۱۳۹۰ مرداد ۲۸, جمعه

وحدت ملّی و رهبری مشترک جنبش ملّی ضرورت تاریخی است



جنبش ملّی بلوچستان همانند دیگر حرکتهای سیاسی و اجتماعی در جهان دوران تکامل خود را می گذراند. این جنبش همچنان به حرکت تکاملی خویش به سمت رسیدن به اهداف ملّت بلوچ ادامه میدهد

. مروری به تاریخچه تکامل خواسته های ملّت بلوچ نشاندهنده فراز و نشیبهای مبارزات مردم بلوچستان برای رسیدن به خواسته های بر حّق ملّی و دمکراتیک آن می باشد. مبارزات مردم بلوچستان برای رسیدن به حّق حاکمیت ملّی بعد از غصب حکومتهای تاریخی و مستّقل در غرب بلوچستان توسط حکومتهای استعماری قاجار و پهلوی ودر شرق آن بوسیلہ کشور نوپا و بدون تاریخ "پاکستان" در قرن بیستم اشکال گسترده تری بخود گرفت. حکومت پهلوی حکومتی فراملّتی و استعمارگر بود که قصد آن از بین بردن ملل دیگر بود ولی کشور نو پای پاکستان که بر اساس مذهب تشکیل شده بود حاکمیت مستقل بلوچها را که در شرق سرزمین بلوچستان برقرار بود از بین برد. در واقع حکومت سیاسی بلوچستان همانند حکومت سیاسی فلسطینیها که بعد از جنگ جهانی دوّم از بین رفته بود، نیز از نقشه سیاسی جهان محو گشت. این پروسه مبارزات مردم بلوچستان را برای رسیدن به دموکراسی چندین دهه به تأخیر انداخت زیرا که اکنون مبارزه برای احقاق حقوق ملّی دراولویت قرار گرفت. همچنین بخشی از نیروهای سیاسی بلوچستان که تمایلات شدید مذهبی داشتند دیگر انگیزه قوی برای ادامه مبارزه ملّی نداشتند. سلب حاکمیت از حکومتهای ملی بلوچستان باعث بیداری ملّی بلوچها نیز شد بطوریکه چندین دهه بعد از سقوط حکومتهای ملّی در شرق و غرب بلوچستان مردم بلوچستان قیام های مسّلحانه ای را برای کسب حّق حاکمیت سیاسی به راه انداختند. ویژه گی بارز این قیامها رهبریت سنّتی و قبیله ای آن می باشد که بعضی اوقات مانع مبارزه برای دموکراسی نیز میشده است بطوریکه نیروهای روشنفکر و تحصیلکرده برای حفظ وحدت مردم بلوچ در مقابل دشمنان جنبش مجبور به پذیرش رهبریت سنّتی و سران قبیله بوده اند. مردم بلوچستان چه در شرق چه در غرب و چه در شمال همه برای رسیدن به حقّ حاکمیت ملّی مبارزه می کنند امّا جدایی اجباری آنها در سه کشور مختلف باعث شده است که در مراحل به مراتب مختلف مبارزاتی باشند. متاّسفانه همچنین درجه تأکید بر بعضی از خواسته ها در سه بخش بلوچستان متفاوت می باشد مثل ستم مذهبی در غرب بلوچستان (ایران) که در بخشهای دیگر بلوچستان وجود ندارد. در نتیجه اشکال و تدابیر مبارزاتی احزاب سیاسی در بخشهای مختلف بلوچستان متفاوت خواهد بود. در این نوشته به اوضاع سیاسی و ضرورت اتحاد بین نیروهای جنبش ملی در بلوچستان غربی پرداخته خواهد شد.





