
تو لیاقت کلام و پند نداری که چرا به قول شاملو بزرگ با یاسها به زبان داس سخن گفتی، تو ارزش کلام و نامه نگاری ه نداری چرا که حرمت هیچ چیز را نگاه نداشتی، نه حرمت موسوی و خانوادهاش که زمانی در خانه شان پناه بردی, نه حرمت خاتمی و اصلاحاتی که در عمل قدرت ترا بسط داد و پای کشورهای اتحادیه اروپا را دوباره به ایران باز کرد و قراردادهای میلیاردی به برکت پول نفت به حلقوم بسیج و سپاهت و کودکان یتیمت حزبالله و حماس ریخت و نه حتا حرمت کسی که من از او متنفرم اما ترا به تخت سلطانی رساند و یار غار تو بود نگاه نداشتی، در عمل تو چموش زادهای هستی که از همه کس و همه چیز در راه اهداف پلیدت استفاده میکنی و هر کس که تاریخ مصرف و خدمتش تمام میشود را چووو دستمالی به بیرون پرتاب میکنی، خواه این دستمال یار و غارت رفسنجانی باشد خواه خاتمی باشد و خواه محمودک دیروز و عامل انحراف امروز، تو حتا حرمت همسران باکری و همت را نیز نگاه نداشتی و اگر در برابر آینه بایستی آینه میشکند از شرم و تو خم به ابرو نمی آوری
خیلیها گفتند اهل شعر و موسیقی هستی کاش در کنار اینها کمی هم از بزرگان ایران زمین مرام و معرفت و انسانیت می آموختی کاش با دوستان مروّت میکردی و با دشمنان مدارا کاش کمی انسان بودی، کاش در آن نماز جنایت فرمان قتل صادر نمیکردی و هزاران ایکاشهای دیگر
علی خامنهای عوام گاهی ترا" علی گدا" صدا میکنند گاهی علی تارزن و بعضیها هنوز با این همه سرباز و حشم تو را همان روزه خوان ۲ زاری میدانند که هیچ نیستی , چقدر سخت است که خود را ولی امر مسلمین بخوانی اما در کشور خودت پشیزی اعتبار نداشته باشی
من همانند نوریزاد عزیز و شجاع از ظالم به ظالم شکایت نمیبرم، چرا که تو خود دلیل هر ظلمی اما به پاس ایستادگی این بزرگ مرد , محمد نوریزاد, قلم گریاندم و نام کثیف تو را بر سپیدی کاغذ آوردم تا باشد بدانی اگر محمد نوریزادها که همچنان امید به اصلاح تو رذل دارند , ما مردم عادی و طرفدار جنبش سبز, تنها به انتظار آن روز بزرگیم که تو را در دادگاههای عدالت جو پای میز محاکمه ببینیم، زمانش نزدیک است مگر اینکه بخت باز یارت شود و خود رخت از این جهان ببندی و در کنار آن ولی فقیه جنایتکار اولی دفن شوی و ما گیر سیّدی دیگر از تبار محمد بیفتیم و تاوان ایرانی بودن خویش را پس دهیم
علی خامنهای به ایران سوگند هر چه صدای نوریزادها را خاموش کنی فریاد من و امثال من بلندتر میشود ما که هم دلی سوخته داریم و جز کینه هیچ از تو نیاموختیم
علی خامنهای اینبار جهانی بر توست
رویای بمب اتمی آخوندی و نابودی اسرائیل و حکمفرمانی بر دنیا لحظه ای تو ابله را تنها نمیگذارد اما بدان خام میبینی و شب دراز و قلندر بیدار
آقای رهبر ، نه شهامتی در تو هست نه قداستی، گر میبینی خموشیم دلیل بر رضایت ما نیست ما باز به خیابانها باز خواهیم گشت و آن روز نزدیک است شبی آسوده میاسا که فرزندان ایران سرانجام تو و آن کیش اهریمنیت را به زباله دان تاریخ خواهند سپرد و حرف آخر با محمد نوریزاد کاری نداشته باش که او یک نامه مینویسد و اگر به زندان رود صبح و شب باید نامه بخوانی و چیزهایی بشنوی که برای گوشهایت مایه آزار خواهد بود, بویژه که همگان تو را بسیار پر کینه میشناسند
ننگ و نفرت ابدی بر تو باد، لجنزار وجودت خشک،نفسهایت به شمارش و روز مرگت روز خنده ایران!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
نظرتان در مورد این مطلب بنویسید