۱۳۹۰ آذر ۲۶, شنبه

نامه به دختر محمد نوریزاد، بانو سرتان را بالا بگیرید و به داشتن چنین پدری افتخار کنید


درود مرا در این سیاه زمستان استبدادی پذیرا باشید

بانو سرتان را بالا بگیرید و به داشتن چنین پدری افتخار کنید،اگر آدمیزادگان ساله در این حکومت به تعداد انگشتان دست باشند محمد نوریزاد یکی‌ از آنهاست، منتظری بزرگ، کروبی، موسوی، مهدی خزعلی تاج زده و نوریزاد من این ۶ نفر را در این هزار فامیل جدا از قبیله گرگها دیدم که راه جدا کردند و در کنار "مردم" ایستادند، بانو هرچه وزارت اطلاعات و سپاه و صدا سیما بر علیه کسی‌ رذالت کنند آن شخص در قلب مردم بیشتر و بیشتر محبوب میشود، پدر بزرگ شما با نامه هایی که داد بیش از پیش چهره عجوزه این نظام را آشکار کرد و اگر این نامه ها هیچ خاصیتی نداشت همگان دانستند ولی‌ فقیه جنایت گوشهایش کر است و دل‌ آنچنان سیاه کرده است که دیگر امیدی به بازگشتش نیست،
خواهرم بگذار هرچه میخواهند فیلم و مدرک برای دلخوشی خودشان درست کنند، این نسل کسی‌ را در ماه نمی‌بیند, با نسیمی فصل را تغییر یافته نمی‌یابد،  نسل سوخته ما جنگ را دیده است، اثرات انقلاب را چشیده است و میداند چه تلخ بوده است این تجربه های‌ تاریخی‌
پدر دیروز هر چه بود، بود امروزش را عشق است که با قلم یک وزارتخانه مفلوک را و یک رهبر خود خوانده رهبر را آنچنان افشا کرده است که نمی‌داند کجا پناه برد از نام نوریزاد!
نامه آخر پدر شما به شما یاد آور مردانیست که در طول تاریخ این سرزمین از بیراهه به راه برگشتند و در کنار ملت خویش ماندند و نامی‌ نیک‌ از خود برجای گذاشتند
خواهرم پدر بزرگ شما دیگر تنها پدر شما نیست، او اکنون زبان ملتی شده است که خسته است از استبداد، از خفقان، از ظلم، از جنگ، از خون و خونریزی....
پدر شما شجاتش قابل ستایش است و سرمشقیست برای همه آنها که روزگاری در قدرت بودند و هرگز شهامت نداشتند، همانها که در ۲ خرداد دل‌ به ایشان بستیم و کوی خونین دانشگاه دیدیم و قتلهای زنجیره‌ای و.. آن هم در شرایطی که ۲۲ میلیون آری به پشت خویش داشت به راستی‌ که شهامت یکی‌ از نایب جوهرهاییست که مرد سیاست باید داشته باشد و صد افسوس که فریب و آن گول بزرگ امیدهای مرا بر باد داد
باید سالها میگذشت تا میر حسینی بیاید و با شجاعتش ملتی‌ را امیدوار کند
خواهرم این نیز بگذرد، چنگیز و اسکندر و صدام و... همه از ملت ما شکست خوردند این مفلوک ۲ عالم، سید علی‌ خامنه‌ای که عددی نیست! دیر و زود دارد سوخت و سوز ندارد، باشد که پدر بزرگوارتان آن روز نیز در میان ملت باشد و به انگشت اشاره شود این همان نوریزاد است که امان از ظالم برد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظرتان در مورد این مطلب بنویسید