۱۳۹۰ آبان ۲۵, چهارشنبه

نقدی بر فرهنگ بدعت گذاری اپوزیسیون





جناب دکتر عبدالستار دوشوکی در نقدی بر فرهنگ بهتان و بدعت گذاری می گوید؛
در عصر پسامدرن امروز، این حکایت تنی چند از سکولاریست های نو که دستشان به دامن مذهبیون حاکم بر ایران نمی رسد می باشد، که با استدلالی نسبتاً مشابه، شلاق انتقاد و تازیانه بهتان را بر پیکر سکولاریست های قدیمی و دگراندیشان مخالف با بدعت گذاری در واژه ها فرود می آورند.


هرچند مواضع روشن فکرانه جناب دکتر دوشوکی عزیز را بسیار نزدیک به خود می بینم، اما بنظر نگارنده، ایشان می بایست به بدعت های عینی که توسط دوستان تجزیه طلب به عمل نشسته است نیز اشاره ای می نمودند.

اینبار دیگر بدعت در واژه ها نیست که در اساس و خیزش تاریخی یک خلق بزرگ و متمدن است. بلوچ که در درازنای تاریخ مثال بارز آمیختگی با فرهنگ شرقی و تحمل ناپذیری الگوهای ناموزون غربی بوده است، اکنون کسانی برخاسته اند و از تئوری مذموم حق حاکمیت و حق استقلال ملت ها سخن می رانند، نظریه ای که بقول ایشان عصاره ی دموکراسی جهانی غرب است و کشورهای کوچک و تکه پاره ی اروپا نتیجه ی آزمودن آن است.
به ظاهر امر، "دموکراسی" و "ایدئولوژی" واژه هایی جهانشمول هستند، اما بنده با جهانشمولی حدود و معنای آن چندان موافق نیستم، چرا که می بایست حدود و معنای آن را در فرهنگ و باورهای عامه هر جامعه از جغرافیای وسیع و متکثر جهانی جستجو نمود.
مدعیان بلوچ و اقلیت جدایی طلب، خوب است به این مسئله نیز اندکی بیاندیشند که بسیاری از تئوری های غربی و اروپایی که ایشان بعنوان راهبردهای سمبلیک معرفی می نمایند، تحت هیچ شرایطی قابل تعمیم بر جامعه بلوچ نیستند، از جمله لیبرالیسم بی یال و دم، از جمله دموکراسی در جهت سرمایه داری و تفکیک جامعه به دو گروه 99 درصد متحمل تبعیض و 1 درصد اعمال کننده تبعیض، از جمله سیاست انباشت سرمایه برای اقلیت و سرکوب اکثریت، از جمله اهانت های رکیک و به سخره گرفتن اصول اعتقادی بیش از یک میلیارد مسلمان با استدلال آزادی بیان و از سوی دیگر خفقان شدید در دستگاه حکومتی خود.
باید در نظر داشت که جوامع شرقی (منجمله ایران و بلوچستان) بر خلاف جوامع غربی، دارای روابط گسترده اجتماعی و پیوندهای عمیق چند قومیتی هستند و همین اختلاف آشکار، مردم شرق را از غرب متمایز می سازد. در اینجا مباحث برتری نژادی و نژادپرستی به شکل فاحشی که در کشورهای اروپایی رواج دارد، مطرح نیست.
برخلاف دموکراسی و حقوق بشر غربی که به معنای حصارکشی و تفکیک مرزی اقوام و نژاد است، در مشرق زمین دموکراسی مفهومی دیگر و شاید متضاد با مدل غربی آن دارد، در اینجا دموکراسی در اتحاد و همبستگی اقوام و ملیت ها معنا پیدا می کند، چراکه به باور مردمان شرقی قدرت تکثر نه در انزوا و جدایی خواهی که در یکپارچگی و همزیستی تجلی می یابد.
در کشورهای متمدن شرقی همانند هند و چین، تمدن و قدرت سیاسی و اقتصادی هیچگاه زمینه ای برای اعمال آنچه که برخی حق حاکمیت ملت ها می نامند، فراهم نیاورده است، بلکه رشد اقتصادی، زبان مقتدر سیاسی و بالندگی فرهنگ متکثر این جوامع همواره در جهت همبستگی بیشتر و احساس وطن پرستی افزون تر بوده است.
آیا چین بعنوان برترین اقتصاد جهان و هند در جایگاه وسیع ترین و متکثرترین کشور جهان و هردو دارای رتبه بالای سیاسی و عضو شورای امنیت سازمان ملل، الگوی مناسبی در پاسخ به ادعای جدایی طلبی ملتها نیستند؟
چرا تاکنون منطقه ترک نشین اویغورها در شرق چین درخواست تجزیه ننموده است؟ و یا هند که اقوام گسترده از جمله ایرانیان هندی، راجپوت، ادی، تامیل، دراویدی، چینی، پنجابی، پارسی، کولی و... در آن زندگی می کنند چرا حتی برای یک بار هم از تجزیه که به قول دوستان نادان معتقد به آن، از بنیادین ترین حقوق ملت هاست، سخنی بمیان نیاورده اند؟ آیا آنها می خواهند برای همیشه متحمل این ظلم بزرگ بقول شما شوند؟
چرا چین از گسترش فرهنگ غربی در این کشور ممانعت می ورزد و حتی قوانینی را در این خصوص وضع نموده است؟ چرا سینمای بالیوود با وجود آنکه بعنوان یک رقیب جدی برای هالیوود مطرح است، همچنان به حفظ سنت های شرقی و هندی اصرار می ورزد و هیچگاه در سینمای غرب هضم نشده است؟
در پایان از قول جناب دوشوکی، جریان مرموز فدرال خواه و تجزیه طلب را مخاطب خود قرار می دهم و هرچند که انتظار پاسخ ندارم. «هر فرد ایرانی محق است تا در مورد سرنوشت خود و موضوعاتی نظیر دموکراسی، سکولاریسم، حقوق بشر، مساوات و غیره.. آزاد و بدون ترس از عتاب "از ما بهتران" اظهار نظر کند». و این سوال که «چگونه می توان اعتماد مردم را برای ایجاد آلترناتیو سکولار- دموکرات (فدرالیسم، حق حاکمیت، استقلال و..) و به اصطلاح کنگره ملی جلب نمود، اگر مردم را لایق نشستن بر کرسی داوری ندانیم؟»
ایمیل دریافتی :از میر سوبان

