۱۳۹۰ مرداد ۲۹, شنبه

نقش ابرقدرت ها در معادلات جهانی و منطقه :خواب های دنباله دار تجزیه طلبان (1)





امروز جریان تجزیه طلب بر آنست تا معدودی از جوانان احساسی و دور از فضای منطق را با تحریک احساسات و تعصبات قومی و نژادی و وطنی علیه وحدت ملی اقوام ایران برانگیزد و رابطه­‌ی آنان را با یکدیگر قطع نماید. یعنی اگر چه نمی­‌شود احساسات اومانیستی و ضد دین را بجای احساسات مذهبی نشاند اما می‌شود روح همزیستی و تساهل گرایی را به تعلقات ناسیونالیسم افراطی و کینه توزی و انتقام جویی تبدیل ساخت و از این راه خدمات شایانی به استثمارگران و امپریالیسم نمود و امروز می بینیم افرادی که کاملاً‌ و یا در بخش‌هایی از ذهن خود ، افکار تجزیه طلبانه دارند ، در گفته ها و نوشته‌های خود ، از استقلال بلوچستان، حتی در زیر چتر حکمرانی آمریکا و اسرائیل حمایت می‌کنند.
جناب محمد کریم بلوچ درمقاله ای استقلال بلوچستان را راه نجات مردم بلوچ دانسته اند ! بنده با نگاهی به این مطلب و مطالب قبلی ایشان که هرازچندگاهی پرچم استقلال خواهی تکان می دهند، جز احساسات شخصی و کینه ای که ایشان نسبت به فارس ها و پنجابی ها دارند و مقایسه های عجیب و موهوم، خیال پردازی ها و سخنان مبالغه آمیز، نکته ی قابل توجه و مستدلی نیافتم. با استناد به هزاران دلایل، اینچنین گزافه گویی هایی قابل تعمیم بر مردم و سرزمین بلوچستان نیست ومیتوانم دراینخصوص به طور خلاصه به فاکتورهای اقتصادی، مذهبی، سیاسی و اجتماعی اشاره کنم.
چرا نظریه استقلال بلوچستان مردود است؟
وحدت ملی اقوام ایرانی و این پیوند عمیق روابط و مناسبات و خصلت های مشترک فولکوریک میان آنان و تعلقی که به وطن خویش دارند، در تاریخ بلند این سرزمین توانسته است همواره آنان را در حلقه پیوند اخوت مصون نموده و این اتحاد باعث گردیده تا با هم و برای هم و برای به اوج رسیدنشان تلاش نمایند.
فرهنگ پایدار و ایدئولوژیک مشترک میان مردم ایران همچنین توانسته است با انواع ستیزه ها و دسیسه ها مبارزه کند.
بنده به گفته های جناب میربلوچ عزیز اشاره می کنم؛
"برای کسب و حفظ استقلال شما احتیاج به کمک خارجی مثل انگلیس، آمریکا، روسیه و....دارید. این کشورها یک ایران قدرتمند را دوست ندارند برای اینکه کنترل و مهارکردن آن مشکل است."
البته اگر بیشتر به این موضوع بپردازیم به نتایج شفاف تری نیز دست خواهیم یافت. به گفته میربلوچ عزیز، قدرتهای جهان ، ایرانی قدرتمند و مستقل را نمی خواهند، و باید با قاطعیت بیشتر گفت که حتی در صورت تحقق استقلال، آنها از بلوچستان مقتدر و یکپارچه نیز خشنود نخواهد بود. همه این کشورها بدنبال منافع خود هستند و حمایت آنها از جدایی استان های قومی ایران مانند بلوچستان، کردستان و خوزستان مطمئناً جز مستعمره سازی این مناطق نخواهد بود.
 آمریکا تاکنون سه ناو گروه جنگی با بیش از 15 هزار نیروی واکنش سریع در خلیج فارس مستقر نموده است، این لشکرکشی بزرگ با ادوات سنگین جنگی و چندین ناو هواپیمابر و زیردریایی های هسته ای برای چیست؟ با انقلاب های عربی منطقه و از دست دادن پایگاه هایی همچون یمن، آیا ایالات متحده به سنگرهای جدیدی برای استقرار نیروها و هدایت تسلیحات نظامی خود نخواهد اندیشید؟ آیا گزینه ای مناسب تر از منطقه استراتژیکی همچون بلوچستان وجود خواهد داشت؟ آیا درگیر ساختن اقوام و ملت های منطقه در یک جنگ خانمانسوز و بی رحمانه، ایالات متحده را راضی خواهد نمود؟
