۱۳۹۱ خرداد ۱۷, چهارشنبه

آخوند، غرب و صهیونیسم: اتحادیه مثلث شیطانی برای تجزیه ایران


article picture 
از آغاز سال ۲۰۱۲ ترسایی، بیگانگان بسرکردگی ایالات متحده و نیز هم پیمانانش بویژه بریتانیا به کمپین ایرانستیزی و یورش خود را به ایران، هویت ملی و فرهنگ ایرانی شدت ویژه ای بخشیده اند و بیگمان شاهد افزایش این روند نابود کننده در سراسر سال ۲۰۱۲ خواهیم بود!

این پرسش پدید می آید که چرا بیگانگان یورش خود را به ملت، هویت و فرهنگ ایرانی افزایش داده اند؛ - آیا آنان در این اندیشه اند که دیگر کشوری بنام "ایران" باقی نگذارند و در آینده نیازی به پوزش خواهی از ملت ایران را نداشته باشند؛ - آیا ایران بسوی پیاده شدن نقشه  نو خاورمیانه ی  'برنارد لوئیس' در حرکت است؟



Bernard_Lewis_plan_for_the_Middle-East_1.png

Bernard Lewis' Redrawn Map of the Arc of Crisis - 1979


تجزیه ایران، بازسازی نقشه ۱۳۵۷ برنارد لوئیس بنام "کمان بحران"[۱]

پروژه تجزیه ایران در خطوط قومی و زبانی!

یکی از پیشگامان 'اندیشه تجزیه ایران' را میتوان برنارد لوئیس نام برد. لوئیس که یک پژوهشگر انگلیسی-کلیمی و از هوارادان صهیونیست بین المللیست، در سخنرانی در کنفرانس "ایران در تاریخ" (۱۸ ژانویه ۱۹۹۹) در مرکز موشه دایان ِ دانشگاه تل آویو در مورد ایران میگوید: "در دو هزار سال گذشته هیچ کشورگشایی یا نیروی خارجی نتوانسته است که بر زبان و فرهنگ ایرانی اثرات بنیادی بگذارد، که این یکی از نشانه های فرهنگ برتر است، و فرهنگ برتر همیشه بر فروتر چیرگی یافته است."[۲]

Pic129-Lewis.jpgلویئس همچنین، فرهنگ ایرانی را خطری برای منافع غرب و صهیونیسم بشمار آورده و در یکی از گردهمایهای 'بیلدربرگ' در سال ۷۹ ترسایی، اعلام میکند که تنها راه رویارویی با چنین فرهنگی، نابودساختن آن است و پیشنهاد  "تجزیه ایران در خطوط قومی و زبانی"[۳]، بویژه در بین اعراب خوزستان (پروژه الاحواز)، بلوچی ها (پروژه پشتونستان)، کردها (پروژه کردستان بزرگ) و آذریها (پروژه آذربایجان بزرگ) را ارائه داده میدهد.[۴]

بر اساس گفته لوئیس، "بریتانیا بایستی شورش افکنی برای استقلال اقلیت های قومی مانند دروزی های لبنان، بلوچ ها، آذریهای ترک، علویه های سوری، قبطی های اتیوپی، فرقه های صوفی سودانی، قبایل عرب را دامن زند."[۵]

"هدف آنست که خاورمیانه را به قطعات ریز تقسیم کرده و با آتش افروزی و پدید آوردن یکسری جنبش های جدایی طلبانه مابین کردهای ایران، آذری ها، بلوچ ها، عرب ها،  'کشورک' های نوپایی ایجاد شوند تا با یکدیگر رقابت کنند."[۶]

"این جنبش های نهایتا [پس از جدایی از ایران] خطر و تهدیدی برای حاکمییت کشورهای ترکیه، عراق، پاکستان و دیگر کشورهای همسایه خواهند بود."[۷]

پروژه تجزیه ایران و نقشه جدید خاورمیانه توسط لوئیس، نظر ایرانستیزان بسیاری را بخود جلب کرده است.

در سال ۲۰۰۶ یک سرهنگ آمریکایی بنام 'رالف پیترز'، در نگاشته ای بنام "مرزهای خون، چگونه خاورمیانه بهتر بنظر خواهد رسید"، در مجله نیروهای نظامی [آمریکا]، نقشه ای جدیدی از خاورمیانه براساس تئوری لوئیس ارائه میدهد، اینبار بنام "انسانیت و دفاع از اقلیتهای ستمدیدگان".[۸]

با آنکه نقشه پیترز از سوی پنتاگون هرگز مورد تائید رسمی قرار نگرفت، ولی در یکی از برنامه آموزشی در کالج دفاعی نیروهای ناتو برای افسران بلندپایه نظامی گنجانده و گمان میرود که این نقشه همراه با نقشه لوئیس در آکادمی ملی جنگ نیز بکار برده میشود.


