۱۳۹۰ آبان ۴, چهارشنبه

مبارزبلوچ باید در متن جامعه و همراه با مردم باشد





دیروز وقتی از سر کار بطرف خانه برمیگشتم در مسیر راه، در آنطرف خیابان توجهم به شخصی جلب شد که تلوتلو میرفت و بعلت بیماری کنترل خوبی بر بدن خود نداشت. من به او نگاه میکردم و با خود میگفتم  که  این آقا با این وضعیت چرا به خیابان آمده است اوبه همین زودی به زمین میخورد
. در همین فکر بودم که پایم به یک برآمدگی اصابت کرد و نزدیک بود که با کله  به زمین بخورم.  لحظه ای به خود آمدم و به خودم نهیب زدم که به  جای غصه خوردن چسبیدن به اعمال دیگران و بهتر است که یک مقداری مواظب راه رفتن خودم باشم. در مورد مسایل اجتماعی هم این قضیه به همین منوال صدق میکند که ما به جای ایراد گرفتن به آداب و رسوم دیگران ابتدا خوبیها و بدیهای جامعه خودمان را نقد کنیم. اگر زیادی به دیگران کینه توزی کنیم انرژی خود را بیهوده  به هدر داده ایم و به خودمان نمیتوانیم برسیم.

در وبسایت حزب مردم به مقاله ای تحت عنوان " دلايل ِ بی اسـاس ِ فاشيسم ِتماميت خواهِ فارس برای ادامـه اشغـال بلوچستـان غربـی " بقلم محمدکریم بلوچ برخورد کردم. این نوشته سرتاپا بد و بیراه گفتن به ملت پارس( که بقول او ملت ایران است) بود. او مثل یک رهبر سیاسی یا قهرمان ملی و یا یک مبارز ابتدا به ملت بلوچ پیام تسلیت و همدردی وافتخار و شادباش میفرستد. سپس با چنان آتشفشانی  حقارت های کینه توزانه خود را قطار میکند که دیگر جایی برای مهر و محبت ، یا حتی تفکر و اندیشه در باره اجرای اهداف خودش یعنی استقلال بلوچستان باقی نمی گذارد.
هر مبارزه ای اصولی دارد.با آه و ناله وفغان هیچکس به جایی نرسیده و نخواهد رسید.
مبارزبلوچ باید در متن جامعه و همراه با مردم باشد. هزاران کیلومتر دورتر از میدان  در ساحل عاقیت نشستن وبا شعاردادن ، جوانان با احساس بلوچ را تحریک کردن کار شایسته ای نیست.
نویسنده سالهاست که این شعارها را در فرصت های مختلف و گاه به گاه در دنیایی مجازی انترنت منتشر میکند. دوست محترم اصول مبارزاتی حکم میکند که شعارها اولا" باید با خواست مردم مطابقت داشته باشند. ثانیا" اگر شعارها در مدتی طولانی و پی درپی تکرار شوند اثر خود را از دست میدهند و برای مردم عادی میشوند.
اگر شعارها همراه با یک استراتژی عملی مبارزه همراه نباشند به شعارهای توخالی تبدیل میشوند. دشمن روحیه میگیرد و مردم عادی امید خود را از دست میدهند.درجه رشد یک جامعه را با میزان دورشدن از قدسیت و رفتن بسوی مدنیت (حاکمیت عقلی) می سنجند. نویسنده ناسیونالیست بلوچ چندین بار از قدسیت سرزمین بلوچستان بنام گلزمین یاد میکند. در اوایل قرن بیست و یکم قدسیت نژاد، سرزمین، رنگ پوست، جنسیت و مذهب بی معنی است.
یک مبارز باید این توانایی را داشته باشد که از فرصتهایی که بدست میآید بنحو احسن استفاده کند تا به هدف برسد. شما که کشور را ترک کرده اید  چگونه میتوانید فرصتها را تبدیل به ابزاری برای ضربه زدن به دشمن خود بکنید.
مبارز باید یک تحلیل دقیقت از وضعیت خود ، دشمن و جامعه داشته باشد تا بتواند تاکتیکهای هر مکان و زمان را متناسب انتخاب کند. در ضمن استقلال بدون سازماندهی و تشکیلات اصلا" مقدور نیست. شما که از موسسین راج زرمبش بودید چرا با شرایط سخت مبارزاتی از زیر مسولیتهای سازمانی خود شانه خالی کردید و همرزمان خود را تنها گذاشتید. آن سازمانی که شما در آن روزها با آن دورنمای آزادی خلق بلوچ را ترسیم میکردید امروز تبدیل به یک اسب خسته ای شده است که توان جست و خیز ندارد و فقط یک نام و یک وبسایت باقی مانده است.
