۱۳۹۰ مرداد ۲۴, دوشنبه

استقـلالِ بلوچستـان بهتريــن راهِ نجــاتِ ملـتِ بلــوچ (محمـد کريــم بلــوچ )



قسمـت اول

فروپاشــی «اتحاد جماهيـرشـوروی سوسياليستـی » و از هم پاشيـدن کشـور يوگســلاوی دو نمـونـه از قـدرت استقـلال طلبــی ملتهـايی اسـت کـه تاريخ آفريـده و هم اکنـون آزاد و مستقــل هستنــد

. اوکرايـن، قزاقستـان، ارمنستـان، آذربايجــان، تاجيکستان، اوزبکستـان، ترکمنستـان، قرقيزستـان، استـونی، لاتويـا، ليتـوان، مـُولــدوا، گرجستـان، مقدونيـه، َکوزوو، بوسنيـا هرزگويـن، سلــُـونـيـــا، کرواســی و حتـی مونتنگــرو کشورهايـی مستقـل و آزاد هستنــد. کشورهـای روسيـه و صربستـان نيز مستقـل هستنـد.



 
 از آنجائيـکه مردم روس و صربهـا از در بنــد نگـه داشتـن ملتهای نامبرده رهـا شده انـد يقينا در حال حاضـربه مراتـب آزادتـر و انسان تر از قبـل هستنــد. 
 علاوه بر کشورهـای فوق هيجده کشـور ذيل نيزدرسه دهـه اخيربه استقـلال رسيـده عضـو دائمی سازمـان مـلل متحد شده انـد: : سـودان جنوبـی، اريتــره،  ناميبيـا، زيمبابـوه ، تيمــور شرقـی، جزايـرمارشـال، نائــرو، پـالائــو، سان مارينــو، تـــووالــو، وانوئـاتــو، کايريباتــی، برونئی داروســلام، لختن اشتايـن، جمهــوری چـک و جمهـــوری اسلواکـی.
 
استقــلال هر کشــوری به نفــع ملــی و مصلحــت جمعـی ملـت آن کشور اسـت و لازمه اجرای دمکراسی است.  استقـلال زمينه را برای تاسيس حکومت مردم بر مردم فراهم می کنــد. استقلال سياسی که می تواند به استقلال اقتصادی و خودکفايی  نيز معنی دهد به ملت آزاد فرصت آنرا می دهد تا خود تصميم بگيرد و دست بيگانگان را از دخالت در امور 
داخلی کوتاه کنـد. بنابراين استقلال کشورهای نامبرده به  نفع ملتهای مربوطه بوده اسـت. هــر ملتـی مسيــر پيشرفت سياسـی، اقتصادی و اجتماعــی خود را آزادانه در پيـش گرفتـه اسـت.
   
 ملل کشورهای نامبـرده  که شامل صدهـا ميليون انسان هستنـد به استقـلال دست يافتــه ، آزادی وحاکميت ملـی  را بر سرزميـن  خويـش به آلترناتيوهـای ديگـرترجيح دادنـد. برخـی از اين ملل ماننـد اسلواکهـا و چک ها چنان خوشبخـت هستنــد که بـدون ريختـن قطـره ای خون به استقــلال رسيدنـد. ســران سياســی چک و اسلــواک از طريق مذاکـرات مسالمــت آميـز استقـلال جمهـوری اسلواکی و جمهـوری چـک را با رضايت و موافقت مـردم خويش در سال ۱۹۹۳ اعــلام کردنـد. نقـش مدبرانه و انساندوستانـه «واسلاوهــاول» رئـيس جمهــورسابق چکسلواکـی و برخــورد متمدنانه و صلـح دوستانـه مـردم چک در برخورد با اسلـواک ها و بالعکــس قابل تحسيــن است.
در مقابل نمونـه دردناک و  پروسه خونيـن استقــلال يافتـن کشـور بوسنيا هرزگويــن بـود. پس از اعـلام استقلال سلوونيا و کرواسـی صربهای حاکم در يوگسلاوی به رهبری ميلوسيويچ، کاراديچ و قصاب بالکان ژنرال ملاديچ  برای ممانعت از استـقلال بوسنيا هرزگويـن، بزرگترين جنايت عليـه بشريـت را در اروپا بعد از جنگ جهانی دوم  آفريدنــد.  
مـهــر جنايـت « سـْــرِبـــِنـيــتــْســا » را چنـــان  بر پيشانـی فاشيســم صـرب کوبيدنـد که تا ابـد پاک نخواهـد شــد. 
پس از جنگــی خونيــن که دنيـا را لرزانــد و سازمان ملل متحـد و ناتو را به واکنـش عملـی واداشـت بوسنيا هرزگويـن نيز به استقــلال دست يافــت.

