۱۳۹۰ آذر ۲۴, پنجشنبه

واکنش به مطلب کودکان کار بلوچ

کودکان بلوچ
میر بلوچ 

در مقاله "نوجوانان بلوچ چگونه حقارت را تجربه مي كنند " فقط به بخش اندکی از وضعیت کودکان بلوچ که فقط شامل پسران میشد، نویسنده مشاهدات عینی خود را نگاشته بود در حالیکه شنیدن این گونه فجایع دردناک است اما هر یک از این کودکان بیشتر کسانی هستند که توانسته اند بسیاری از گرفتاریها ، رنج و عذابهایی را پشت سر بگذارند تا بتوانند این زندگی رقت بار را ادامه  دهند. بسیارند کودکانی که بعلت ضعف های فیزیکی یا دماغی و رفتارهای ظالمانه اطرافیان ، جامعه و کارفرمایان جان خود را از دست میدهند  و کسی از سرنوشت آنها خبری ندارد.

   پنجاه درصد کودکان بلوچ که دختر هستند بعلت  مذهبی بودن جامعه  و فرهنگ سنتی بمراتب وضعیتی بسیار دردناک تر از پسران دارند. کودکان دختر بلوچ بعلت دختربودنشان این امکان را هم ندارند که برای کار و زنده ماندن از خانه خارج شوند و دست به هرکاری بزنند. در سخت ترین شرایط زندگی باید بسوزند وبسازند و حق هیچگونه شکایت و اعتراضی را  ندارند. پشتیبانی هم در جامعه وجود ندارد که حامی آنها باشد. پیشرفت هر جامعه ای را اول با وضعیت و حقوق زنان  در آن جامعه می سنجند. زنان بلوچ از پایین ترین حقوق انسانی در خانواده و جامعه برخوردار هستند. وظیفه زنان بلوچ خدمت و فرمانبرداری از شوهر و پرورش بچه است . تحصیل برای دختران در خانواده های کم درآمد بسیار مشکل است  به همان نسبت که سطح سواد زنان پایین تر است زاد و ولد فرزندان بیشتر است. بعلت تحقیر، فقر ،تنگدستی و بیکاری مردان بلوچ بیشتر عصبی و عقده ای میشوند. این مردان تنها جایی که میتوانند عقده های خود را خالی کنند زنان و فرزندانشان بخصوص دختران هستند که در فرهنگ مردسالار باید تابع امر و نهی پدر، برادر یا شوهر باشند. بعلت شرایط سخت زندگی سالانه صدها زن و دختر خودسوزی می کنند یا کشته میشوند که این خبرها بعلت حفظ آبروی خانواده پخش نمیشود. از این جهت میتوان گفت که فرهنگ بلوچی در زمینه حقوق زنان یکی از عقب مانده ترین فرهنگهای جوامع در منطقه است.
اکنون اگر ما به دنبال علت ها بگردیم میتوانیم به بسیاری عوامل  مثلا" افراد،خانواده، روشنفکران جامعه، سازمان ها ،سرمایه داران و حتی دولت  و ... نام ببریم اما محکوم کردن این عوامل مشکل کودکان بلوچ را حل نخواهد کرد. به نظر من کودکان ما و حتی خانواده ها خود قربانیان این جامعه هستند. اگر سرمایه داران بلوچ ، سرمایه گذاری نمیکنند بعلت نبودن تضمین سیستم سالم برای سرمایه گذاران است . نمایندگان بلوچ از شهامت نمایندگی تهی هستند . اعتماد به نفس آنها بقدری پایین است که حتی  قادر به اعاده حقوق نمایندگی خود نیستند چه رسد به حقوق مردم.
اکثر این نمایندگان در همان شغلی که دارند بیشتر برای مردم مثمر ثمر هستند تا رفتن به مجلس. مدیران و فرمانداران بلوچ بایستی از آسایش و رفاه مردم در شهرها و حوزه مدیریت خود تعریف و تمجید کنند تا به درجات بالاتر برسند.
برای رهایی کودکان بلوچ از این معضلات چند عامل مهم موثر هستند اول آموزش کودکان زیر 18 سال و آشنایی آنان با حقوق فردی و اجتماعی که دارند دوم خانواده نقش مهمی در تامین مایحتاج و امکانات پیشرفت کودکان را دارد که بهترین راه تحصیل و آموزش دختران و مادران است. اگر مادر از تحصیل و  اعتماد به نفس کافی برخوردارباشد میتواند فرزندان کمتر ولی با اعتماد به نفس تحویل جامعه بدهد. کارکردن در خارج از محیط خانه برای مادران خیلی مهم است تا بتواند با ارتباط تنگاتنگ با ارتباط و افکار عمومی باشد. سوم انجوها و سازمانی های غیر دولتی حمایت از کودکان به ویژه کودکان معلول و  بی سرپرست است. خیرین با کمک روشنفکران جامعه میتوانند در این زمینه دست بکار شوند و با بنیاد سازمان های غیر انتفاعی در کمک کردن به کودکان کوشا باشند. عامل آخری دولت است که باید در تامین و نظارت وسایل رفاه و پیشرفت کودکان بر حسب وظیفه ای که دارد انجام وظیفه کند. به نظر میرسد که دولت بعلت گرفتاریهایی که دارد قادر نیست که خدمات مکفی برای کودکان انجام دهد. پس این کار می ماند بر عهده مردم بلوچ که خود به فکر آیندسازان جامعه خود باشند و گر نه این سیکل معیوب همچنان ادامه خواهد داشت. حالا پرسش این است که آیا جامعه ما از نظر مدنیت در این سطح رسیده است که بتواند کاری جمعی را بعهده بگیرد و نشان دهد که ما هم استحقاق یک جامعه مدنی را داریم.
البته باید متذکر شد که رسیدن به یک جامعه مدنی کار ساده ای نیست و بهای سنگینی طلب می کند. آیا پیدا میشوند کسانی که داوطلب پرداخت بهای سنگین باشند. اشتباه نشود منظورم آن جامعه مدنی نیست که آمریکایی ها با حمله به عراق و افغانستان و ایجاد هزاران انجوها و سازمان های خیریه با میلیون ها دلار سرمایه  برای کودکان و زنان افعانستان و عراق به ارمغان آورده اند که با تاسیس این موسسات نه تنها وضع بهتر نشده است بلکه بدتر از قبل هم شده است
میربلوچ

۲ نظر:

  1. چرا این نگارنده دلسوز در برابر فقر و تنگدستی و تن فروشی زنان و اعتیاد بیش از حد جوانان این مرز و بوم که روز به روز مردم جامعه را به روز سیاه می نشاند، ادای تکلیف نمی کند

    پاسخحذف
  2. رژیم اسلامی در طول 6 سال اخیر بیش 800 ملیارد دلا از منابع نفتی درامد کسب کرده
    با این حساب بدهکارترین دولت شناخته شده است براستی این همه ثرپت مردم ایران
    چه شده خامنه ای و دزدان رژیم با این همه ثروت هنگت چه کرده اند؟
    کی باید پاسخگوی این همه دزدی باشد ؟ خامنه ای؟ احمدی نژاد؟ حسن نصراله؟ ....

    پاسخحذف

نظرتان در مورد این مطلب بنویسید