نقشه رالف پیترز

در سال ۲۴ آوریل  ۲۰۰۶ 'کوندولیزا رایس'، وزیرامورخارجه دولت جورج بوش با 'ایهود اولمرت' نخست وزیر اسرائیل در یک نشست مطبوعاتی گزارش مرگ"خارمیانه بزرگ" و زاده شدن "خاورمیانه نو" را اعلام کردند.  این نشست که در اوج اشغال لبنان توسط نیروهای اسرائیلی با پشتیبانی دولتهای آمریکا و بریتانیا انجام پذیرفته بود، اعلام خبر یک دگرگونی بنیادی در نقشه خاورمیانه را با خود بهمراه داشت. رایس در سفر خود به لبنان و دیدار فواد سینیورا [۹]، "زاده شدن پنجه های خاورمیانه نو" را یاد آوری نمود و افزود: "اسرائیل، لبنان و جامعه جهانی بایستی مطمئن باشند که ما با تمام نیرو بسوی خاور میانه نو در حرکتیم، و دیگر هیچ راه بازگشت به خاورمیانه دیروزی وجود ندارد."[۱۰]

بی شک میتوان، "زاده شدن خاورمیانه  نو" را نقطه عطفی در متحد شدن کشورهای غربی و صهیونیزم در زیر یک درفش برای تقسیم کردن خاورمیانه، بویژه ایران به قطعات ریز نام برد، که پس از آن تاکنون ما شاهد یک روند افزایشی 'ایرانستیزی' در جهان و خاورمیانه هستیم.

Wikileak_Mosad_and_and_Balkanization_of_Iran.PNG.png

یکی از اسناد افشا کننده 'ویکی لیکس' به نشستی محرمانه بین مئیر داگان رئیس موساد با نیکولاس برنز معاون وزیر امور خارجه آمریکا در آگوست ۲۰۰۷ اشاره میکند، که داگان پیشنهاد دامن زدن به اختلافات قومی در ایران، بویژه مابین اقوام ایرانی ی کرد، فارس، آذری، بلوچ و حمایت از گروههای افراطی همچون سازمان مجاهدین خلق جهت ایجاد درگیری‌های داخلی‌ در ایران را بیان میکند.[۱۱]، [۱۲] همچنین، سناتور جین هرمان در نشستی در سال ۲۰۰۹ که از سوی لابیهای کلیمیان در آمریکا برپا شده بود پیشنهاد مئیرداگان را تکرار میکند.[۱۳]

در این بین، یک بنیاد آمریکایی و پان-اروپایی هشیارانه سرگرم آتشفروزی و پدیدآوردن اختلافات مابین ایرانیان میباشد، که از چشم بسیاری تاکنون پنهان مانده است، و آن 'دانشنامه ویکیپدیا' میباشد؛ بویژه بخش زبان 'انگلیسی' آن، از پُرخواننده ترین بخش دانشنامه میباشد.

ویکیپدیا با هزینه ای بالای ۲۸ میلیون دلار در سال [۱۴]، و با همیاری داوطلبانه ۱۶.۵ میلیون ویکی-نویس و ۱۴۰۰  مدیراز سال ۲۰۰۶ بدینسوی بالاترین آسیبها را به یکپارچگی و اتحاد مابین ایرانیان زده است. موجب شگفتی نیست، که پس از یک  بررسی کوچک میتوان دریافت که 'الگویی' برای این یورشها وجود دارد، بگفته ای دیگر، نوک تیز شمشیر همه یورشها بسوی "هویت و فرهنگ ایرانی" نشانه رفته است.[۱۵]

مدیران اصلی بخش انگلیسی دانشنامه، ساختاری از پان-اروپائیان، پان-ترکها و پان-عربها میباشد. این سه گروه مسئول دستبردن و یورش به افتخارات ایران از کورش بزرگ و بابک خرمدین گرفته تا مولوی و نظامی؛ و تاریخ ایران و زبان فارسی هستند. امروزه نگاشته ها درباره تاریخ ایران باستان و سرچشمه هویت ایرانی زیر کنترل پان-اروپائیان و تاریخ پس از اسلام، زبان فارسی تحت کنترل پان-ترکها و پان-عربها میباشد. ناگفته نماند، که مسائل مربوط به جمهوری اسلامی از سوی مدیران وابسته به نظام دستاربندان اداره میشود.

یکی از کسانی که از سال ۲۰۰۶ بدینسوی مسئول ویرایش و یورش به فرهنگ ایرانی بوده است، یک هلندی بنام "جونا لندرینگ" است. وی با آنکه یک پان-اروپاییست، برخی براین باورند که مزدور جمهوری اسلامی میباشد.[۱۶] وی یورش خود را معطوف شخصیت تاریخی کوروش بزرگ و نیز هخامنشیان کرده. 'لندرینگ' مانند رهبران جمهوری اسلامی (و نوچه هایش!)، مدعی میشود که همه آنچه در تاریخ در مورد کوروش بزرگ گفته شده است، دروغی بیش نبوده و یک دسیسه تاریخی از سوی محمدرضاشاه بوده است.

Wikepedia_Divides_West_and_Zionists_Conquer.PNG.png

برنامه های که در بالا بآن اشاره شد، گویای آنست که بیگانگان سرگرم پیاده ساختن پروژه تجزیه ایران که میتوان آنرا "پروژه ایرانستان" نامید، هستند:

۱. حضور نیروهای فعال آمریکایی و صهیونیستی در کردستان عراق، ترکیه، نخجوان و اران (جمهوری دروغین آذربایجان) و برپایی و اداره رادیوی "صدای آذربایجان جنوبی" توسط  سازمان اطلاعا ت اسرائیل (موساد)؛[۱۷]

۲. افزایش فعالیتهای گروههای 'پان-ترک'  یا 'پان گرگ' با پشتوانه مالی سنگین از سوی دولتهای باکو وآنکارا، و همچنین واشینگتن و تل آویو و توطئه دسسیه ای برای جدا ساختن آذربایجان از ایران؛[۱۸]

