۱۳۹۱ مهر ۲۴, دوشنبه

ســوز و گـداز تما ميـــت خواهـان پارس از اتحــــاد ملـــــت کـــــورد : محمــد کريـم بلــوچ ؛



تماميـت خواهان پارس از انتشـار بيانيه مشتـرک حـزب دمکـرات کوردستان و کومله کوردستان چنان سراسيمه شدند که از چپ های افراطی گرفته تا راستهای ارتجاعی شان هياهـوی « ايران تجزيه شد! » و جار و جنجال « تماميت ارضــی کشـور در خطر است» را باز هم براه انداختنـد.


از احزاب و شخصيتهای اپوزيسيون فارس گرفته تا حکام سفاک جمهوری اسلامـی بار دگر ثابت کردند که برای دفاع ازتماميت خواهی وحفظ برتری اقتصادی ـ سياسی ملت ستمگرفارس ابزار زنگزده «تماميت ارضی» و برچسب رنگ و روباخته«تجزيه طلبی» را استفاده کرده و حتی تحمل يک بيانيه مشترک بين دو حزب غير فارس را هم ندارنـد و آنرا تهديدی جدی برای « تماميت ارضی» ايران معرفی می کنند. حال آنکه در بيانيه حزب دمکرات و کومله نه حرفی از استقـــلال کوردستان به ميان آمده و نه از فروپاشی حتمـی و تجزيـه کشـور قلابـی ايران ذکری شده است.