جنبش ملّی در غرب بلوچستان در قرن بیستم به اوج خود رسید ولی با سرکوب مبارزات مردم بلوچ وبرچیده شدن حکومتهای ملّی وقت توسط حکومتهای قاجار و پهلوی دچار افت شدیدی گردید. شدیدترین دوره ستم ملّی توسط رژیم پهلوی آغازشده بود. یکی از روشهای مهّم رژیم پهلوی در سرکوب مبارزات ملّی استفاده از نیروهای بومی بلوچ بر علیه مردم بلوچ بود. این نیروهای بومی که از اقشار مختلف جامعه بلوچ بودند در خدمت ساواک و حزب رستاخیز و دستگاه های سرکوبگر رژیم از جمله ژاندارمری و ارتش قرار گرفتند. رژیم در برابر خوشخدمتی این افراد مشاغل مهّم دولتی و نمایندگی مجلس شورای ملّی را به آنان واگذار می نمود. بدین ترتیب رژیم موّفق به ایجاد شکاف بین ملّت بلوچ و سرکوب جنبش ملّی توسط نیروهای بومی خود گردید. متاسفانه این نیروهای بومی نه تنها در سرکوب حنبش ملی شرکت داشتند بلکه عامل اشاعه فرهنگ غیر بلوچ تحت نام مدرنیته و گسترش فرهنگ فارسها در بلوچستان بودند. پس از سرنگونی رژیم پهلوی در سال 1357 بار دیگر این افراد بومی می خواستند که تجربیات خود را در خدمت رژیم جمهوری اسلامی قرار دهند و به همین دلیل با همجهتی با سرکوبگران سپاه پاسداران و سازمان اطلاعات و بسیج برعلیه نیروهای مترقی و روشنفکر بلوچ که اکثرا از قشرهای تحصیلکرده جامعه بودند برخاستند. بسیاری از این افراد به دریافت مقرّری از جانب سران سابق و فراری رژیم پهلوی و دولت عراق پرداختند و به جای همسویی با مبارزات ملی مردم بلوچ به هواداری از سلطنت طلبان شوونیست فارس مشغول بودند و بصورت علنی و غیر علنی از اقشار تحصیلکرده سیاسی و ملّی گرای مردم بلوچ اظهار تنفّر و انزجار می کردند. از طرف دیگر جوانان بی تجربه سیاسی بخش عمده ای از انرژی خود را صرف خنثی نمودن تبلیغات سوء علیه مردم بلوچ و مبارزات آن برای حقوق دمکراتیک و حقّ تعیین سرنوشت ملّت بلوچ می نمودند. این شکاف در بین نیروهای فعال مردم بلوچستان ضربات جبران ناپذیری به جنبش ملی وارد آورد. مردم بلوچ برای از بین بردن ستم ملی باید از این ضعف بدرستی استفاده نماید بدون اینکه قشر بخصوصی را عامل شکست یا گناهکار قلمداد نماید. مبارزات مردم بلوچ زمانی به پیروزی خواهد رسید که همه اقشار در جنبش ملی شرکت نمایند زیرا که تمام مردم بلوچستان از نبود حاکمیت ملی و عدم شرکت در تعیین سرنوشت خویش رنج میبرند. تمام اقشارمردم بلوچستان از وجود یک حکومت ملی و دموکراتیک که نماینده گان واقعی مردم بلوچستان آن را رهبری خواهند نمود استفاده خواهند کرد.



حکومت مرکزی با درک اینکه تضاد و چند پارچگی بین مردم بلوچستان بر عمر اقتدار آن و ادامه ستم ملی می افزاید همواره در جهت سیاست رودررو قرار دادن اقشار مختلف مردم بلوچستان کوشیده است. یکی از سیاستهای شناخته شده و رسوای آن براه انداختن جنگهای قبیله ای و طایفه ایست. در طول عمر جمهوری اسلامی صدها مرد و زن بلوچ در این جنگهای قبیله ای که توسط سازمان اطلاعات و سپاه پاسداران براه انداخته شده و رهبری می شده اند جان خود را از دست اند. قبایل بلوچ که همواره از مدافعان و محافظین منافع ملی مردم بلوچستان بوده اند و قربانیان زیادی در راه جنبش ملی داده اند از این سیاست برادر کشی رژیم آگاه بوده و اجازه نخواهند دهد که رژیم دیگربار از غیوری آنها بر علیه مدافعان حقوق ملی مردم بلوچ استفاده نماید. پایداری ریشسفیدان و سران طوایف سرحد در مقابل فشارهای نیروهای نظامی رژیم مبنی بر همکاری با آنها برای سرکوب نیروهای مسلح بلوچ ضد رژیم از اهمیت زیادی برخوردار است. زیرا که این پایداری نتنها نشانه ای از تنفر طوایف از سیاستهای ضد ملی وتفرقه انداز رژیم و بلکه نشاندهنده عشق و علاقه سران آن به فرزندان خود که پرچمدار مبارزه در راه رفع و نابودی تحقیر ملی و دفاع از حثیت و نام وننگ مردم بلوچستان هستند می باشد. قبایل بلوچ بخوبی می دانند که هدف رژیم از استخدام نیروهای قبایل در سازمانهای شبه نظامی مثل "بسیج" هدفی جز رودررو قرار دادن افراد این طوایف با یکدیگر و مبارزان ملی از طرف دیگر ندارد. تجربه چند ساله نشان می دهد که کلیه نیروهای بومی که در سازمان اطلاعات رژیم مشغول خدمت بوده اند در درگیریهای طایفه ای مورد استفاده قرار گرفته و پس از مدتی توسط خود رژیم سر به نیست شده اند.