۳. فعالیتهای تروریستی 'گروه جندالله' در استان سیستان و بلوچستان، که با پشتیبانی مالی و نظامی مستقیم دولت اسرائیل انجام میشود؛[۱۹]

۴. فعالیتهای فرهنگی-تروریستی اسرائیل در جنوب افغانستان و شمال پاکستان با همکاری آمریکا؛ تبلیغ برای جازدن و تاریخسازی پشتونها که از ایرانی نژاد و از تیره ایرانی-خاوری میباشند، بعنوان یکی از ده قوم گمشده اسرائیل (همین استراتژی برای پشتونها در افغانستان بکاربرده میشود) برای دستیازی به آن منطقه؛ [۲۰]، [۲۱]، [۲۲]

۵. ،فعالیتهای تروریستی 'گروه الاحواز' با مرکزیت و پشتیبانی دولت بریتانیا به سرپرستی یک انگلیسی بنام 'دنیل برت'؛[۲۳]،[۲۴]

۶. فعالیتهای فرهنگی-تروریستی اسرائیل در کردستان عراق؛ تبلیغ برای جازدن و تاریخسازی کردهای ایرانی نژاد، بعنوان یکی از ده قوم گمشده اسرائیل (همین استراتژی برای پشتونها در افغانستان بکاربرده میشود)؛

۷. اشغال نظامی افغانستان و عراق دو کشوری که نقشهای اصلی را همراه با ایران برای پیاده کردن این طرح ایفا میکنند؛

۸. تشدید اختلافات مابین ایرانیان و اعراب و دامن زدن به آتش در خاورمیانه با تحریف در نام خلیج فارس؛

۹. 'دانشنامه ویکیپدیا'، آتشفروزی و دامن زدن به اختلافات ما بین ایرنیان و زیر پرسش بردن فرهنگ ایران باستانی بویژه یورش بردن به شخصیت تاریخی کروش بزرگ؛

باری، ایرانستیزان بیگانه بخوبی بر این امر آگاهند که تجزیه و نابودی ایران، تنها از خارج امکان پذیر نیست و همانگونه که برنارد لوئیس برآورد کرده بود که هیچ نیروی خارجی یارای نابودی هویت و فرهنگ ایرانی را ندارد، پس بنابرین بایستی از درون نیز نابود شود.

'میس ان لمبتون'، یکی از کارشناسان مسائل ایران، اسلام، جهان عرب و از جاسوسان برجسته بریتانیایی که به اغراق میتوان گفت که او ایرانی را از خود ایرانیان بهتر میشناخت، براین باور بود که انگیزهای اصلی زنده ماندن فرهنگ و هویت ایرانی سه چیزست: "زبان فارسی، پایبندهای اخلاقی و میهنپرستی ایرانی" و ایران بدون این سه ویژگی، توانایی ادامه حیات را نخواهد داشت.[۲۵]

میس لمبتون که از دوستان نزدیک برنارد لوئیس بود، در سال ۱۹۶۴ رهنامه [داکترین] "ولایت فقیه" را برای نخستینبار مطرح و برقراری یک "حکومت اسلامی" در ایران را پیش بینی کرد. او در مقاله ای مشترک با لوئیس تحت عنوان "ولی فقیه دوازده امامی در یک حکومت اسلامی"،  که همزمان با تبعید روح الله خمینی به ترکیه در سال ۱۹۶۴ (۱۳۴۲)  در "پژوهشهای اسلامشناسی" انتشار یافت، مینویسند: "تمایل به استقرارحکومت خدا در زمین که اگر با پافشاری نتیجه دهد، بیگمان سرانجامش یک سکوت سیاسی [تا ظهور مهدی] یا انقلاب خشونتبار خواهد بود!"[۲۶]

شش‌ سال پس از انتشارمقاله مشترک لمبتون و لوئیس، روح الله خمینی،  نظریه "ولایت فقیه" و "برپایی حکومت اسلامی" لمبتون-لوئیس را بنام خود ارائه داد.

در اینجاست که داستان نیرنگ جنگی یونانیان و 'اسب چوبینشان' در تسخیر تروآ در یادها زنده میشود، که نظام ملایان همان اسب تروا برای ایران میباشد، که وظیفه اش تضعیف و نابودی ایران ازدرون است!



آخوند، اسب تروا و نابودی هویت و فرهنگ ایرانی از درون

هویت و فرهنگ ملی چیست؟ پژوهشهای گوگانون نشان داده اند که هویت ملی نتیجه ای مستقیم ازآغاز یک نقطه در تاریخ و براساس فرهنگ ملی و وجهه اشتراک یک ملت، که آمیزشی از نمادها، زبان، تاریخ، آداب، رسوم، دین، فرهنگ، هنر و غیره است، میباشد. هویت و فرهنگ ملی در طی گذشت سده ها نخست مانند یک "هسته' شکل گرفته که سپس براثر مرور زمان افزوده هایی به آن هسته افزوده میشود و همچنان بزرگتر گشته  تا آنکه پیکری بخود میگیرد که پس از پیکربندی اصلی الحاقات بآن افزود میشود؛ این الحاقات مانند  پوشاکیست که براثر مرور زمان دگرگون شده، بدون آنکه اثری مستقیم بر هسته هویت داشته باشد. پروراندن و نیز نابودساختن یک 'هویت و فرهنگ' را میتوان با یک 'کشتی غول پیکر چندصد هزار تنی' مقایسه کرد.