متاسفانه مشکل تنها آمریکا نیست، چین مدتهاست که بر روی استثمار صنعتی بلوچستان سرمایه گذاری می کند، پروژه های عظیم صنعتی بلوچستان پاکستان هم اکنون بدست چینی ها در حال اجراست، علاوه بر این چین قصد دارد بنا به دلایل رقابتی که با ایالات متحده دارد، جهت حفظ و استمرار قدرت خود، منطقه ویژه نظامی را در سواحل بندر گوادر ایجاد نماید تا به تقابل با خطرات احتمالی بپردازد. بیشتر از 90 درصد بازارهای تجاری و اقتصادی منطقه آزاد چابهار نیز به چینی ها تعلق دارد.
از سوی دیگر روسیه همواره آرزوی تحقق دسترسی به آبهای آزاد بین المللی را داشته است، کارشناسان معتقدند یکی از عمده ترین دلایل تهاجم ارتش سرخ شوروی به افغانستان در دسامبر 1979، ادامه این مسیر تا آبهای گرم دریای عمان از طریق بلوچستان بوده است، که البته ناکام ماند. هم اکنون گفته می شود ارتش آزادی بخش بلوچستان (BLA) تحت حمایت مستقیم مسکو قرار دارد تا بلوچستان را به سیطره خود درآورد، وابستگی BLA به قدرت های خارجی در اینجا بیشتر آشکار می گردد که نیروها و رهبران BLA همگی ناشناس هستند و هیچگونه ارتباط و وحدت نظری و عملی با دیگر آزادی خواهان بلوچ پاکستان ندارند.
بنا به گفته میربلوچ، بلوچستان اگر هم شانس بیاورد نهایتا صاحب یک دولت دست نشانده و نوکرصفت خواهد بود؛
"پس از استقلال، بلوچستان تبدیل به یک کشور دموکراتیکی مثل نروژ و سوئد و سویس نخواهد شد بلکه با فرهنگ عقب افتاده ایلی عشیرتی همراه با اسلام سنتی طالبانی، بلوچستان تبدیل به سومالی، زیمباوه، افغانستان و... خواهد شد که ده ها مراتب وضعیت آن از شرایط فعلی بلوچستان حتی بدتر خواهد شد."
تجدد طلبان افغانستان که هم اکنون پست های تشریفاتی ریاست در افغانستان را در اختیار دارند، کسانی بودند که از افراط حکومت طالبان به ستوه آمده بودند و بزرگترین پشتیبان آمریکا برای حمله به افغانستان بودند، اما نتیجه اتکا و اعتماد آنها بر ایالات متحده به خوبی مشهود است. تهاجم آمریکا و ناتو به منطقه خاورمیانه در دهه پس از 11 سپتامبر 2001، 225 هزار کشته، 365 هزار زخمی، 8 میلیون آواره و 4/4 تریلیارد دلار هزینه مالی برجای گذاشته است. یعنی بزرگترین فاجعه جهانی پس از جنگ جهانی دوم. تجاوز به دختران افغان و عراقی، غارت منابع، توسعه قاچاق مواد مخدر، ناامنی های متعدد ، تبلیغ و ترویج مسیحیت نیز جای خود دارد.
 امروز این مردمان جنگ زده حتی آرزو می کنند تا در پشت حصارهای طالبانیسم شلاق دین را بخورند اما چندصباحی را در کنار عزیزان خود باشند و روزهایی آرام بدون شنیدن غرش های شلیک بمب و خمپاره ها و صدای نفرت انگیز زنجیر تانک ها، سپری کنند. مادرانی هستند که از سپیده صبح تا غروب آفتاب چندین فرزند خود را یکی پس از دیگری دفن می کنند یا حتی اجسادشان را نمی یابند.
حتی همان حامد کرزای دست نشانده هم در مصاحبه ای گریه اش درآمد و گفت؛ مردم افغانستان می خواهند خودشان بر سرنوشت کشورشان حاکم باشند، در سرزمین خود زندگی کنند و در همانجا دفن شوند. آنها روزی که سربازان ناتو را نبینند، آن روز را جشن می گیرند و خیرات و صدقات می دهند.
با این حساب مردم بلوچ چگونه سرنوشت خود را به آنها بسپارند و این جهانخواران وحشی را کدخدای خانه ی خود بدانند؟؟ .....................
ادامه دارد 
میرسوبان - 20 آگوست 2011
mirsouban@hotmail.com




۱ نظر:

  1. In matlab ra agar yek fars minovesht, baraye ma baloch ha ghabele dark bod, amma motaassefam ke fardi ke khod ra baloch minamad, dast be negareshe chenin masaele na agahanei bezanad. In agha na abar ghodratha ra be dorosti mishnasad, va na az moadelate benolmalali ettelai darad va na tarikhe balochistan va mantaghe ra morede motalee gharar dade ast.... besyar motaassefam
    AbdulMajid

    پاسخحذف

نظرتان در مورد این مطلب بنویسید