 http://www.kurdistanmedia.com/farsi/index.php?besh=dreje&id=2462

ريشه يابی عکس العملهـای جنجالی و تبليغات شونيستهای کور پارس ونگاهی به موضعگيريهای جاهلانه فاشيستهای تمدن ستيز بر عليه ملت کورد عمق مسئله را روشنتر ميسازد. براه انداختن جار و جنجالهای تبليغاتی بر عليه احزاب ملـی کوردستان و ملت قهرمان کورد ريشه در تاريخ خون آلود هشتاد و پنج سال گذشته دارد.
تماميت خواهان فاشيست منافع خود را با ادامه اشغال سرزمينهای متعلق به ملل غيرپارس گـره زده به منابع طبيعی و معـادن ديگران چشم دوخته انـد. ثروت ملـی کوردستان را همانند نفـت الاحـواز العربی، طلای آذربايجان جنوبی، مس، طـلا و ماهی بلوچستــــان غربی ومحصولات کشاورزی تورکمنستان جنوبی از طريق ارگانهای رسمی و سيستم غارتگـر دولتی به شهـرهـا و مناطق پارس نشين کاناليـزه کرده انـد.
بر اساس منابع رسمی، آمار و ارقام موجـود بيش از يکصد و شصت (۱۶۰) محـدوده شناسايــی شده در کوردستــان شرقـی معـادن فلزی و غير فلزی دارند که تحت اشغال و تصرف کامل تماميـت خواهان پارس قرار دارنـد. مواد خام معـدنی کوردستان از قبيل سنگ آهـن، روی ، سـرب، سنگ لاشه، دولوميـت، سنگ چينـی،مرمريــت، گرانيـت، ماسه سنـگ، آهـک، ترآورتن، سيليـس، آندريـت، سنگ گچ، فلوريـن، نمـک، آندريت، و فسفـات شبانه روز غارت می شوند.
محصــولات زراعی کوردستـان شرقــی سالانه بالـغ بر دو ميليـون و يکصـد و پنجـاه هـزار ( ۲۱۵۰۰۰۰) تــن است که بخش عمـده آن بوسيله جهـاد کشاورزی و دلالان بازاری به خارج از کوردستان اشغالی منتقل می شود. محصــول سالانه گندم کوردستان شرقی سالانه نه صد هزارتن ( ۹۰۰۰۰۰ تن ) اسـت و مردم زحمتکش کورد بخصوص کشاورزان کوردستان هـر سال شاهـد به يغما رفتـن بخش عمـده آن هستند. سيلـوهای گندم در شهرهای کوردستان اشغالی حتی در فصل برداشت گندم خالی يا نيمه خالی هستنــد در حاليکه گندم مرغـوب کوردستان با برنامه های دولتی و دلالان بازاری که از حمايت ارگانهـای دولتـی اشغالگران برخوردار هستند به سيلوهای شهرهای پارس نشيـن منتقــل می شـود. اگرجلـوی غارت گندم مرغوب کوردستان گرفته شـود و دسـت چپاولگـران کوتاه شود يقينا سيلوهای گندم يزد و اصفهـان قحطی زده تهی خواهند ماند.
سالانه دهها هزار تن از محصولات مرغوب زراعی کوردستان اشغالی به خارج از ايران صادر می شود که در آمد حاصل از فروش آن به جيب سودجويان بازاری و تماميت خواهان پارس می ريزد.
تماميت خواهان فاشيست پارس که منافع خود را آشکارا با غارت ثروتهای ملی متعلق به ملل غيرپارس مترادف می داننــد طلبکارانه ادعا دارند که سرزمينهای اشغالی را آباد کرده انـد. ثروتهای ملی کوردستان را از طريق ارگانهای دولتی به مناطق پارس نشين کاناليزه کرده اند. از آنجائيکه ثروتهای ملـی کوردستان و سرزمين  شهيد قاضی محمـد، وطن رهبران فقيد دکتر قاسملو ، شيخ عزالدين حسينـی ودکتر شرفکندی را از آن خود می دانند به هيچ وجه قبول نمی کنند که ملت کورد برای بدست آوردن حقوق غصب شده خود مبارزه کند. با در دست داشتن قدرت سياسی و استفاده از ابزار سرکوب بيشماران کورد را برای حفظ منافـع ضدبشری خود قربانی کرده انــد. 
اگر از بيانيه تاريخی حزب دمکرات کوردستان و  کومله کوردستــــان آشفته و سراسيمه گشته ودر سطحی وسيع ديوانه وار به پرخاشی پرداخته اند به دليل آن است که از دست دادن سرزمين زرخيز، منابع و معادن کوردستــــان شرقـی بشدت نگران هستنــد. با بکارگيری صدها وبلاگ، وبسايت، مجله و روزنامه رسمی و نيمه رسمی مملــو از مطالب زهـرآگين بر عليـه ملـت کــــورد و نيروهای سياسـی کوردستــــان هياهو بپا کرده انـد که   « تماميت ارضی ايران» باز هم در خطـر است و با اتحاد کوردهـا و نشـر بيانيه  دو حـزب سياسی بزرگ کوردستــــان اشغالـــی  ايران « تجزيه » خواهــد شـد!
فاشيسـم  پارس که با فرقه گرايی مذهبی نيز آميخته هسـت نمونه ای خاص از پديده فاشيسـم  است. فاشيسمــی جنون آميزکه حق طلبی و آزاديخواهی ملل تحت ستم را تحمل نمی کنـد. اتحاد ملتی ديگر را نمی پذيرد.  اگر بلـوچ، کـورد، تورک آَذری، عرب الاحـوازی و تورکمن از حقوق انسانـی و ملـی خود حرفی به ميان آورد دستگير شده بعنـوان « مفسـد فـی الارض»، «تجزيه طلب»، و دشمـن «امنيت ملی ايران » وحشيانه شکنجـه و اعدام می شوند. هويت ملی و حتی وجود ملل غير پارس را با منافع ضدبشری خود در تضاد می بينـد .
تماميت خواهان پـارس از نظرتکامـل ذهنـی چنان عقب مانده اند که نه درک آنرا دارند و نه می توانند قبول کنند کـه کوردستــان وطــن تاريخـی وسرزميـن اجـدادی ملـت کــورد است و منابع طبيعــی و معـادن فلـزی و غيرفلــزی نهفتــه در آن به مـلــت کـورد تعلــق دارنــد. فاشيستهـای پـارس منافع خود را در احترام نگذاشتن به حق مالکيت ملت کورد بر سرزمين کوردستان و پايمال کردن حقوق ملت کورد می بينند. همين ديد ضدبشـری را در مورد ملل تحت ستم بلـوچ، تورکمـن، عرب و تورک آذری دارند و سرزمينهای اجدادی آنان را تحت اشغــال خود درآورده و جاهلانه از آن ملت ستمگـر پـارس می داننـد.
تماميت خواهان فاشيست با اعمال سياستهـای ضدبشری و بکارگيری ارگانهای سرکوبگر دولتی در هشت و نيم دهه گذشتـه بطـرز بيمارگونه ای در جزئی ترين امور ملل غيرپارس دخالت کرده انــد. با حرص وآز سيـری ناپذير سرزميـن های اشغالی وتماميت ثروت های ملی متعلـق به ملل غير پارس را قلدرانه از آن خود می داننـد. بطور رسمی به « بيگانه سازی » وارثان تاريخی و صاحبان اصلی سرزمينهای اشغالی مشغول هستنـد. باعث اصلی ويرانی وگسترش فقر در سرزمينهــای اشغالی هستنـد. به هيچ يک از موازين بيـن المللی در مورد حقـوق ملل پايبند نيستنـد. از ارزشهای انسانـی و تمـدن بشـری بدور و با اصل احتـرام به خويش و ديگـران از بيـخ بيگانه انـد .




