۱۳۹۰ مرداد ۲۵, سه‌شنبه

استقلال يک حق است و ھيچ بلوچ آزاده اى نمى تواند مخالف استقلال بلوچستان باشد۔( رحيم بلوچستانى )



با احترام به تفکرات محمد کريم بلوچ و باور به اينکه استقلال يک حق است و ھيچ بلوچ آزاده اى نمى تواند مخالف استقلال بلوچستان باشد۔



اما تشکلات سياسى و يا فعالان منفرد سياسى بلوچ را ظرفى بايد تا در آن ھمهَ قطرات باران را بتوانند گردآورند و آنرا تبديل به جويبارى و رھنمون به سوىمنزل مقصود شوند۔
آياملت بلوچ در ايران ميتواند امروز خود را در جايگاه آن پاره ديگر خود که زير چکمه ھاى نظاميان پاکستان اند قرار دھند؟ فعالين سياسى بلوچ در ايران اگر واقع بين نباشند و با سياست " يا ھمه چيز و يا ھيچ چيز" حرکت کنند و بجز از دو رنگ سياه و سفيد رنگ ديگرى را تشخيص ندھند و مبانى سياست خود را بر آرمانھاى دور و دراز پى ريزند، ره بجائى نخواھند برد و براى ھميشه تماشاگر تظلم خواھى بلوچ و بلوچستان از ظالمان خواھند ماند؛

بر آگاھان و فعالان بلوچ در ھر زمينه اى لازم است که برنامه کار خودرا بر چھارچوب شرايط گوناگون، ملموس و زنده و جاندار بلوچستان، منطقه و جھان استوار نمايند۔ و شعارھايى را مطرح و به پيش برند تا مسير را يک گام به حاکميت ملى کامل که ھمان استقلال باشد نزديکتر نمايند۔ واقعيات انکار ناپذير ھم اکنونى چاره اى جز تن در دادن به حرکت به سوى حاکميت ملى اى که بخشى از آن با ديگر ملل ساکن ايران اشتراک شود نمى گزارد۔

۔يعنى حرکت به سوى جامعه اى که در آن برابرى ملل ساکن ايران ، برابرى حقوق زن و مرد، جدايى نھاد دين از نھاد دولت، رفع ھر گونه تبعيض بر پايه جنسيت مذھب، باور و عقيده سياسى(ز جمله استقلال خواھى)،نزاد و زبان در ايران تضمين گردد۔

در چنين فضايى دموکراتيک خواھد بود که مردم بلوچ با رشد سياسى، اجتماعى، فرھنگى و اقتصادى خود، و از طريق نھادھا و سازمانھاى سياسى ومجامع مدنى خود و با مبارزه اى متمدنانه اگر به نفع خود بينند به سوى حق حاکميت کامل خود پيروزمندانه گام برخواھند داشت۔ به باور من بدون جايگزينى نظام تبعيضگر و استبداد ولايتى جمھورى اسلامى به نظامى دموکراتيک، فدرال ( بر اساس ملل ساکن ايران و با حقوق برابر ملى)و سکيولار امکان پذير نمى باشد۔ دستيابى به چنان نظامى ھم بدون ھميارى و ھمکارى تمامى نيروھاى دموکرات و مدافع حقوق بشر سرتاسر ايران عملى به نظر نميآيد۔ و در اين راه بايد که گام عملى برداشت۔

 رحيم بلوچستانى

۴ نظر:

  1. این موضوع مرا به یاد خاطره ای انداخت. دوستی تعریف میکرد که یک شب او به همراه عمویش گذرشان به خاش افتاد و به خانه یک نفر از فامیل که اسم و رسمی در شهرستان خاش دارد ، رفتند این شخص مدتی سرپرست آموزش و پرورش آن شهر بوده و چند بار هم کاندید مجلس بوده است . وقتی آنها وارد خانه شدند یک نفر مهمان دیگر در آنجا بود پس از احوال پرسی و خوش و بش، صاحبخانه برای معرفی مهمانش رو به این دونفر کرد و گفت که این شخص یک صاحب و خلیفه است که دارای کرامات میباشد. عمو سوال کرد که عجب! ما چه خوش شانس هستیم ، حالا بگو کرامات این صاحب چیست . صاحب خانه جواب داد که این صاحب علاوه بر دعا و تعاویض و شفا دادن بیماران ، مهمترین کرامت او این است که "یک کیلو فلفل تند را یک جا میخورد" عمو پرسید که چطور میتواند این یک کیلو فلفل راهضم کند؟ او جواب داد به شما گفتم که این از کرامات اوست! ناگهان عمو که فردی زیرک و دانایی بود به همراهش اشاره کرد و گفت بلند شو تا زودتر از اینجا برویم . درضمنی که خانه را ترک میکردند عمو رو به صاحبخانه کرد و گفت " خاک برسرما باد که میخواستیم تو را برای نمایندگی خود به مجلس بفرستیم!"
    امروزه این صاحبخانه مکتب نرفته که تحصیلات عالی دارد لباس آخوندی به تن دارد و رمالی پیشه کرده است. برای شفای بیماران دعا و تعویض مینویسد و حتی گاهی آب خالی رافوت میکند و بعنوان شربت شفا به خورد مردم میدهد. خیلی هم مشتری و طرفدار دارد برای ملاقات و ویزیت او بیماران باید وقت قبلی بگیرند درآمدش هم از راه رمالی و جنگیری از یک پزشک متخصص بیشتر است. این یک واقعیت است و در خاش همه او را می شناسند ولی من در اینجا حق ندارم که نام او را ذکر کنم.
    سیاست در اروپا یک علم است و کسانی که دنبال سیاست میروند از دوران جوانی با هدف مشخص و بعنوان یک شغل برای آن تحصیل میکنند دوره می بینند و قابلیتهای خود را در کارهای جمعی در جامعه و سازمانها و احزاب سیاسی نشان میدهند مراحل زیادی را طی میکنند تا بتوانند یک عنصر ورزیده در سیاست باشند اما در کشورهای در حال رشد یا عقب مانده بخصوص خاورمیانه سیاست یک هنر است که با رمالی ،دروغگویی ، وهم و خرافاتگرایی توام است.

    پاسخحذف
  2. درود بر شما زهره

    اگر تمام مقاله را از طریق نظرات دریافت نکرده اید. اصل مقاله از طریق ایمیل برای شما ارسال گردیده است. اگر آنرا مطالب آنرا مناسب دانستید لطفا" آنرا برای خوانندگان خود منتشر کنید
    متشکرم

    پاسخحذف
  3. سلام
    مطلب شما دریافت شده اما در قسمت ویرایش سیستم با مشکل روبرو است احتمالا از خود بلاگر باشد امیدوارم این مشکل رفع بشه و حتما مطالب شما عزیزان منتشر خواهیم کرد
    زهره

