۱۳۹۰ مرداد ۷, جمعه

پدر شیطان





امروز ظهر شیطان را دیدم! نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت…

گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند…
شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد!

گفتم: به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟

شیطان گفت: من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم. دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند. اینان را به شیطان چه نیاز است؟



شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد، زیر لب گفت: آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت، تا کجا میتواند فرا رود، و گرنه در برابر آدم به سجده می رفتم و میگفتم که : همانا تو خود پدر منی.
دوستی کامنت گذاشته بود : و سولاتی مطرح کرده دوست نازنین شاید حرف شما درست باشد ولی ما باید از پرداختن به چنین مسایلی وقت خود را بیهوده بهدر ندهیم هستند کسانی تلاش میکنند ما را از مسیر اصلی خارج کنند به این مسائل توجه نکنیم و راه درست را در پیش بگیریم:: سر بلند باشید 
سر زمین من کجاست  

۱ نظر:

  1. ببخشید اگه به این مسایل توجه نکنید پس چه کسی باید جواب اینهارو بده؟
    اینجوری اینها با قدرت و اعتماد بنفس بیشتری بر احزاب بلوچ و حزب مردم و بلوچ و بلوچستان می تازند . اینها مکارند و با تفسیروتحلیل ملت را گول می زنند منحرف می کنند باید پاسخی برای اینها باشه.

    محمدصادق بلوچ-ونکوور

    پاسخحذف

نظرتان در مورد این مطلب بنویسید