ملتهای برتری طلـب و شونيست بخصـوص پارس و پنجابـی می توانستنــد  از آقای « واسلاو هاول »، چــکها و اسلواکها درس انسانيت و تمــدن را بياموزنـد. امـا احتمال چنين امری ميکروسکوپـی اســت زيرا يادگيری از دنيای متمدن در ماهيت تمدن ستيزحکام مرکزی تهران و فاشيستهای اسلام آباد نيست. پارس و پنجابی راه دوم را برگزيده انــد که آنان را به صربستان خواهد برد. به همين دليل سرنوشت کشورهای انگليس ساختـه ايران و پاکستان به « يوگسلاوی» بسيـار نزديک اســت و شايد بدتـر از آن هم باشــد. 
 
.
 با مرور سرگذشت فاجعـه بار هشتاد و سـه سـال گذشته بلوچستان غربی که تحت اشغال فاشيسم فارس اسـت و نگاهی به تاريخ خونيـن شصت و سه سال بلوچستان شرقی که زير چکمه های ارتش پنجاب دارد قهرمانانه مقاومت می کند می توان گفـت که به نفع مردم بلوچ است تا بيگانگان فاشيســت هرچه زودتــر از سرزمين بلوچستان بيرون رانده شونــد. تاريخ سياه دهه های گذشته نشانگـر آن است که وجـود اشغالگران در بلوچستان، سياستهای استعماری و عملکرد ضد بشری فاشيسم  تماميت خواه  بزرگتـريـن مانـع پيشرفت سياسی، اقتصادی و اجتماعـی مردم بلوچستان است. حضور شـوم اشغالگـران فارس و پنجابـی در وطن ما و دخالتهای بيجـای شان  در تمام امور جامعه بلـوچ،  فوق العاده مخـرب بوده است. 
.
 حاکميـت فاشيسـم لجـام گسيخته پنجاب و شونيستهـای مذهبـی فارس آگاهانـه اوضـاع سياسـی، اقتصـادی و اجتماعــی بلوچستان را به قهقــرا برده  و با اعمـال سياستهای مخــرب و برنامه هـای استعمـاری جلوی پيشرفـت بلوچستـان را بخاطـرمنافـع خود کامـلا ســد کرده انــد. 
پس  به صـلاح ما و نسلهـای آتی ماست که اشغالگـران پارس و پنجابی گورشـان را برای هميشـه از بلوچستان گـم کننــد. 
  
با توجـه به موقعيـت بی نظيـر و وضعيـت بلوچستـان از نظر منابـع طبيعـــی، معــادن فلــزی و غيرفلــزی پتانسيــل پيشرفــت يک بلوچستان مستقـل به مراتب بيشتــر از کشورهای فـوق خواهــد بود 
  بلـوچستان  غنی تر از کشورهايـی اسـت که در سه دهــه اخير به استقــلال رسيده انــد. پارس و پنجاب از نظر سرمايه های ملـی ( آنچه واقعا دارند)  در رده ای چنان پايين هستند که مقايسـه کردن بلوچستــان با جفتشان بی مورد خواهــد بود.
ييش از دويست شرکت خارجـی متعلق به غيربلـوچها از شرکت متالوژی چيـن و کارتل « باريک گلـد کارپوريشــن» گرفته تا جهاد کشاورزی ايران و شرکت گاز پاکستان  سالانه صدها ميلياردها دلار  از سرمايه های ملی بلوچستان را ازسر سفره مردم بلـوچ با زور و نيرنگ غصب می کننـد. در صورت استقـلال بلوچستان دست دلالان فارس و پنجابی از به حراج دادن بلوچستان قطـع شده و جلوی غارت سرمايه های ملی گرفته خواهـد شد کـه به نفع ملت بلـوچ است.
.