یک مبارز باید بین نجات خانواده خود و یا نجات بلوچستان یکی را انتخاب کند ولی به نظر میرسد که جنابعالی مثل من نجات خانواده را انتخاب کرده اید. پس با من ایسمبلی شده فرق چندانی ندارید فقط زبان شما درازتر است و به ملت پارس بیشتر ناسزا میگویید. این گونه رفتارها ، یک نمونه بارز فقر اخلاق سیاسی است که بسیاری از به اصطلاح روشنفکران بلوچ  به آن دچار هستند.
من با شما هم عقیده هستم که به ملت بلوچ ظلم میشود وتحت یک ستم ملی قرار گرفته است درسرزمین خودشان ، با آنها مثل انسان درجه 2 رفتار میشود. ولی اولا" ادعاهای شما بسیار اغراق آمیز است ثانیا" شما قوم فارس را دشمن بلوچ مینامید. در صورتی که من میگویم قدرت متعلق به مردم است و حالا این قدرت را شخص دیکتاری بنام ولایت فقیه از مردم سلب کرده است نه ملت پارس. شیوه صحیح مبارزه آن است که شما فقط خطا کاران را دشمن خود بدانید تمامیت یک ملت را ذاتا" نا اهل دانستن ، نژادپرستی است.
پادزهر دیکتاتوری و رهایی از حکومت ولایی ناسیونالیسم نیست بلکه دموکراسی است. اگر به دنبال عدالت اجتماعی هستید بهتر است برای دموکراسی تلاش کنید. شما که در مقاله خود چند جا از قذافی نام بردید او مثل شما یک ناسشما اگر ملت بلوچ را واقعا" دوست دارید و می پرستید. شعار ندهید و جوانان مردم را تحریک نکنید. آنها بدون آگاهی و آموزش نمیتوانند به جنگ دشمن بروند . به مردم بلوچ نبا ید باری بیش از توانشان  تحمیل کنید. سازمان قدیمی شما ریشه در توده های مردم ندارد. از کادر حرفه ای محروم است و قادر نیست که توده های بلوچ را بسیج و سازماندهی کند. عملیات اجرایی متناسب  همراه شعارهایتان باید با ملاحظات عملی همراه باشد نه تفکرها ایده آلیستی.
مردم بلوچ همیشه در حاشیه بوده اند و با دانش روز بیگانه هستند. شما که بیش از 20 سال است که در غرب زندگی میکنید و با دانش روز آشنایی دارید. با تشکیل یک تشکیلات مدرن میتوانید آزادی بلوچستان را سرعت بخشید. اما این کار هم از دست شما ساخته نیست. سازماندهی و تشکیلات مدرن از وظایف متخصصین این رشته است. من تعجب می کنم که چرا شما با این همه پتانسیل ناسیونالیستی چرا یک رشته علوم اجتماعی را انتخاب نکردید.
میربلوچ


۴ نظر:

  1. چرا از خشونت لذت می بريم؟
    روزنامه مردمسالاری: چنديست ديدن صحنه هاي وحشتناک براي جوانان ما عادي شده است. تبعات آن چيست؟ در دوران کودکي اگر مرغي را جلوي ما سر مي بريدند شب راحت نمي خوابيديم.از صحنه جان دادن گوسفند ذبح شده بيزار بوديم.از ديدن مرده تپش قلب مي گرفتيم و از ديدن خون بر سر و صورت اشخاص دلمان به رحم مي آمد. چه شده که تصوير التماس و کشته شدن يک ديکتاتور مثل قذافي هر چند سفاک و خائن را دست به دست مي چرخانيم و فيلم آن را در همه سايت هاي خبري به راحتي تماشا مي کنيم و احساس چندان ناخوشايندي هم نداريم؟ چرا براي تماشاي اعدام اشخاص (هر چند قاتل و بي وجدان)با کودکانمان مي ايستيم و با جان دادن و دست و پا زدن آنها ارتباط خوبي برقرار مي کنيم ؟ شايد به دنبال پيدا کردن عوامل هم نباشم، ولي نگران آينده نسلي هستم، که براحتي با خشونت آشنا مي شود و در مرحله بعد خو مي گيرد. شايد در آينده ايران هم شاهد اسلحه کشيدن يک دانش آموز يا يک فرد جاني بر روي دهها کودک باشيم. قبل از اين، همه چيز را به داستان ها و فيلم هاي جنايي سينمايي ربط مي داديم، ولي فکر مي کنم در آينده آنها هم ديگر مقصر نباشند. بايد چاره اي انديشيد تا صحنه هاي جنايي کمتر براحتي در دسترس اشخاص باشد يا لاقل خودمان آن را اشاعه ندهيم.

