۱۳۹۰ دی ۱۵, پنجشنبه

لزوم بازسازی خط فکری اپوزیسیون


 یکی از وابستگان حزب مردم بلوچستان در مطلبی می نویسد:

«گر چون دیگران سرت را بمانند کبک در برف فرو نبرده و منکر وجود قوم، ملیت، ملت و یا خلق فارس در ایران امروز نیستی، راه حل شما برای اینکه این اقوام و یا --- بی اصل و نسبت و بی بته و تاریخ بلوچ، کورد، عرب، تورک، تورکمن، لر و...از فارسها این همه بد نگویند و به کینه و نفرت بیشتر دامن نزنند و خدای نکرده دم گربه از طرف بلوچستان و پوزه اش از طرف کردستان صدمه ای نبیند و بتواند با همدیگر و با احساس برابر حس وطن دوستی ایرانی داشته و حس مالکیت یکسان بر این سرزمین و کشور مشترک داشته باشند؛ چیست؟»

یقینا پاسخ به این سئوال در نظر یک انسان متمدن و برخوردار از بلوغ فکری بسیار ساده و واضح است، اما نمی دانم چرا اپوزیسیون نمی خواهد بپذیرد که شکل دیگری از سازمان اجتماع موجود است که در آن مفهوم میهن پرستی نه ناسیونالیسم مفرط و کاذب (چرا که رشد یافته در خانه اروپایی-آمریکایی است) و دمیدن در کوس جدایی طلبی، بلکه مشارکت و تصمیم گیری و عمل توسط همه توده های مردم در نهادهای مدنی و سیاسی، حتی با شرایط کنونی است.
گیرکهگارد می گوید: «چه نیکوتر آنکه پیامبران را سنگ زنند تا که گل تاج بر فرقشان نهند تا به صحرا رفته و در باب رسالت خویش بیندیشند.»
باید آموخت که عبور از این معنای میهن پرستی بدور از افراطی گری جهت به رسمیت شناختن حقوق خلق ها در نقش آفرینی شان بخصوص در حوزه تصمیم گیری و عمل به شکل محفوظ برای خود و جامعه شان، اولین وظیفه نیروهای به اصطلاح مترقی و احزاب اپوزیسیون مدعی است و نمی توان با جوسازی و یا توسل به ابزارهای هژمونیک و یا جانبداری غیرمعقول از گروهک‌های خشونت گرای سازمان یافته همه را یکجا گرد آورد و بلوچستانی مستقل را سازمان بخشید، مگر در قابلی مسلط و انتزاعی و از طریق زور و خشونت.
باید دانست که نظام سیاسی آلترناتیو، نظامی است که در آن از نتیجه یک توافق مشترک، دفاع از نهادهای اجتماعی و مردمی در قالب شوراها و یا هر نهاد مردم بنیادی از اینگونه که برآیند مشارکت مردم، تساوی در حقوق و اقتصاد و احترام به این توافق است که نه به عملیت‌های تخریبی و مواضع رادیکال افراطی و حرکت های جنایتبار نیاز دارد و نه بازسازی لشکر کشی های قبیله ای و عشیره ای و نه استمداد از دست نامبارک استثمارجویان اروپایی.
در واقع بسط قوانین عادلانه و الزام به رعایت این قوانین است که کسانی که حکومت می کنند و کسانی که حکومت می شوند در آن یکی باشند. نه کسی در آن میهمان است و نه کسی باید برود و نه کسی از طرف مردم چنین حقی دارد که تکه ای را از آن جدا سازد و با خود ببرد.
آنچه این توافقات و قوانین وضع می کنند بدون تردید عین آزادی و دموکراسی و عین حقوق بشر است و مفهومی بعنوان سرزمین مادری در آن از سوی همه شهروندان نه تنها حس می شود بلکه احساس تعلق و محبت به این مکان، نوعی از میهن پرستی را در دل صلح و فارغ از خشونت می سازد که همان مفهوم ارزشمند عشق به سرزمین مادری است.
میرسوبان بلوچ – 03/01/2012
ایمیل نویسنده mirsouban@hotmail.com
 منبع :ایمیل دریافتی 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظرتان در مورد این مطلب بنویسید