برای ساخت چنان کشتی، از ساخت اسکلت آن تا کوچکترین سوئیج نیاز به سالها کار، کوشش، برنامه ریزی، زحمت و بکارگیری میلیونها قطعه درشت و ریز است! پس از آنکه کشتی ساخته شد در طی عمر خود ظاهر آن میتواند تغییر کند، یکروز رنگش سرخ و روزی دیگر آبی خواهد شد و یا دکواراسیون داخلی و یا ناخدا و خدمه اش تغییر میکند، ولی اسکلت و اساس و بینان کشتی همواره دستنخورده باقی خواهد ماند! باری، اگر کسی روزی بخواهد همان کشتی را نابود کند، نیاز به برنامه ریزی دقیق، ماهها کار و تلاش و خُرد کردن کشتی به قطعات ریز قابل حمل دارد! هویت و فرهنگ ملی نیز در طی سده ها شکل گرفته است و اگر کسی خواهان نابودی آن باشد، میبایستی انرا تکه تکه از هم جدا سازد! کاری که جمهوری اسلامی از زمان روی کارآوردن از سوی غربیان سرگرم آن بوده است، 'قطعه قطعه کردن هویت و فرهنگ ایرانی'!




22_Bahman1.PNG.png

فتنه آمریکایی-انگلیسی۵۷ برای پیاده کردن "پروژه ایرانستان"

نظام ستممُلایی از همان روز نخست در دست گرفتن قدرت در ایران، پیکار خود را با هویت و فرهنگ ایرانی آغاز نمود. شگفت انگیز اینستکه حکومت اسلامی به همان 'ویژگیهایی' که میس لمبتون آنها را باعث 'بقای ایران و هویت ایرانی' نام برده بود ، یعنی "زبان فارسی، پایبندهای اخلاقی و میهنپرستی"، تاخت و تاز خود را آغاز و تا بامروز ادامه داده است.[۲۷]

روح الله خمینی، یکی از نامی ترین شخصیتهای جهان، که تا بامروز همچنان گذشته اش مرموز و ناشناخته باقی مانده است، با راهنمایی سازمان سیا و اینتلیجنس سرویس[۲۸] و همیاری  بی بی سی فارسی که به آیت الله بی بی سی نامی گشت،  توانست در ظرف کمتر از یکسال بنیاد نظام سلطنت در ایران را پس از ۲۵۰۰ سال از هم فروبپاشاند. بی اغراق میتوان انقلاب ۵۷ در ایران را "کودتای بی بی سی" نام نهاد.[۲۹]

باری، آقای خمینی، سنگ "پروژه ایرانستان" را از همان روز نخست ورود خود بایران بنا گذاشت! دشمنی با زبان فارسی و فردوسی؛ نمادههای ملی از جمله نوروز، سده، مهرگان و چهارشنبه سوری؛ بزرگانی همچون کوروش، داریوش و مصدق؛  تاراج و فروش و نابودی آثار باستانی کشور، زدودن تاریخ ایران باستان از دروس مدارس؛ مبارزه با نامهای ایرانی که شامل نامهای شخصی، نام شهرها، خیابانها و حتا کوچکترین بن بست دركشور و دگرگونسازیشان به نامهای عربی و غیره که تا بامروز ادامه داشته، میشود.

پیکار با  ملی گرایی، تاریخ، فرهنگ پیش از اسلام و نمادهای ایرانی

خمینی پیش ‌از بازگشت خود به ایران، انزجار خویش را از تاریخ ایران باستان، تحت عنوان مبارزه با نظام پیشین اینگونه اعلام میکند: ". . . اينها میخواستند كه اصل ورق را برگردانند به همان زمان قبل از پيغمبر اكرم [ایران باستان]؛ به همان زمان سلاطين گبرِ متعدىِ آدمكشِ قهار؛ و آن طور رفتار كنند و بساط هم همان بنا باشد، 'پان ايرانيسم میکرند و شئون ایرانیت!"[۳۰]

و پس از بدست گرفتن قدرت گستاخانه به ایرانی و ملیت ایرانی یورش برده و میگوید: "این حسابهایی که پیش مردم مادی مطرح است که ما ایرانی هستیم و برای ایرانی کاری باید بکنیم، این حسابها نیست. این قضیه ای که شاید صحبتش در همه جا هست که به ملت و ملیت کار داشته باشید، این یک امر بی اساس است."[۳۱]

"ما چقدر سیلی بخوریم از این ملیت. این ملی گرایی نقشه ای است که مستعمرین کشیده اند، اینهایی که میگویند ملیت، بروند گم شوند."[۳۲]

و پس از مدتی پرده شرم را پاره کرده و وقیحانه منکر وجود کشوری بنام ایران میشود: "ما اصولاً کشوری را بنام  ایران نمیشناسیم!"[۳۳]

شیخ صادق خلخالی، از نزدیکان خمینی که تاریخ نوین ایران به او لقب "قصاب انقلاب" داده است، در کتاب خود بنام "کورش دروغین و جنایتکار"، نه تنها به شخصیت تاریخی کورش بزرگ ناسزا گفته، بلکه ایرانی را قومی وحشی میخواند[۳۴]. وی پس از مدتی تصمیم خود را در مورد کورش تغییر داده و اعلام میکند: "اصولاً کسی بنام کورش وجود تاریخی ندارد!" - و از رو تنفر با بلدوزر، که بگمان زیاد با آگاهی و اجازه خود خمینی صورت گرفته بود،  درصدد نابودی تخت جمشید برآمد[۳۵]، که اگر بخاطر حماسه سازی و دلیری مردم محلی نبود، امروز اثری از این افتخار و شکوه معماری ایران دیگر وجود نداشت. برنامه خلخالی پس از نابودی تخت جمشید، آرامگاه کورش بزرگ در پاسارگاد[۳۶] و سپس آرامگاه فردوسی در توس [۳۷] بود، که نظام وادار به عقب نشینی شد.