    پاسخحذف
  4. آش آن قدر شور بود که خان هم متوجه شد در وبلاگ "سرزمین من کجاست" دو مقاله ای تحت عنوان "استقلال بلوچستان بهترین راه ملت بلوچ است ،http://zohrehbaloch.blogspot.com/2011/08/blog-post_6405.html و استقلال یک حق استو هیچ بلوچ آزاده ای نمیتواند مخالف آن باشد ، http://zohrehbaloch.blogspot.com/2011/08/blog-post_16.html " نوشته شده بود توجه مرا جذب کرد. مقاله اولی توسط آقای محمدکریم بلوچ نوشته شده و ایشان براساس زمینه فکری خود و دلایل دیگری از جمله سبوعیت و درنده خویی رژیم آخوندی، شرایط منطقه ای و جهانی متعقد است که بهترین راه بهروزی ، استقلال بلوچستان است. محمد کریم صادقانه و با صراحت از استقلال دفاع میکند و راه حل های خاص خود را ارایه میدهد. اگر چه من با افکار وی و استقلال بلوچستان مخالف هستم ولی بعنوان یک بلوچ آزاده به افکار ایشان و عقاید دیگران احترام میگذارم. اما مرز بندی من با نحله فکری و عقیدتی ایشان مشخص است و هرکسی آزاد است که افکار و عقاید خودرا تبلیغ و منتشر نماید. اما مقاله دوم که در جواب مقاله اول نوشته شده است به نظر من بسیار ساده لوحانه و ناشیانه به مساله استقلال و در جواب محمدکریم بلوچ پرداخته است. به قول معروف "آش آنقدر شور بوده است که خان هم متوجه است" زیرا که سایت استمان که متعلق "حزب مردم بلوچستان" است و نویسنده مقاله "رحیم بلوچستان" از اعضای شورای مرکزی و سخنگوی دوم حزب است، مقاله محمد کریم بلوچ را انتشار داده ولی از نشر پاسخ رحیم به آن مقاله خودداری کرده است. رحیم مقاله خود را با این جمله شروع میکند که "....استقلال یک حق است و هیچ بلوچ آزاده ای نمی تواند مخالف استقلال بلوچستان باشد" یعنی اگر هر تعداد از مردم بلوچ که استقلال طلب نباشند ، بلوچ آزاده نیستند. از این جمله میتوان این نتیجه را گرفت که "حزب مردم بلوچستان" به گفته عضو ارشد آن "یک حزب استقلال طلب است" و الا نیمتواند مدعی یک حزب آزاده باشد. او برای تایید این نتیجه گیری من ادامه میدهد که " ....ظرفی باید تا در آن همه قطرات باران را بتوانند گردآورند و آنرا تبدیل به جویباری و رهنمون به سودمنزل مقصور شوند" او در این پاسخ خود به محمدکریم بلوچ ، یک گاف بزرگ میدهد. در اساسنامه و مرامنامه حزبی اسمی از استقلال بلوچستان برده نشده است و در چند جا از "حاکمیت ملی" دفاع کرده است. اما در نوشته ها و مقالات متفاوت اشاره شده است که حزب حاکمیت ملی را در چهارچوب یک ایران فدرال میخواهد. اعضا و سخنگویان حزب در هیچ زمانی به این صراحت نگفته اند که " حاکمیت ملی مساوی است با استقلال" و در جواب معانی حاکمیت ملی طفره رفته اند. معمولا" هر سازمان و حزب سیاسی دارای یک استراتژی دراز مدت و یا یک هدف غایی با دورنمایی واضح و روشن است که برای آن با توجه به شرایط مختلف زمان و مکان تاکتیکهای متفاوتی انتخاب میکند. در صورتیکه حزب مردم بلوچستان هدف و استراتژی خود را رسیدن به یک ایران دموکراتیک و فدرال مشخص کرده است رحیم به کمتر از استقلال بلوچستان راضی نیست و مخالف استقلال را بلوچ آزاده نمیداند. البته قابل ذکر است که حزب مردم مدعی است که کاشف تفکر "حاکمیت ملی بلوچستان" است و برای آن مبارزه میکند. حالا من نمیدانم که واقعا" معنی این کلمه در پس افکار آنها چیست و اگر استقلال است پس چرا صراحتا" به مشابه "راج زرمبش" افکار و اهداف نهایی را ابراز نمیدارند. دوستان راچ زرمبش اگر چه من با اهداف استقلال طلبانه آنها مخالف هستم ولی آنها با رشادت و جوانمردی ، صادقانه اعلام کردند که سازمان ما به این نتیجه رسیده است که تنها راه رهایی بلوچستان "استقلال" است و حاضرند که بهای آنرا از نظر سیاسی بپردازند. به نظر میرسد که دوستان حزبی با این کشف "حاکمیت ملی" یا معنی آنرا نمیدانند یا برداشت خود را از مردم بلوچ پنهان میدارند یا اینکه هضم این کشف بزرگ شاید برای دوستان خیلی سنگین است و قصد دارند آنرا خورده خورده به قورت مردم بدهند

    پاسخحذف

نظرتان در مورد این مطلب بنویسید