بنابراين ملتهــای کورد، بلوچ، تورکمن، عرب و تورک آذری با چنين پديده ای عقب مانده و ضد بشـر در ستيـز هستنـد. پديده ای شـوم که با غالب شدن بر صحنه سياسی کشـور انگليس ساخته ايران در هشتاد و پنج سال گذشته مانع اصلی پيشرفت و ترقی کوردستــــان شرقــــی، بلوچستــــان غربــــی، تورکمنستان جنوبـــــی، آذربايجــــان جنوبــــی و الاحـــــواز بوده است.
مبارزات حق طلبانه ملتهــای اسير در « تماميت ارضی ايران » بر خلاف غارتگـری و منافع ضدبشری ملت ستمگرپارس است. به همين دليل اتحاد و همکاری احزاب کورد و ديگر ملل تحت ستم برای فاشيسم مذهبی و تماميت خواهـان پارس پذيرفتنی نيســت.
 
در پايان لازم به ذکر است که اتحـاد و انسجـام ملت کــــورد و همکاری بين احزاب سياســــی آن فال نيکی برای آينده کوردستــــان اشغالــــی و ملـت مبارز کـورد است.

پروشت ءُ پروش باتنت ايران ءُ پاکستان
آزات ءُ آبــاد بات گنجيــــں بلوچستـــــان
محمــد کريـم بلــوچ

چهاردهم اکتبر ۲۰۱۲

۴ نظر:

  1. درسیاست و تاکتیک کلیه احزاب ناسیونالیستی هیچگاه به حقوق یکسان و برابر مردم وشهروندان بطورقطعی اشاره و تاکید نشده و شعارهایی که سر می‌دهند هیچگاه چاره ساز نبوده و هیچگونه تامیناتی ازجمله در جنسیت «ملیت» قومیت «رنگ-پوست-نژاد-زبان» جدایی مذهب از آموزش و پرورش و دخالت مذهب در امر شخصی و خصوصی افراد نداشته و نخواهد داشت.
    مردم بلوچستان ایران با تفرقه و جدائی‌ها مخالف می‌باشند که جدائی و یا خود مختاری و فدرالیسم هیچگاه نمی‌تواند خواسته و آرزوی مردم باشد و در بین انسان‌های آزادی‌خواه و روشنفکر طرفدار خاصی ندارد و مردم ایران و بلوچستان کلا خواستار سیستمی هستند که در آن هیچگونه تبعیض جنسیتی و نژادی وغیره نباشد و نباید انسانها به این دلایل به ازخود بیگانگی کشانده شوند.
    حزب مردم بلوچستان و زرمبش بدون برگزاری هیچ انتخاباتی در بلوچستان خود را نماینده و وکیل و وصی و احزاب مادر بلوچستان ایران معرفی می‌کنند!!
    باید در بلوچستان مساله خودمختاری یا فدرالیسمی که احزاب سنتی یا ناسیونالیستی مدام مورد تاکتیک و سیاست خود قرار داده‌اند باید مورد نقد قرار گرفته شود و تمامی نقصین این سیاست در کلیه رسانه‌های مردمی و علیه این سیاست‌ها به چالش کشیده شوند که این مسائل راه گشای معضلات اقتصادی «اجتماعی وفرهنگی بلوچستان و ایران نمی‌باشند.»
    و در آخر اضافه کنم با وجود نظامی همچون جمهوری اسلامی ایران، این مساله قابل دسترسی و کنترل خواهد بود و به انجام رساندن تمام خواسته‌های مردم و جامعه می‌تواند توسط نظام اسلامی اداره شود که در رأس آن مردم می‌توانند کنترل کننده اوضاع باشند وزندگی و امور معیشت را بدست بگیریند.
    احزاب ناسیونالیست که سیاستهای خودمختاری یا فدرالیسم قومی یا ملیتی و یا حزبی را پیروی می‌کنند و هیچگاه به حقوق شهروندی و خواسته های مردم اشاره نکرده و درنهایت نمی‌توان برای مردم این حق و خواسته های اولیه را فراهم نمایند و این احزاب دائما در حال ساخت و پاخت و بند و بست این قوم پرستی‌ها بوده و از آن حمایت می‌کند و بر مردم بلوچستان تحمیل کرده یا آنان را به پیروی از این سیاست واپسمانده دعوت نموده‌اند.
    اما همیشه با بن‌بست و اعتراض در بین خود این احزاب روبرو بوده‌اند. دیگر مردم در قرنی زندگی می‌کنند که این سیاست ارتجاعی وعقب ماندگی فرهنگی راه بجایی نمی‌برد و این راه حل برای مساله بلوچستان اشتباه می‌باشد و درنتیجه روز از نو روزی از نو و فقط به شکست می‌انجامد.

    پاسخحذف
  2. درسیاست و تاکتیک کلیه احزاب ناسیونالیستی هیچگاه به حقوق یکسان و برابر مردم وشهروندان بطورقطعی اشاره و تاکید نشده و شعارهایی که سر می‌دهند هیچگاه چاره ساز نبوده و هیچگونه تامیناتی ازجمله در جنسیت «ملیت» قومیت «رنگ-پوست-نژاد-زبان» جدایی مذهب از آموزش و پرورش و دخالت مذهب در امر شخصی و خصوصی افراد نداشته و نخواهد داشت.
    مردم بلوچستان ایران با تفرقه و جدائی‌ها مخالف می‌باشند که جدائی و یا خود مختاری و فدرالیسم هیچگاه نمی‌تواند خواسته و آرزوی مردم باشد و در بین انسان‌های آزادی‌خواه و روشنفکر طرفدار خاصی ندارد و مردم ایران و بلوچستان کلا خواستار سیستمی هستند که در آن هیچگونه تبعیض جنسیتی و نژادی وغیره نباشد و نباید انسانها به این دلایل به ازخود بیگانگی کشانده شوند.
    حزب مردم بلوچستان و زرمبش بدون برگزاری هیچ انتخاباتی در بلوچستان خود را نماینده و وکیل و وصی و احزاب مادر بلوچستان ایران معرفی می‌کنند!!
    باید در بلوچستان مساله خودمختاری یا فدرالیسمی که احزاب سنتی یا ناسیونالیستی مدام مورد تاکتیک و سیاست خود قرار داده‌اند باید مورد نقد قرار گرفته شود و تمامی نقصین این سیاست در کلیه رسانه‌های مردمی و علیه این سیاست‌ها به چالش کشیده شوند که این مسائل راه گشای معضلات اقتصادی «اجتماعی وفرهنگی بلوچستان و ایران نمی‌باشند.»
    و در آخر اضافه کنم با وجود نظامی همچون جمهوری اسلامی ایران، این مساله قابل دسترسی و کنترل خواهد بود و به انجام رساندن تمام خواسته‌های مردم و جامعه می‌تواند توسط نظام اسلامی اداره شود که در رأس آن مردم می‌توانند کنترل کننده اوضاع باشند وزندگی و امور معیشت را بدست بگیریند.
    احزاب ناسیونالیست که سیاستهای خودمختاری یا فدرالیسم قومی یا ملیتی و یا حزبی را پیروی می‌کنند و هیچگاه به حقوق شهروندی و خواسته های مردم اشاره نکرده و درنهایت نمی‌توان برای مردم این حق و خواسته های اولیه را فراهم نمایند و این احزاب دائما در حال ساخت و پاخت و بند و بست این قوم پرستی‌ها بوده و از آن حمایت می‌کند و بر مردم بلوچستان تحمیل کرده یا آنان را به پیروی از این سیاست واپسمانده دعوت نموده‌اند.
    اما همیشه با بن‌بست و اعتراض در بین خود این احزاب روبرو بوده‌اند. دیگر مردم در قرنی زندگی می‌کنند که این سیاست ارتجاعی وعقب ماندگی فرهنگی راه بجایی نمی‌برد و این راه حل برای مساله بلوچستان اشتباه می‌باشد و درنتیجه روز از نو روزی از نو و فقط به شکست می‌انجامد.

