۱۳۹۰ تیر ۲۴, جمعه

فرهنگ بلوچ در حال اضمحلال و سقوط است :: به قلم میر بلوچ





پس از خواندن مقاله آقای محمد بلوچزهی

پس از خواندن این مقاله ، اندکی به مضمون آن فکر کردم و متوجه حقایقی شدم که نویسنده در لابلای آن نوشته بود.

او تعریف جامع و روشنی از خود فرهنگ و آداب و سنن بلوچ نکرده است تا خواننده با توجه به آن به دنبال چراهایی که در انتهای مقاله نوشته است بیندیشد و پاسخی متناسب پیدا کند
.

درک من از فرهنگ و آداب و رسوم ، یک سری قواعد، مقررات و سنن مفید و مثبت هستند که هر قومی در زندگانی روزانه خود مراعات میکند و برنامه اداره حیات آن جامعه را براساس آنها تنظیم میکند.

سنتی و مدرن واژه هایی هستند که این روزها از آنها زیاد استفاده میشود. افراد سنتی ، ارزش زیادی برای آداب و رسوم خود قایلند و در تغییرات آن تعصب بخرج میدهند. مدرن به فرد یا جامعه ای اطلاق میشود که خود را با مستلزمات روز تطبیق میدهند و تغییرات را به آسانی می پذیرد.

بسیاری هستند که جوامع غرب را مدرن می نامند و جوامعی مثل ایران را سنتی. آیا واقعا" مردم غرب به سنن خود بی توجه اند و آنها را از یاد برده اند. من معتقدم که آنها از ما شرقیان سنتی تر هستند. زیرا که آنها تاریخ خود را خیلی بهترازما میدانندو متفکرین ، اندیشمندان و فیلسوفان خود را خوب میشناسند. مثلا" در باره نظریات افلاطون چندین کتاب تفسیر نوشته اند و در هر سال چند کتاب جدید در باره وی انتشارمی یابد یعنی هر نویسنده ای افکار و نظریات او را بنا بر الزامات روز تبیین و تفسیر میکند. هر یک از آنها افلاطون زمان خود را دارد.

اما ما شرقیان نه تنها تاریخ خود را نمیدانیم بلکه تاریخ ما گسسته و فراموش شده است مگر گوشه هایی از آن را در کتابخانه های غربیان پیدا کنیم. وقتی ما این چنین با گذشته خود قطع ارتباط کرده ایم چگونه میتوانیم سنن قدیم خود را باز خوانی و حفظ کنیم

نویسنده محترم اشاره میکند که فرهنگ بلوچ در حال اضمحلال و سقوط است من هم با ایشان موافقم. فرهنگ بلوچ مانند یک درخت خشکی است که ریشه های آن هم خشکیده است . از این چوب خشک نه تنها جوانه ای نخواهید رویید بلکه جداره بیرونی آن را قارچ های سمی فراگرفته است. 

در طول تاریخ بشریت تمدنها و فرهنگ های زیادی رشد و نمو کرده و پس از فراز و نشیبهایی ، افول کرده و محو و نابود شده اند. این درست است که فرهنگ بلوچ هم سیر قهقرایی خود را طی میکند. ما از گذشته خود جز چند نام اسطوره ای که بلوچزهی در مقاله خود ذکر کرده است چیز دیگری نمی شناسیم . ما آنها را به همان توصیفی که در زمان خود بوده اند می شناسیم و بس. حال متعصبانی پیدا میشوند که میخواهند ما را برگردانند به همان دوران که مثل آنان باشیم. ولی ما بایستی مجتهد زمان خود باشیم و آنها را به زمان خود بیاوریم و توصیف کنیم نه اینکه به آن دوران برگردیم. فرهنگ بلوچ در کنار یک فرهنگ خیلی قویتری مثل فرهنگ فارس قرار گرفته است که متاثر از این فرهنگ غالب است و نه از فرهنگ غرب.

فرهنگ فارس هم دارای گسستهای تاریخی بوده و در دوران افول خود قرار گرفته است و بر عکس غرب که فرهنگ بالارونده دارد، در جهت عقبگرد است. اطراف این فرهنگ را مثل آن چوبه خشک قارچهای سفید و سیاهی مثل آخوندها احاطه کرده اند که اصرار دارند به زندگی دوران 1400 سال قبل برگردند.

فرهنگ عقب مانده ایران باعث شد که یک آخوند متعصب مثل خمینی در راس هرم قدرت قرار گیرد و هست و نیست این ملت را طعمه کفتاران حریص کند که هرگز سیر شدنی نیستند. خمینی به مثابه همان اژدهای مولانا بود که صاحب خود و اطرافیان آن را بلیعد.

داستان مولوی در مثنوی به این صورت است که روزی مردی جوان به کوه میرود و در یخچالهای کوهستان اژدهایی مرده پیدا میکند. مرد طمع کار فکر میکند که اگر این اژدها را به شهر ببرد میتواند با معرکه گیری پول خوبی به دست آورد. او اژدها را به شهر میآورد و معرکه میگیرد. شروع میکند به بازارگرمی (مثل خمینی ) از مار مرده تعریف و تمجید میکند پس از ساعتی ، بر اثر تابش خورشید ، اژدهائی که دراثر سرما یخ زده بود، جان میگیرد و بطرف مرد جوان حمله میکند اورا میبلعد و سپس به دیگران هم حمله ور میشود. مولوی این اژدها را با نفس انسان مقایسه کرده است که تا وقتی جان و نیرو ندارد ساکت و آرام و مرده است ولی مثل خمینی مکار به محض به قدرت رسیدن حتی به نزدیکان خود هم رحم نخواهد کرد.

فرهنگ باید پویا و بالنده باشد. تغییرات فرهنگی به کندی و بتدریج صورت میگیرد. آزادی نسبی برای انسانها باید وجود داشته باشد تا آنها بتوانند آگاهانه و آزادانه مسیر خود را انتخاب کنند. آخوندها ضد هرنوع فرهنگ هستند. ملایان بی فرهنگ 31 سال تلاش کردند تا فرهنگ ملت ایران را مطابق ذهنیات عقب مانده خود با زور تغییر دهند. آنها نه تنها در این کار موفق نشدند بلکه ملت ایران بیشتر به ماهیت ضد انسانی آنها پی برد من باور دارم که ما این دوران سیاه را به زودی پشت سر خواهیم گذاشت و دوران طلایی رشد جوانه ها و ریشه های نوین فرهنگ ما به موازات سایر فرهنگ های زنده و مدرن در پیش است

میربلوچ




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظرتان در مورد این مطلب بنویسید