۱۳۹۰ مرداد ۱۴, جمعه

در جمهوری اسلامی هیچ فرقی بین سلاح و قلم وجود ندارد



در جمهوری اسلامی هیچ فرقی  بین سلاح و قلم وجود ندارد ما با مرگ و کشتن انسانها مخالفیم و کشتن بی گناه برای ما بسیاردرد آور است  باید به چند نقطه توجه کنیم



۱_قاضی بی خرد و جلادی که قتل عزیزان ما را امضاء میکند نباید کشته شود?

۲_فرمانداری که تمام حقوق فرزندان مظلوم و پابرهنه ما را برای خود انباشته میکند نباید کشته شود?
3_ اطلاعات و نیروهایی که در سیاهچا ل فرزندان سرزمین ما را با بدترین شکنجه به گناه نکرده وادار میکنند نباید کشته شوند

و ....?

  نظر سیاسیون ما در این مورد چیست ؟ اعلام میکنیم ما با مسائل و برنامه های انتحاری مخالفیم  اما با کمک و پشتیبانی مردم میشود این  جنایت کاران را بدرک فرستاد چون این جانی ها هستند که  هدایت و کشتار مردم بی دفاع ما را به عهده گرفته اند

قاضی  جنایت کار ..فرماندار خاین ....بخشدار خاین ....فرمانده نیروهای نظامی و انتظامی ..... اطلاعات بیرحم ....مهره های مهم این رژیم منحوس باید از میان برداشته شوند میدانیم  اگر اینگونه عملیاتهایی  انجام شود برچسب تروریست  به ما میزنند آیا در مقابل این جلادان که فرقی بین سلاح و قلم قائل نیستند و هر روز عزیزان ما را با شکنجه پذیرایی و سپس به چوبه دآر میسپارند با دسته گل و شیرینی به سراغشان برویم و از کشتن فرزندا ن سر زمین خود بدست این جانیان تشکر کنیم ؟ 

 دادن یک اعلامیه و اعتراض به سازما نها و نهادهای حقوق بشری تاثیری داشته ؟





سر زمین من کجاست لطفا  مطلب ما را منتشر کنید 

ممنون و سپاس از خدمات ارزنده شما تمام عزیزان بلوچ 





آتش زیر خاکستر 



۱ نظر:

  1. پاسخ ساده به این سوالات از دیدگاه یک جوان پرشور و احساساتی ، ترور و کشتن این افراد جنایتکار است. این اشخاص عاملان و مجریان رژیم آخوندی برای گسترش تبعیض، فساد، تحقیر و ترس در جامعه ما هستند. بلوچ ها در سرزمین خودشان شهروند درجه دو و سه به حساب می آیند. تمامی منابع مالی، نظامی و مقامات دولتی در دست عده معدودی از مزدوران جمهوری اسلامی است . اگر کسی برای احقاق حقوق خودش از این کارگزاران رژیم توضیح بخواهد جوابش را با خشونت ، شکنجه و زندان و اعدام میدهند. مگر یعقوب مهرنهاد چیزی جز از برابری حقوق شهروندی مردم بلوچ با سایر شهروندان خواسته بود که او را با بدترین شرایط در زندان های مخوف خود در زیر شکنجه به شهادت رسانیدند؟ سخی ریگی چه جنایتی مرتکب شده است به جز اینکه در وبلاگ خود از تبغیض و تحقیر حاکمان برعلیه بلوچها انتقاد کرده است.آنها تحمل شنیدن کوچکترین اعتراض و انتقاد حق طلبی را ندارند و عکس العملهای خیلی شدید نشان میدهند. پس چاره چیست؟ تا کی میتوان این درد و رنجها را تحمل کرد؟ تا کی میتوان تحقیر و توسری خوردنها را نادیده گرفت و به خشم و احساسات خود سرکوفت زد و پنهان کرد؟ اگر ما ساکت بنشینیم اوضاع تغییر نخواهدکرد. وضع معیشتی و روحی ما روز به روز خرابتر خواهد شد پس باید چه کار کرد؟
    به نظر من کشتن این افراد مشکل ما را حل نخواهد کرد ، جز اینکه باعث گسترش خشونت بیشتر شود. برای جای گزینی این افراد ،رژیم آخوندی چندین نفر جایگزین دارد و این کشتار و خشونت میتواند بصورت یک حرکت سیکلی همچنان ادامه داشته باشد. سوالی که از خود باید بکنیم این آست که آیا ما قادر هستیم با ترور چندین مهره اجرایی رژیم، به این تبعیضات پایان دهیم و به آمال دلخواه خود برسیم؟ آیا ما به تنهایی میتوانیم این رژیم ضد بشری را سرنگون کنیم و برای همیشه خود را از شر آن راحت کنیم؟
    جواب من به این سوالات منفی است. گروه فرقان و مجاهدین خلق بسیاری از مهره های کلیدی را ترور کردند ولی این ترورها باعث شد که رژیم پایه های خود را با کشتار و خفقان بیشتر مستحکم تر کند. نهایتا" مجاهدین برای کشتار بیشتر با دیکتاتوری مثل صدام حسین شریک شدند ولی باز هم این کشتارها در کنار سربازان صدام ادامه یافت ولی راه به جایی نبرد و باعث از هم پاشیدگی بیشتر خود مجاهدین خلق شد.
    رژیم جمهوری اسلامی یک رژیم ایدیولوژیک ارتجاعی است که بایستی تفکر ضدبشری آنرا مورد حمله قرار داد. تا وقتی که این تفکر فاشیستی / مذهبی آخوندها رایج باشد اوضاع مملکت ما روی خوشی نخواهید دید.
    اکنون در داخل ایران یک مبارزه مدنی در جریان است که در مقابل شکنجه و زندانی و اعدام بهترین فرزندان این آب و خاک بهای بسیار سنگینی برای افشاگری این رژیم ضد انسانی و احیای آزادی و دموکراسی داده شده است.
    ما میدانیم که برای ازبین بردن آخوندهای مکار و حقه باز که ثروت عظیم نفت و اسلحه های مدرن برای سرکوب داخلی را دارا می باشند، احتیاج به حمایت بین المللی و جهانی داریم. لذا بکارگیری خشونت در مقابل اعمال خوشنتبار ملایان باعث میشود که ما نتوانیم حمایت خارجی را در پشت سر داشته باشیم.
    مبارزه مسلحانه میتواند آخرین راه حلی باشد که یک ملت برای رهایی خود انتخاب میکند که آن هم میتواند مشروط به وضعیت زمان و مکان خاص خود باشد و آمادگی و پیچیدگی خود از جمله برنامه ریزی درست، سازماندهی و بکارگیری امکانات و از همه مهمتر رهبری و هدایت آن است که چنین کاری در زمان فعلی نه ضرورتی دارد و نه جامعه ما آمادگی و بلوغ چنین کاری را دارد.
    امروز آخوندها و رژیم ولایت فقیه از نظر داخلی و خارجی رسوای عالم شده است و برای حل مشکلات روزه مره خود مثل خر در گل گیر کرده اند و با حقه بازی و کلک آخوندی به همدیگر دلداری میدهند که بهترین رژیم دموکراتیک روی زمین هستند امیدوارم که به زودی با اعتصابات عمومی و تظاهرات میلیونی مردم ایران ، این رژیم دیکتاتوری آخوندی به زباله دان تاریخ سپرده شود.
    بایستی تا آن روز صبر کرد و دید که: ابر و باد و باران و خورشید و فلک همه در کار شوند تا تخم آخوند را از روی سرزمین ایران بردارند.
    میربلوچ
    14 امرداد 1390

    پاسخحذف

نظرتان در مورد این مطلب بنویسید