    پاسخحذف
  2. بیشتر از این ساختگی بودن نژاد فارسا رو واضح تر نکن
    ما که با شما فارسا مشکل نداریم
    ولی یادمون نمیره هر چی ازدواج فامیلی بوده و کثافت کاری بین فارسا اتفاق افتاده
    مثل این موارد
    که کوروش با مادرش ازدواج کرد
    و یا بهرام با دخترش
    و یا داریوش با خواهرش
    و یا عرب هایی که اون موقع اومدن و به ناموس ها تجاوز کردن
    از این رو ما نمیتوانیم به شخصی که هم جنس باز بود و با مادرش ازدواج کرد
    افتخار کنیم
    زبونتون هم که لهجه عربی هستش
    بنا بر این میخوایم زبان خودمان را جایگزین کنیم
    فقط همین
    بنا به روایت کنزیاس
    کوروش پسر چوپانی بود که از شدت احتیاج مجبور شد شغل راعزنی پیش گیرد
    و در ایام جوانی به کارهای پست اشتعال ورزید و از این جهت مکرر تازیانه خورد
    از تاریخ ایران باستان تالیف مشیر الدوله پیر نیا
    کوروش جاه طلب با یک نامه ساختگی از قول پادشاه ماد
    تمام پارس را تحت سلطه خود دراورد
    و به تحریک قومک پارس علیه ماد ها شورید
    در ان زمان پارس ها قومی عقب افتاده بودند و در مراحل اولیه تمدن بسر میبردند
    که همین عقب ماندگی فارس ها سبب شد کوروش به راحتی بر ان ها چیره شده وبا خود همراه سازد
    در خصوص کشته شدن کوروش خون اشام و وحشی
    هرودوت مینویسد
    تومیریس ملکه سکاها به انتقام خون فرزند خود که از راه مکر و فریب توسط کوروش خون اشام کشته شده بود
    فرمان داد سر کوروش را بریده و در تشتی پر از خون اندازند
    و از روی استهزا خطاب به سر کوروش کوروش چنین گفت
    هر چند من تو را در چنگ شکست دادم
    ولی تو از راه تزویر پسرم را به دام اندختی و قلبم را داغدار کردی
    تو که هرگز از خونخواری سیر نمیشدی اکنون انقدر از این خون بخور تا سیر شوی

    پاسخحذف
  3. جالب است بدانیم که در تاریخ ادبیات بلوچستـان بیتی در ذم زنان سروده نشده .یا حداقل به نظر این داعی نرسیده . اما با کمال تاسف باید گفت که تاریخ ادبیات مثلا ملت فارس زبان مملو از هجو زنان می باشد که به پاره ای از این ترهات اشاره می شود بنگرید .
    فردوسی طوسی شاعر معروف در رابطه با زنان چنین می سراید
    زن و اژدها هر دو در خاک به
    جهان پاک از این هر دو ناپاک به
    زنان را از آن نام ناید بلند
    که پیوسته در خوردن و خفتنند
    که گر لب بدوزی ز بهر گزند
    زنان را زبان هم نماند به بند
    زنان را ستانی سگان را ستای
    که یک سگ به از صد زن پارسای !
    منوچهری دامغانی
    راست گویند زنان را نگوارد عز
    بر نیاید کس با مکر زنان هرگز
    از منظومه ویس و رامین
    زنان نازک دلند و سست رایند
    بهر خو چون بر آریشان بر آیند
    اسعد گرگانی
    زنان در آفرینش نا تمامند
    از این رو خویش کام و زشت نامند
    دو کیهان گم کنند از بهر یک کام
    چو کام آید نجویند از خرد کام
    سعدی
    زنی نو کن ای خواجه هر نوبهار
    که تقویم پارینه نآید به کار
    ناصر خسرو قبادیانی
    زنان چون ناقصان عقل و دینند
    چرا مردان ره آنان گزینند؟
    اسدی
    زنان چون درختند سبز آشکار
    ولیک از نهان زهر دارند بار
    هنرشان همین است که اندر کمر
    به گاه زیه مردم آرند بر
    جامی
    زن از پهلوی چپ شد آفریده
    کس از چپ , راستی هرگز ندیده
    اسدی
    زن ارچه دلیر است و یا زور دست
    همان نیم مرد است هر چونکه هست

