۱۳۹۰ آذر ۶, یکشنبه

نامه ی خیر خواهانه ی مهدی خزعلی خطاب به آیت ا... خامنه ای



دکتر مهدی خزعلی ،چشم پزشک ،وبلاگ نویس و صاحب انتشارات حیان ،اولین نامه ی خود را خطاب به رهبری نوشت و از ایشان خواست که بادمجان دور قاب چین ها را کنار بزند و اجازه دهد خیر خواهان بدون لکنت زبان و ترس از عقوبت حرف هایشان با او درد دل کنند و من باب نصیحت الملوک،بی دغدغه و بدون استفاده از القاب متملقانه نا رسایی ها را نقد کنند.







دیروز یازدهمین نامه ی محمد نوری زاد هم منتشر شد و موجی از رضایت افکار عمومی را به همراه داشت،شاید الان آخرین فرصتی باشد که آیت الله خامنه ای بتواند با کمک دلسوزان ،کشور را از ورطه ی انحطاط برهاند.


مولودی که او در نماز جمعه ی 29 خرداد 1388 از آن دفاع کرد اکنون در حال خشکانیدن و ریشه کن کردن "ایران" است،مهدی خزعلی در انتها آمادگی خود را برای پنجمین انفرادی خود اعلام کرده است ولی آیا این چاره ی کار است؟






رهبر محترم جمهوری اسلامی ایران


باسلام؛ سال هاست می خواهم خطی بنویسم، شرایط مهیا نبود، اطراف شما را مداحان و ثناگویان و متملقان گرفته اند، چاپلوسی و دستبوسی و پابوسی بیداد می کند، یکی چفیه را به تبرک می برد، دیگری به عبای شما تبرک می جوید، جمعی بوسه بر جایگاه شما می زنند و جماعتی قدمگاه شما را مسح می کنند، تمسک به کلام شما ناسخ آیه و روایت است، غالیان شما را بالاتر از خدا می دانند، در این هیاهوی بازار آهنگران، که عمود خیمه را در کوره مدح و ثنا نهاده و هریک با تملق و چاپلوسی پتکی بر آن می کوبند، چه جای سخن نقاد است؟ این ها آنقدر می زنند تا عمود نازک و نازکتر شود، من می خواهم با نقد و نقادی عمود خیمه را چون پولاد آب دیده کنم! می خواهم با کلام تند و تیز نقاد آشنایتان سازم.


می گویند شهید رجایی مجلس “نِق” برپا می کرد تا در آن مجلس هر که می خواهد نق بزند و بر او خرده بگیرد، توصیه می کنم یک معاونت “نِق” یا “نقد” تشکیل دهید، نقادی بی پروا و جسور بر آن بگمارید که مخالف شما باشد، به او اجازه دهید تا بدون رعایت آداب و بدون لکنت کلام، نقد های جامعه را برایتان بگوید.



می دانم، کسی زیر بار این مسئولیت نمی رود، شاید خیلی زود، زبان سرخ سر سبزش را به باد دهد، اینجانب آماده ام تا بدون تعظیم و تکریم و کرنش، بدون خضوع و خشوع و رکوع و سجود، بدون عظمی و معظم، نق و نقدهای جامعه را جمع کنم و هفته ای یکبار با زبانی تند و تیز و برنده به عرض برسانم.


باور بفرمایید همه چاپلوسان و متملقان درگاه، از سخن تلخ و نقد در محضرتان هراس دارند، یکی از رؤسای قوا حرف دلش را به هاشمی می زد تا با شما در میان بگذارد، وقتی هاشمی به او می گوید: “چرا خودت نمی گویی؟  جواب می دهد: “ما نمی توانیم سخن مخالف بر زبان آوریم، از ما تحمل نمی کنند!”


من پُست و مقامی ندارم که نگرانش باشم، کیسه ای هم  ندوخته ام که از پاره شدنش بهراسم، پس این فرصت را غنیمت بشمارید، بگذارید این نقاد هفته ای یکبار -به شیوه ای دیگر- دردهای جامعه را برایتان بازگو کند. حال مختارید پاسخ مرا حضوری دهید یا برای پنجمین بار راهی سلول انفرادی ام نمایید.


والسلام
حسبنا الله و نعم الوکیل
دکتر مهدی خزعلی
۱۳۹۰/۸/۲۸ 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظرتان در مورد این مطلب بنویسید