پس از آن مقاومت مردمی در تخت جمشید،  نظام دستاربندان سیاست نویی برای نابودی آثار باستانی کشوراتخاذ نمود: نابودی در زیر پوشش محافظت از آثار باستانی و نیز برنامه ها و پروژه های عمرانی و آبادانی کشور.[۳۸]

مرتضی مطهری، که از طلبه ها و یاران نزدیک خمینی بود به آن اندازه از نمادهای ملی ایرانی متنفر و بیزار بود، که به فحاشی روی میاورد: " . . . بسیاری از خانواده‌ها که باید بگویم خانواده احمقها آتش روشن می‌کنند و هیزمی روشن می‌کنند و آدمهای سُر و مُر و گُنده با آن هیکلهای نمی‌دانم چنین و چنین از روی آتش می‌پرن که ‌ای آتش زردی من از تو سرخی تو از من این چقدر حماقت است خب چرا چنین می‌کنید می‌گویند پدران ما چنین می‌کردند ما نیز چنین می‌کنیم اگر پدران شما چنین می‌کردند و شما می‌بینید که آن کار احمقانه ‌است و دلیل خریت پدران شما است رویش را بپوشید چرا این سند حماقت را سال به سال تجدید می‌کنید"[۳۹]

و میر حسین موسوی، نخست وزیر محبوب در پیکار با میهنپرستی ایرانی و تمدن ایران پیش از اسلام میگوید: "استعمارگران می‌خواستند ملت ما را از هویت اسلامی خودش جدا کنند. این کار بطور سازمان‌یافته‌ یی از کشور ما شروع شد و اثرات تخریبی به‌جای گذاشت. البته تنها سیاست اسلام‌زدایی نبود که در کشور ما پیاده می‌شد، همیشه حساب‌گری‌هایی هم برای آن وجود داشت مثل ناسیونالیسم. زنده کردن استخوان‌های پوسیده و ارزش‌هایی که بر پایه آن‌ها نظام مملکت به‌صورت جاودانه قلمداد می‌شد از مسایلی است که استعمارگران روی آن زحمت زیادی در کشور ما کشیدند. کار به‌جایی کشید که ما در عرصه فرهنگ و هنر یعنی در معماری می‌ بایست از معماری دوران هخامنشی الگو می‌گرفتیم." [۴۰]

وی فراتررفته و در مورد نمادهای ایرانی میگوید:‌ " . . . مسئله اتکاء به نظام ارزشی ایران پیش از ظهور اسلام، یعنی تکیه بر تاریخ هخامنشیان و ساسانیان و دوران سلاطینی که پیش از اسلام در ایران بودند و نظام‌هایی که آن مواقع در ایران وجود داشتند در کشور ما سوغاتی بود که به‌منظور اسلام‌زدایی از فرنگ صادر شده بود. تکیه می‌شد بر ارزش‌های ناسیونالیستی و بر عواملی نظیر خون و خاک و عناصری از این قبیل که در ناسیونالیسم به آن برخورد می‌کنیم . . . . .  همان موقعی که در ایران با توسل به باستان‌شناسی، خرابه‌های تخت‌جمشید از خاک بیرون کشیده می‌شد و تاریخی ساخته می‌شد تا ملت ما اجبارا به آن تاریخ افتخار کند، در حالی‌که آن تاریخ کاملا بیگانه‌یی از اسلام بود، تاریخ پیش از اسلام و ارزش‌های آن هزاران سال بود که مرده بود و به این ترتیب دوباره احیاء می‌گشت. هنرمندان ایرانی از هنرها و ادبیات ایران صحبت می‌کردند ولی تمام مجموعه‌های کارهای‌شان یک کلمه‌یی از داستان کربلا نبود."[۴۱]

موجب شگفتیست که آقای موسوی  "داستان کربلا" که وابسته به "فرهنگ دینی" کشورست و هیچ ربطی به تاریخ و فرهنگ ملی کشور ندارد را "زنده کردن استخوان‌های پوسیده" نمیداند، ولی بزرگداشت فردوسی و ترویج فرهنگ و تمدن ایران که بخش بزرگی از هویت ملی و فرهنگ ایرانی را تشکیل داده است، "فاجعه" و "زنده کردن استخوان‌های پوسیده" میداند!

وی گستاخانه میهنپرستی ایرانی را فاجعه میخواند و از کسانیکه زندگی خود را وقف پیکار و نابودی "فرهنگ ایرانی" کرده بودند چنین قدردانی میکند: "ما برای اینکه بر این فاجعه [میهنپرستی] فایق بیاییم شهید مطهری، شهید مفتح، شهید بهشتی، شهید باهنر و... را قربانی دادیم."[۴۲]  وامروز،  برخی از هم میهنان مانند پدران خود که "امام را در ماه دیدند" ساده لوحانه باور میکنند که آقای موسوی اصلاح طلب است و میپندارند که ایشان در کشور آزادیخواهد آورد،[۴۳]، غافل از آنکه خود آقای موسوی یکی از معماران اصلی همین نظام اهرمنی و موجب بدبختی امروز کشورست.