    پاسخحذف
  4. یهودیان سابقه طولانی و توانایی خاصّی در تاریخ سازی و تحریف تاریخ و ارتباط دادن مسائل تاریخی، نه چندان مهم، با یکدیگر دارند و همیشه این توانایی را در خدمت منافع سیاسی خود به کار گرفته اند؛ چنانکه با تشکیل دولت اسرائیل، سران آن دولت که قصد نزدیکی با رژیم پهلوی حاکم در ایران را داشتند، رفتار کورش با یهودیان را به قدری بزرگ نشان دادند که حتی در منابع قدیم و جدید مربوط به هخامنشیان، ردپایی از آنها یافت نمی شد. «پل فیندلی»، نماینده مجلس نمایندگان امریکا، در کتاب «فریبهای عمدی» می نویسد:
    «قسمت عمده جعلیات و افسانه ها درباره اسرائیل ساخته و پرداخته متعصبین مذهبی اعم از یهودی و مسیحی است که طی سالیان متوالی آن را تکرار کرده اند تا حدی که الان در جهان به عنوان واقعیت پذیرفته شده است.»
    البته توانایی صهیونیست ها تنها دلیل موفقیت آنها در استفاده از باستان گرایی برای پیشبرد مقاصدشان نبود، بلکه باستان گرایی افراطی حکومت پهلوی زمینه مناسبی برای موفقیت صهیونیست ها فراهم کرده بود.
    دکتر زوی دوریل، رئیس هیات نمایندگی اسرائیل در تهران، در مقاله ای در روزنامه اسرائیلی «یدیعو اخرنوت» در مورخه ۲/ ۱/ ۱۹۶۴ می نویسد:
    «وقتی برای افراد تحصیل کرده ایرانی صحبت می کنم کافی است اظهارات خود را از داستان استر شروع کنم. تا فورا از علاقه و توجه آنها برخوردار شوم.»
    این شیوه به الگویی برای تمام مقامات اسرائیلی تبدیل شد. تا در هر محفلی و مراسمی شروع سخن را به قدردانی از کورش و داستان استرومردخای اختصاص دهند و به قول «دوریل»، روشنفکران و مقامات نیز مشتاقانه به این حکایات گوش می دادند.
    *اسحق رابین، نخست وزیر اسرائیل، در سال ۱۳۵۷ در خانه کوروش و در جمع یهودیان ایرانی الاصل طی سخنرانی ای گفت: «به عقیده من بنیانگذار اصل صهیونیسم که به غلط به هرتصل (تئودور هرتصل) اطلاق می گردد اما این لقب در حقیقت برازنده کوروش کبیر است که برای نخستین بار اجتماع یهودیان را در ارض مقدس ممکن ساخت و از این رهگذر تمامی یهودیان جهان را رهین منت خود ساخت… و شاهنشاه ایران (محمدرضا پهلوی )میراث دار راستین کوروش کبیر است.
    *بایگانی وزارت امور خارجه، نمایندگی تل آویو
    * واقعیت آن است که باستان گرایی تاریخی و به عبارتی تاریخ نگاری باستان گرایانه به نوعی با یهودی گرایی نیز همراه بوده است. این مسئله، هم در دوره پهلوی اول به علت نفوذ چهره های برجسته ای چون محمدعلی ذکاالملک فروغی و میرزا ابراهیم خان قوام الملک شیرازی که یهودی الاصل بوده اند، مشهود است و هم در عصر پهلوی دوم که حضور و نفوذ گسترده یهودیت صهیونیستی در عرصه تاریخ نگاری و تاریخ سازی به خوبی مشهود است.
    * برای کسب اطلاعات بیشتر می توانید به کتاب پل فیندلی، فریب های عمدی، حقایقی درباره روابط ایران و اسرائیل، ترجمه محمدحسین آهوئی
    مراجعه کنید.
    * چشمها را باید شست /جور دیگر باید دید.

    پاسخحذف

نظرتان در مورد این مطلب بنویسید