    پاسخحذف
  3. طی هفته های اخیر رکود شدیدی دامنگیر وبلاگ زهره بلوچ (سرزمین من کجاست) شد که توسط گردانندگان وبلاگ علت آن بیماری کلیوی زهره اعلام گردید.
    حال بماند که به این بهانه سعی کردند با تحریک احساسات بازدیدکنندگان نهایت سوء استفاده مالی را به مانند دیگر فعالان ضد انقلاب خارج از کشور داشته باشند. کسانی که همیشه در برنامه های ماهواره ای آنها می بینیم چگونه دم از خدمت به مردم و وطن می زنند و در مقابل به بهانه هزینه بر بودن فعالیت هایشان برای پول مردم کیسه می دوزند. البته هر انسان با عقل و فهمی به راحتی می تواند درک کند که پول آنها از جایی دیگر تامین می شود و به دست گرفتن کاسه های چه کنم چه کنمی فقط برای حفظ ظاهر است. یادمان هم نرود که پول توجیبی های این رفقا تا زمانی تامین می شود که به دستور پدر خم و راست شوند.
    از آغاز به کار وبلاگ سرزمین من کجاست؛ بحث بر سر اینکه چگونه به یکباره دو دختر گمنام از بلوچستان به پاخواسته و هم راستا با گروهی کوچک فعالیت می کند، وجود داشت. اما با گذشت مدتی مشخص شد دختری که سرزمین خود را گم کرده کسی نیست بجز منیره سلیمانی! همان کسی که عکسهای لبخند بر لب او، بارها و بارها در کنار ناصر بلیده ای! سخنگوی حزب بی مردم بلوچستان منتشر شده است.
    جالب اینجاست که اگر به فعالیتهای این خانوم اندکی دقیق تر نگاه کنیم و تاریخ درد کلیه ایشان را با برنامه ریزیهای همپالکی هایش برای شرکت در جلسه اخیر شورای حقوق بشر سازمان ملل کنار یکدیگر بگذاریم به خوبی می بینیم که این دختر به ظاهر مبارز سعی داشته با یک تیر دو نشان بزند. هم بازی با احساسات بازدیدکنندگان وبلاگش و مظلوم نمایی که آری بنده فردی مستضعف هستم و برای درمان بیماری ام نیازمند یاری سبزتان و هم اینکه با خیال راحت لباس زیبای زنان بلوچ را به تن کنم و با دزدیدن هویت تاریخی و بومی منطقه بلوچستان، خود را یکی از آنان نشان دهم تا شاید از این طریق چند صباحی دیگر مزایای بیشتری نصیبم گردد.
    از دیدگاه بنده بسیاری از سخنانی که ایشان در آن جلسه کذایی به زبان نامیمون آورده اند نیز غرض ورزانه است و چیزی بجز بی آبرو کردن قوم بلوچ و بی اعتبار کردن لباس و زبان و غیرتمان نیست که در مطلبی دیگر به آن خواهم پرداخت.
    قضاوت با خوانندگان محترم …

    پاسخحذف
  4. تحریمها بر روی مغز شما تاثیر گذاشته
    داروهای شما از لیست تحریمها لغو شوند
    تا سلامتی خود را باز یابی

    پاسخحذف

نظرتان در مورد این مطلب بنویسید