AzMastKeMarbast.PNG.png

پیکار با زبان فارسی و جایگزینی آن با عربی

پیکار برای نابودی زبان فارسی از همان روزهای نخست برسرکار آمدن نظام دستاربندان آغاز گشت و سران حکومت اسلامی کماکان خواهان نابودی و جایگزینی آن با زبان عربی شدند.

روح الله خمینی:‌ "نگویید که لغت عربی از ما نیست. لغت عربی از اسلام است و اسلام از همه است. تا نویسندگان ما از این دام بیرون نروند، و کتابهای ما [از واژگان فارسی] تصفیه نشود، و خیابانهای ما اسامی [فارسی] آنها تغیر نکند، نمیتوانیم مستقل بشویم."[۴۴]

هاشمی رفسنجانی:‌ ". . . ما معتقدیم که [زبان] آینده عربیست، نه فارسی . . .  و روزی که دولت جهانی اسلامی بنیان گذاشته خواهد شد، جای هیچ زبانی بجز عربی نخواهد بود" را اعلام کرده و سرنوشت زبان فارسی و ملیت ایرانی چنین را پیشگویی میکند: "در آینده هر دو بایستی نابود شوند."[۴۵]

میرحسین موسوی: " . . . برگزاری هزاره‌ی فردوسی در سال ۱۳۱۳ و پیراستن زبان فارسی از کلمات عربی که بر اساس ناسیونالیسم صورت می‌گرفت توطئه‌یی از سوی غربی‌ها برای نابودی اسلام بود."[۴۶]

جمهوری اسلامی، برای این نابودی زبان فارسی، بنیادی بنام "فرهنگستان زبان و ادب فارسی" را در سال ۱۳۶۹ بنیاد گذاشت[۴۷]  این فرهنگستان جدید برای پالایش زبان فارسی از واژه های ایرانی بنا گذاشته شد، که امروز 'غلامعلی حداد عادل' رئیس آن میباشد و بجز تنی انگشت شمار بیشتر کسانی که این فرهنگستان را اداره میکنند، حتا سواد یک دیپلمه فارسی را هم ندارند.[۴۸]‌، [۴۹] از زمان پایه گذاری این فرهنگستان واژه های فارسی از ۸۵٪ به زیر ۴۰٪ کاهش پیدا کرده است. حتا ساختمان فرهنگستان که آقای میر حسین موسوی معمار آن بودند، الهام گرفته و براساس معماری اموی و اندلسی ساخته شده است.[۵۰]

نابودی اخلاقیات و پایبندهای ایرانی

از زمان برسرکار آمدن"حکومت دروغ" در ایران، جامعه ایرانی از نظر  پایبندهایی اخلاقی و اجتماعی سیر قهقرایی داشته است، که همجه آنها ناشی از فقر، بیعدالتی و خفقان حاکم برکشورست.

برای نوشتن فساد و دروغ در ایران امروزه نیاز به نگارش کتابی دارد. باری، پایه گذار و "مفسد فی الارض" ی که خود آقای خمینی به همه برچسب آنرا زد، در حقیقت خود او بود، که برای بقای نظام دستاربندان، فساد و دروغ در جامعه را تجویز میکند.

". . برای حفظ اسلام و برای حفظ نفوس مسلمين [فساد] واجب است، دروغ گفتن هم واجب است، شراب خمر هم واجب است."[۵۱]

براساس آمار فساد در جهان از سوی "سازمان جهانی تَراپَدیدی" (شفافیت بین الممل [۵۲])، ایران از ۱۸۰ کشور عضو سازمان، مقام ۱۷۲مین را به خود اختصاص داده است (سومالی با داشتن مقام ۱۸۰م، فاسدترین کشور جهان شاخته شده است).[۵۳]

فساد اخلاقی و دروغ به اندازه ایی در جامعه ایران رواج پیداکرده است، که برخی از کارگزاران خود نظام هم صدایشان در آمده:

محمد باقر قالیباف شهردار تهران: ". . فضای غیبت، ‌تهمت و دروغ که خانمان‌سوز و خانمان‌برانداز است در جامعه ما وجود دارد." [۵۴]

حسین انصاریان استاد حوزه عملیه قم: " در جامعه ۷۰ میلیونی ایران روزانه چند دروغ و غیبت داریم؟ آنقدر زشتی دروغ از بین رفته که خیلی راحت زن و شوهر و زن و مرد بهم دروغ می‌گویند."، . . . . "در کشورمان چقدر غیبت کردن، فحش دادن، تحقیر کردن، مسخره کردن و افترا بستن داریم؟"، . . . " آیا این اعتماد بین شما مردم وجود دارد که خانه و اموال خود را به نام کسی بزنید و پس از یکسال بتوانید آن را پس بگیرید؟"، . . . "شما حساب کنید چه دست‌هایی به ناحق علیه دیگران بر روی کاغذ می‌آید و چه دست‌هایی که به ناحق امضاء می‌کنند. چه دست‌هایی سرقت می‌کنند، اختلاس می‌کنند، رشوه می‌گیرند. چه دست‌هایی اسناد قلابی درست می‌کنند و هزار میلیارد هزار میلیارد در روز روشن می‌دزدند."، . . . "چه دست‌هایی به ناحق روی مردم بلند می‌شوند و مردم را به ناحق کتک می‌زنند. چه دست‌هایی در اجناس تقلب می‌کنند و کم فروشی می‌کنند؟"، . . . "در خبر دادن به ملت دروغ می‌گویند و در وعده دادن هم به مردم دروغ می‌گویند."[۵۵]

پاسخ این پرسشها که چرا "دیو دروغ" در ایران امروز حاکم است را در سخنان روح الله خمینی بنیانگذار "حکومت دروغ"، میتوان جستجو کرد.