۶ نظر:

  1. جناب میر سوپان! پیش از ھر چیز لازم بود شما در مورد تاریچہ ملتھای ھند ومبارزاتشان کمی بخود زحمت دادہ تحقیق میکردید،وچکّی برّ نمیزدید،تا مردم فکر نکنند کہ شما زیاد وارد مسائل سیاسی نیستید،
    http://www.youtube.com/watch?v=3EW06kd_up8
    Al Jazeera Correspondent - India's silent war

    http://www.youtube.com/watch?
    v=7WzFRIhmOG8
    Khalistan movement still alive!

    پاسخحذف
  2. عجب روزگاری شده جناب میرسوبان که خود جناب دکتر دوشکی می باشند و از خودش با یک اسم مستعار انتقاد و تعریف و تمجید و بعد سوال می کند و بعد هم پاسخ می دهد! جناب دکتر با این اسم مستعار چیزهای که رویش نمی شود بگوید بیان می کند. به این می گویند سیاست. در صورتیکه اینگونه تفکر هیچ جایگاهی در فرهنگ مردم بلوچ ندارد و نخواهد داشت و هر کسی از فرهنگ مردم بلوچ فاصله بگیرد مطمئنا به این اشتباهات دچار خواهد شد.داشتن نظر مخالف جرم نیست ولی دو پوستی بقول معروف درست نیست

    پاسخحذف
  3. میر سوبان ، مهدی ریگی ، کوکار و ... اسامی مستعار ساوامای جمهوری اسلامی ایران هستند

    پاسخحذف
  4. Inhaa beh naame baloch, tisheh beh risheh e baloch mizanand. Khodaa midaanad keh cheh ahdaafi raa donbaal mikonand?

    پاسخحذف
  5. چرا فارسها همه جا خود را ايرانی معرفی ميکنند وفارس بودن خويش را پنهان نگه ميدارند؟ درحاليکه آذری ها، کردها، بلوچ ها، ترکمن ها وعرب ها خود را با وابستگی ملی معرفی ميکنند.

    پاسخحذف
  6. چون ایران برابر و مساوی با فارس است.و موسیفی اصیل ایرانی؛ تاریخ و فرهنگ ایرانی و زبان ایرانی همه اینها یعنی فارسی و در ایران مفاهیم غیر فارس کسی دیگر جا نگرفته و تثبیت نشده و به همین خاطر پارسها خود انکار می کنند و از فارسی بودن خود ابا دارند. مردمی که در هویت دوگانه بسر ببرند که مردم فارس امروز هستنند این دچار مشکلات بسیاری خواهند شد و دوگانگی فرهنگی همیشه منجر به عقاید فاشسیستی می شود که ما شاهد آنهم هستیم. عوارضی که یک فارس منکر هویت خود هست و خود را فارس نمی داند و وجود آنرا فبول ندارد بهای بسیار سنگینی برای جوامع و بفیه که با هویت مشخص در کنار کسانی زندگی می کنند که منکر هویت خود هستنند را باید پرداخت کرد. و زندگی را روز بروز برای مردمان با هویت مشخص مشکل خواهد کرد.

    پاسخحذف

نظرتان در مورد این مطلب بنویسید