شصت و سه سال است که بلوچستان شرقی در اشغال حکومـت پاکستان است. ارتش پاکستان، باندهای جاسوسی دولتی و سرمايه داران مهاجـر و پنجابی ها وضعيت سياسی، اقتصادی و اجتماعی آنجا را چنان به وخامت کشانده اند که چيزی جز جنايت بر عليه بشريت نمی توانــد باشــد. صدها تن از فعالين سياسـی و استقلال طلبان بلوچ برای آزادی وطن سالانه جان می بازنــد. امـا جنبش آزادی با تکيه بر حمايت ميليونها بلوچ پرابهت تر و منسجم تر به پيش می رود.
از روز اول تشکيـل کشور بی اساس پاکستـان محمــد علـی جناح  سياست خائنانــه خود را بر عليه کشور مستقـل بلوچستان شرقی با معاهده شکنی، فريب و قلدری آغاز کــرد. سياستـی که با توجه به ابعاد وحشتناک آن در طول شش دهـه گذشتـه  به جنايتـی بسيار بزرگ بـر عليه بشريت تبديل شده اسـت.
مردم بلوچ در بلوچستان شرقی نمی خواهنـد در زنجير اسارت مهاجريـن هنــدی و پنجابيها باشنـد. تاريخ  نشان می دهـد که به نفع ملت بلوچ نيست تا با آنان « همزيستی» سياسی و اقتصادی داشته باشــد. در طول شصـت و سـه سال بخوبـی نشان داده انـد که بخاطـر منافـع سياسی ـ اقتصـادی خود ملـت بلـوچ را در سرزمين اجداديـش بدين حال و روز انداخته انـد. از نظــر تاريخی اولين بار است که بخشی بزرگ ازبلوچستان تحت اشغال مهاجرين نوکيســه هنـدی و پنجابيهای منفعت پرست است و انشالله آخريـن بار خواهــد بــود. 
مبارزات طولانی و مقاومـت قهرمانانه مردم بلـوچ بر عليه بيگانگان بدين جهت است کـه خواهان استقلال سياسی ـ اقتصادی بلوچستان هستنـد. به برکت خون شهدای راه آزادی و آگاهی از تاريخ پرافتخار بلوچستان  دريافته ايم که بلوچستان مستقـل و آزاد به نفع ملـی و مصلحـت ماسـت.
با آزادی و رهايی سرزميـن ما از اشغال ارتش خون آشام پاکستان و فاشيستهای بی تمدن فارس به بزرگترين منفعت ملی و مصلحت جمعــی در بلوچستـان  يعنـی استقــلال دست خواهيم يافــت.
 
ادامه دارد
.
پروشت ءُ پروش باتنــت ايران ءُ پاکستـان
آزات ءُ آباد بات گنجيــــں بلــوچستــــــــان
 
محمـد کريــم بلــوچ
 
پانزدهم اوت ۲۰۱۱


۴ نظر:

  1. چرا چندين پاراگراف مقاله را در هم و برهم تحويل خواننگان تان داده ايد ؟
    اصل مقاله :

    http://www.balochetawaar.com/
    http://ostomaan.org

    پاسخحذف
  2. با احترام به تفکرات محمد کريم بلوچ و باور به اينکه استقلال يک حق است و ھيچ بلوچ آزاده اى نمى تواند مخالف استقلال بلوچستان باشد۔
    اما تشکلات سياسى و يا فعالان منفرد سياسى بلوچ را ظرفى بايد تا در آن ھمهَ قطرات باران را بتوانند گردآورند و آنرا تبديل به جويبارى و رھنمون به سوىمنزل مقصود شوند۔ آياملت بلوچ در ايران ميتواند امروز خود را در جايگاه آن پاره ديگر خود که زير چکمه ھاى نظاميان پاکستان اند قرار دھند؟ فعالين سياسى بلوچ در ايران اگر واقع بين نباشند و با سياست " يا ھمه چيز و يا ھيچ چيز" حرکت کنند و بجز از دو رنگ سياه و سفيد رنگ ديگرى را تشخيص ندھند و مبانى سياست خود را بر آرمانھاى دور و دراز پى ريزند، ره بجائى نخواھند برد و براى ھميشه تماشاگر تظلم خواھى بلوچ و بلوچستان از ظالمان خواھند ماند؛
    بر آگاھان و فعالان بلوچ در ھر زمينه اى لازم است که برنامه کار خودرا بر چھارچوب شرايط گوناگون، ملموس و زنده و جاندار بلوچستان، منطقه و جھان استوار نمايند۔ و شعارھايى را مطرح و به پيش برند تا مسير را يک گام به حاکميت ملى کامل که ھمان استقلال باشد نزديکتر نمايند۔ واقعيات انکار ناپذير ھم اکنونى چاره اى جز تن در دادن به حرکت به سوى حاکميت ملى اى که بخشى از آن با ديگر ملل ساکن ايران اشتراک شود نمى گزارد۔
    ۔يعنى حرکت به سوى جامعه اى که در آن برابرى ملل ساکن ايران ، برابرى حقوق زن و مرد، جدايى نھاد دين از نھاد دولت، رفع ھر گونه تبعيض بر پايه جنسيت مذھب، باور و عقيده سياسى(ز جمله استقلال خواھى)،نزاد و زبان در ايران تضمين گردد۔
    در چنين فضايى دموکراتيک خواھد بود که مردم بلوچ با رشد سياسى، اجتماعى، فرھنگى و اقتصادى خود، و از طريق نھادھا و سازمانھاى سياسى ومجامع مدنى خود و با مبارزه اى متمدنانه اگر به نفع خود بينند به سوى حق حاکميت کامل خود پيروزمندانه گام برخواھند داشت۔ به باور من بدون جايگزينى نظام تبعيضگر و استبداد ولايتى جمھورى اسلامى به نظامى دموکراتيک، فدرال ( بر اساس ملل ساکن ايران و با حقوق برابر ملى)و سکيولار امکان پذير نمى باشد۔ دستيابى به چنان نظامى ھم بدون ھميارى و ھمکارى تمامى نيروھاى دموکرات و مدافع حقوق بشر سرتاسر ايران عملى به نظر نميآيد۔ و در اين راه بايد که گام عملى برداشت۔ رحيم بلوچستانى

    پاسخحذف
  3. آفرين بلوج بخدا تا نمام بلوجها همت نكنند وآستين بالا نزنند حال ما از اينكه هست بدتر ميشودبيا ئيد اينبار همه با هم از بلوج شرقي تا غربي براي بلوجستان مكران واحد فكر كنيم هر بلوج با هر استعدادي كه دارد وارد ميدان شود مكراني بلوج

    پاسخحذف
  4. آفرين بلوج بخدا تا نمام بلوجها همت نكنند وآستين بالا نزنند حال ما از اينكه هست بدتر ميشودبيا ئيد اينبار همه با هم از بلوج شرقي تا غربي براي بلوجستان مكران واحد فكر كنيم هر بلوج با هر استعدادي كه دارد وارد ميدان شود مكراني بلوج

    پاسخحذف

نظرتان در مورد این مطلب بنویسید