سیاست دیگر تفرقه انداز رژیم تبلیغات گسترده آن بر علیه قشر تحصیلکرده و دانشجویان و دانشگاهیان می باشد. ما همه می دانیم که این قشر همواره و در کلیه جوامع بدلیل اینکه آگاهترین و باسوادترین قشر است پیشگام مبارزات مردمی بوده اند. در اکثر جنبشهای ملی هم این قشر بوده است که پیشتاز مبارزات ضد تمرکزگرایی بوده و در این راه هم شهدای متعددی به ملت خویش تقدیم نموده است. تحصیلکردگان دینی ومذهبی بلوچستان بخشی از قشر مذکور در بالا می باشند و همواره بر علیه ستم مذهبی موجود در بلوچستان که یکی از ویژگیهای حکومت ولایت فقیه می باشد اعتراض نموده اند. رژیم ولایت فقیه همواره کوشیده است تا این قشر روشنفکر و تحصیلکرده را از بقیه اقشار دانشجو و دانشگاهی جدا نموده و به زعم خود در صف پیشگامان و مبارزان ملی شکاف ایجاد نماید. هم اکنون رژیم ولایت فقیه این قشر از روشنفکران بلوچستان را تحت فشارشدید گذاشته است. تعداد زیادی را دستگیر نموده و آنها را به جرم ساختگی همکاری با دولتهای بیگانه و عناصر خارجی تحت شکنجه های وحشیانه قرار داده است. در چنین شرایطی وظیفه تمام مردم بلوچ است که از این قشر روشنفکر خود دفاع نموده و سیاستهای رژیم را برای بدنام کردن آنها نقش بر آب نماید. 



جای بسی خوشبختی است که سازمانها و احزاب ملی بلوچستان برای دفاع از حقوق مردم بلوچستان و نمایندگی او در مجامع بین المللی شدیدا مشغول فعالیت هستند. این تشکلها توانسته اند تا حدود زیادی صدای مردم بلوچستان را به گوش جهانیان برسانند. جنایات رژیم جمهوری اسلامی را در مجامع بین المللی افشا نموده و از حق تعیین سرنوشت مردم بلوچ دفاع نمایند. گزارش اخیر سازمان عفو بین الملل در مورد نقض حقوق بشر مردم بلوچ در حکومت جمهوری اسلامی ایران بدون شک نتیجه فعالیتهای خستگی ناپذیر این احزاب و سازمانهای سیاسی و دیگر فعالین بلوچ بوده است. در موارد زیادی این نیروها با همدیگر اتحاد عمل نموده و در شناسایی و معرفی مردم بلوچ و هویت ملی آن چه از طریق برگزاری آکسیونهای اعتراضی و همچنین برگزاری سمینارهای مختلف باهم همکاری نموده اند. سایتها و وبلاگهای متعدد در انترنت سهم مهمی در انتقال و پخش سریع و به موقع اخبار مبارزات مردم بلوچستان به دنیای خارج داشته اند. انتقال و پخش سریع اخبار مربوط به اعدامها و کشتارهای رژیم در بلوچستان و ترتیب دادن حرکتهای اعتراضی در اعتراض به این جنایات توسط احزاب و سازمانها و فعالین بلوچ نمونه ای بارز از اهمیت استفاده از امکانات موجود از کانال انترنت می باشد. نمونه دیگر افشای تبعیض و بی توجهی رژیم جمهوری اسلامی به سیلزدگان منطقه دشتیاری بلوچستان بود. احزاب و سازمانها و فعالین و وبلاگ نویسان بلوچ با پخش تصاویری از شرایط سیلزدگان و بی تفاوتی حکومت مرکزی چهره تبعیضگرانه رژیم را به جهانیان معرفی نمودند. احزاب و سازمانها توانسته اند با استفاده از امکانات لابیگری در پارلمانها و دولتهای غربی مبارزات مردم بلوچستان برای رسیدن به حق تعیین سرنوشت و دمکراسی را به گوش نمایندگان مردم جهان و دولتهای آنها برسانند و در بعضی موارد سمپاتی آنها را نیز جلب نمایند. 