"نه رغبت شخصی من و نه وضع مزاجی من اجازه نمی دهند که بعد از سقوط رژیم فعلی شخصاً نقشی در اداره امور مملکت داشته باشم."[۵۶]؛

"من نمی خواهم رهبر جمهوری اسلامی آینده باشم. نمی خواهم حکومت یا قدرت را بدست بگیرم."[۵۷]؛

"پس از رفتن شاه من نه رییس جمهور خواهم شد، نه هیچ مقام رهبری دیگری را به عهده خواهم گرفت."[۵۸]؛

"در ایران اسلامی علما خودشان حکومت نخواهند کرد و فقط ناظر و هادی امور خواهند بود. خود من نیز هیچ مقام رهبری نخواهم داشت و از همان ابتدا به حجره تدریس خود در قم برخواهم گشت."[۵۹]؛

"در جمهوری اسلامی زنان در همه چیز حقوقی کاملاً مساوی با مردان خواهند بود."[۶۰]؛

"در جمهوری اسلامی زن ها آزاد خواهند بود. در تحصیل هم آزاد خواهند بود. در کارهای دیگر هم آزاد خواهند بود."[۶۱]؛

"در حکومت اسلامی رادیو، تلوزیون، و مطبوعات مطلقاً آزاد خواهند بود و دولت حق نظارت بر آنها را نخواهد داشت.[۶۲]؛

"در منطق اینها آزادی یعنی به زندان کشیدن مخالفان، سانسور مطبوعات و اداره دستگاههی تبلیغاتی. در این منطق تمدن و ترقی یعنی تبعیت تمام شریان های مملکت از فر هنگ و اقتصاد و ارتش و دستگاه های قانونگذاری و قضایی و اجرایی از یک مرکز واحد. ما همه اینها را از بین خواهیم برد."[۶۳]؛

"برای همه اقلیت های مذهبی آزادی بطور کامل خواهد بود و هر کس خواهد توانست اظهار عقیده خودش را بکند."[۶۴]؛

"دولت اسلامی ما یک دولت دموکراتیک به معنی واقعی خواهد بود. من در داخل این حکومت هیچ فعالیتی برای خودم نخواهم داشت."[۶۵]؛

و زمانیکه "نظامی" بر پایه های دروغ، نیرنگ و فریب بنیانگذاری شده باشد، مردم آن جامعه نیز از آن پیروی کرده و برای ادامه ی بقای خود خواه ناخواه به "دو رویی" پناه برده و همرنگ نظام حاکم میشوند.

بلاگنویس ناشناسی در ایران، انگیزه رواج دروغ در ایران را بخوبی برآورد کرده و مینویسد: "وقتی با ابراز اندیشه و افکار و رفتار شخصی مخالفت شود و کسی جرات نداشته باشد سخنانش را بر زبان آورد و یا مطابق خواسته هایش عمل نماید، مجبور می شود به گونه ای که دوست نمی دارد و نمی پسندد رفتار کند و خود را آنچه نیست نشان دهد. عدم انطباق خواسته های درونی با هنجارهای خفقان آور و بدور از علم و دین و شرست انسانی در اجتماع، بر ضخامت ماسک یا فاصله شخصیت فردی و اجتماعی می افزاید و خود موجد رذیلت دیگری به نام «ریاء» می شود! افراد در این جوامع هر روز صبح نقابی خلاف آنچه هستند بر چهره می زنند و تا شام نقش هایی در تناقض با درونیات خود ایفاء می نمایند."

اعتیاد راه دیگری برای فلج نمودن جامعه و نابودی نسلهای آینده کشور است.

در ایران براساس آمار خود نظام حاکم در سال ۲۰۰۳ میلادی بالای دو میلیون بود[۶۶] که در این زمینه مقام نخست در جهان را بخود اختصاص داده بود[۶۷] میزان اعتیاد در سال ۲۰۰۹ به ۴ میلیون افزایش یافته بود.[۶۸]

براساس آمار 'دفتر رویارویی با جرم و مواد مخدر سازمان ملل'، در سال ۲۰۰۹ بیش از ۳ میلیارد دلارمواد مخدر در ایران برای استفاده های شخصی فروخته شده است  و نیز تعداد یک میلیون ایرانی بین سنین ۱۵ تا ۶۴ سالگی جان خود را بخاطر اعتیاد از دست داده اند.[۷۰]

امروز، با آنکه مقامات نظام از ارائه دادن آمار دقیق معتادادن کشور خودداری کرده و در تلاشند که آنرا زیر یک میلیون نشان دهند، ولی به گمان زیاد امروز شمارشی بین ۵ تا ۶ میلیون معتاد در ایران وجود داشته که تعدادی نامعلومی از آنان مبتلا به بیمای ایدز میباشند. با روند افزایشی سالیانه  ۱۳۰۰۰۰ معتاد [۷۱]، بویژه در بین نوجوانان  و جوانان که نسل "ایرانساز" آینده میباشد، اگر هرچه زودتر جلوگیری نشود بدون شک جامعه ایرانی از درون از هم پاشیده خواهد شد.




