوشتی منتظرشان است ـ همانطور که می دانیم شدید ترین جرم سیاسی در قوانین کیفری جنایت شناخته می شود( توطئه علیه تمامیت ارضی کشور(جدایی خواهی)و قیام مسلحانه برای بر افکندن رژیم سیاسی کشور است )در قوانین کیفری معمولاًجرم سیاسی از جرم عادی جدا شده و برای متهمان و محکومان سیاسی حقوق و امتیازهایی خاصی نسبت به مجرمان عادی در نظر گرفته شده اما از انجا که در رژیم های دیکتاتور ی چون این رژیم این حدود قانونی رعایت نمی شود و کیفر های سیاسی معمولا بسیار شدید تر از آنست که در قانون پیش بینی شده و یا به کل خلاف قانون است ! از این رو قوانین بین المللی به حمایت از اینگونه زندانیان پرخاسته و به ویژه در اعلامیه حقوق بشر توجهی خاص به وضع کسانی که در خطر بازداشت و محکومیت سیاسی غیر قانونی هستند شده است همچنین کمیسیون حقوق بشر ملل متحد ماموریت خاص برای رسیدگی به وضع داخلی دولت ها از این جهت دارد جالب اینجاست که با توجه به این تعاریف و تشریح این قوانین ،فعالان مدنی ما همچون یعقوب مهرنهاد نه قیامی مسلحانه را مرتکب شده اند و نه اقدام و توطئه ای علیه تمامیت ارضی کشور نمودند و تنها گناهشان بیان دردها و رنج ها و مشکلات مردم در قالب گفتار و نوشتار بوده که به همین بهانه بازداشت و روانه زندان و محکوم به اعدام شده است !!!لازم است این هشدار را به این رژیم فاشیست بدهیم که اگر وضع همچنان ادامه داشته باشد و خدای نا کرده حکم اعدام برای این جوان به مرحله اجرا گذاشته شود ما ساکت نخواهیم نشست و به سپاه اسلحه به دستان ملحق خواهیم شد و انتقام خون پاک شهدای بلوچ را خواهیم گرفت چرا که اینجا فرقی نیست بین تفنگ وقلم پاسخ هر دو مرگ است!!!


دختر بلوچ


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظرتان در مورد این مطلب بنویسید