رژیم جمهوری اسلامی سرکوب مردم بلوچ را تشدید نموده است و کلیه مردم اعم از عشایر، کشاورزان، کارگران، ماهیگیران، دانش آموزان و دانشجویان، استادان دانشگاه، کارمندان و دیگر اقشار را هدف این سرکوب قرار داده است. این شرایط جدید تدابیر جدید از طرف نیروهای جنبش ملی را می طلبد. یکی از این تدابیر تشدید مبارزه بر علیه جنایات رژیم می باشد. مبارزه با نیروهای متعدد سرکوبگر، وحدت و انسجام ملی مردم بلوچستان را می طلبد. تمام مردم بلوچستان در این نکته که رسیدن به حاکمیت ملی و رفع ستم ملی و مذهبی مهم ترین و اساسی ترین معضل کنونی است توافق دارند. به همین دلیل نیروهای سیاسی باید این امر مهم را درک نموده و در جهت یکپارچگی مردم بلوچستان و مشخصا اتحاد عمل در زمینه های مختلف گام عملی بردارند. هر چند که همانطور که در بالا ذکر شد نیروهای سیاسی و فعالین جنبش ملّی بلوچ در زمینه های مختلف همکاری دارند، شرایط سرکوب جدید گامهای جدی تری در متمرکز نمودن فعالیّتهای آنها می طلبد. به نظر نویسنده تشکیل یک کمیته هماهنگی-اجرایی می تواند یک گام عملی و ضروری در جهت انسجام و رهبری مبارزات مردم بر علیه رژیم ولایت فقیه می باشد. ابتکار تشکیل چنین کمیته ای می تواند در دست سازمانها، احزاب و دیگر فعالین جنبش ملی باشد. یکی از اهداف این کمیته برقراری ارتباط با مبارزات مردم در داخل بلوچستان و هماهنگ نمودن فعالیتهای خارج کشور با این مبارزات می تواند باشد. رهبری مشترک مبارزات داخل و هسویی فعالیتهای خارج کشور از ضروریات جنبش ملی می باشد. این کمیته می تواند به رسیدن و توافق بر روی خواستهای مشترک مردم بلوچستان و اتخاذ روشهای مناسب و مشترک که بتواند اکثریت مردم بلوچستان را حول آن بسیج نماید، کمک نماید. نداشتن اهداف و استراتژی مشترک و فراگیر باعث سردرگمی مردم و عدم شرکت فعال آنها در مبارزه ملی خواهد گردید. از تجربه شکست مبارزات پیشین مردممان درس گرفته و جهت وحدت و اتحاد حول اهداف مشترک و انتخاب استراتژیهای مناسب و مشترک بکوشیم تا بتوانیم مبارزات مردم برای رسیدن به حق تعیین سرنوشت را بسوی پیروزی هدایت نماییم. رمز این پیروزی شرکت تمام اقشار مردم بلوچستان و یک رهبری مشترک، منسجم و قاطع می باشد. پس، پیش بسوی وحدت ملی و رهبری مشترک جنبش ملّی!



شهسوار بلوچستانی

نویسنده از انتقادات و پیشنهادات خوانندگان محترم استقبال نموده و تقاضا دارد تا نظرات خود را با آدرس زیر ارسال نمایند: 

sbalochistani@gmail.com  

۲ نظر:

  1. Current situation isn't suitable for harmonisation of both external and internal political activists of Baluchistan. Those within better keep from such activities or else the persian opposition will use them for their gain. However, internationally Baluch coming together will combine their actions and their resources and enlarge their gatherings to capitalise for the favour of Baluch, provided they external activists invest their energy only for the liberation of Baluchistan through political actions, not armed struggle.

    پاسخحذف
  2. Additionally it is best all Baluch write in their true names.Contents with real names have more importance.

    پاسخحذف

نظرتان در مورد این مطلب بنویسید