آینده و تکرار تاریخ؟

دستاورد سی و سه سال حکومت اسلامی در ایران، فساد، فحشا، اعتیاد، افسردگی، سوگواری، عقب افتادگی، کشتار، شکنجه، تجاوز، دزدی، رشوه خواری، بی دینی، خیانت، پارتی بازی، سواستفاده  و سیه روزی بوده است.[۷۲] این نظام همچنان به کنشهای ضد ایرانی و انسانی خود آنقدر ادامه خوهد داد، که کشوری بنام 'ایران' و ملتی بنام 'ایرانی' در جهان باقی نماند.

نظام دستاربندان، خواه دست نشانده و سرسپرده بیگانگان باشد و یا نباشد، در این بریده زمانی مهم نیست، آنرا تاریخ در آینده روشن خواهد ساخت!‌ چیزی که امروز برای همه ما مهم میباشد ماهیت نظام است؛ ماهیتی که از زمان پایه گذاریش شبانه روز همواره 'آب در آسیاب دشمن و بیگانه' ریخته، سران نظام حسابهای بانکی خود در اروپا و آمریکا از پول دزدی ملت انباشته[۷۳] وبه کشور و ملت را به اسارت و چهارمیخ کشیده است!

جمهوری اسلامی مانند سی و سی سال گذشته همچنان به ایرانستیزی خود ادامه خواهد داد و مانند "کِرمی که خُرده خُرده یک درخت تنومندی را از درون میپوساند"، همچنان ایرانی را از "هویت و اصل خویش" دور ساخته و بگمان زیاد در این بین بیگانگان جنگی بین ایران و کشورهای همسایه بپا میسازند. سپس  بنام "صلح و انسانیت" بیگانگان بخود اجازه دخالت داده و ایران را مانند عراق و افغانستان  باشغال خود در خواهند آورد --- که پس از مدتی به همیاری گروههای تجزیه طلب ایران را ایرانستان و  به قطعات ریز مبدل ساخته، و ایران و هویت ایرانی را به گرد امپراطوریهای نابوده شده ایی همچون آشور و بابل میپیوندانند.

باری، تنها راه رهایی کشور و ملت ایران، مبارزه از همه سویی با نظام و مزدوران بیگانه در کشور است و تا سرنگونی این نظام اهرمنی و جایگزینی آن با یک 'نظام ملی' بر پایه واساس 'دموکراسی مشورتی' که تمام آحاد مردم نقش مستقیم درتمام تصمیم گیریهای مهم ملی داشته باشند، این مبارزه بایستی ادامه داشته باشد! در این بین وظیفه یکایک ما ایرانیانست که بایکپارچگی سه ویژگی که جمهوری اسلامی کمر بنابودی آن بسته است، یعنی "زبان فارسی، پایبندهای اخلاقی و میهنپرستی"  را شبانه روز پرورش و ترویج داده و همچنان هشیارانانه مراقب دسیسه های مزدوران و ستون پنجمی ها که درصدد اختلاف سازی بین صفوف ملی میباشند باشیم، تا در نقشه های اهرمنی و شوم خود ناکام بمانند. هرگونه سهل انگاری، تنبلی، کم محلی و جدی نگرفتن بیانگان در این زمینه "آب در آسیاب دشمن ریختن" و سرانجامش "ایرانستان" و نابودی ایرانی خواهد بود!

نبایستی گفتار جورج سانتانا اندیشمند اسپانیایی را فراموش کرد که:‌ "آنانی که از تاریخ درس نمیگیرند، محکوم به تکرارش میباشند"، و همه ما ایرانیان بایستی بیاد داشته باشیم که  ایران در مدتی کمتر از ۱۵۳ سال از کشوری با مساحتی نزدیک به چهارمیلیون کیلومتر مربع  به ۱،۶۴۸،۵۹۱ کیلومتر مربع، از زمان به پادشاهی رسیدن فتحعلیشاه تا پایان حکومت احمدشاه قاجار کاهش یافته است. بعبارتی دیگر، مساحت ایران نیم شده است؛ - و اگر ایرانیان امروز، مانند نیاکان خود در زمان قاجارها دست بر روی دست گذاشته و حرکتی بخود ندهد، تاریخ تکرار خواهد شد، و جمهوری اسلامی این ته مانده "ایران بزرگ" را هم بباد خواهند داد.

پاینده باد ایرانزمین، زنده باد ایرانی و جاودان باد فرهنگ، هویت و ملی گرایی ایرانی


اردیبهشت ماه۱۳۹۱

۲ نظر:

  1. زهره بلوچ
    دستت درد نکند با این انتخاب بسیار عالی شما. از این مطلب بسیار استفاده کردم. ای کاش که افرادی مثل حاج محمدکریم بلوچ این مطلب را بادقت میخواندند و نقدی بر آن مینوشتند.
    موفق و پیروز باشید

    پاسخحذف
  2. این مقاله هم راهی بود برای فریب جوان ایرانی!! غافل از اینکه جوانان زیر پرچم ولایت فقیه بیدار تر از این حرفان!!
    اولش داشت ادای روشنفکرا رو در می آورد و از دشمن شناسی می گفت تا اینجوری مخاطبی که به وطنش غیرت داره رو احساساتی کنه و نظر مخاطب رو به خودش جلب کنه اما رفته رفته دستشو رو کرد و نشون داد که خودشم داره از صهیونیزم خط می گیره.
    برو آمووووو ...
    ما که می دونیم کجاتون داره می سوزه!!
    باز هم تیرتون به سنگ خورد!!

    پاسخحذف

نظرتان در مورد این مطلب بنویسید