۱۳۹۲ دی ۱۶, دوشنبه

مقاله ای در مورد تبار شناسی بلوچستان



بر پهنه ی گسترده گیتی در محل تلاقی خاورمیانه با سرزمین عجایب (هندوستان) قومی به سر میبرد که کمتر کسی در دنیا وجود دارد که آنها را نشناسد. قدمت تاریخی این قوم و زمان استقرار آن در این منطقه محروم طبیعی، و اینکه چه چیزی بلوچ را وادار به سکونت در این مثلث خشک و خشن نموده برای کسی کاملا روشن نیست. بلوچ قومی از اقوام مختلف دنیا مانند عرب، افغان، ترک، کرد و ... است. وطن اصلی بلوچها، بلوچستان است که در کتابهای تاریخی قدیم بنام "مکران" یاد شده است. این نام در زمان سلطنت نادر شاه افشار به "بلوچستان" تغییر یافت.
ریشه بلوچ
درباره ریشه بلوچها اجماع نظر وجود ندارد. عمده بحث در این زمینه بر محور دو نظریه است، یکی ریشه ایرانی (آریایی) و دیگری ریشه عربی. 
نظریه دوم معتقد است که ریشه بلوچها از اعراب و اعقاب حمزه، عموی پیامبر اسلام (ص) است. ولی نظریه اول برای قوم بلوچ ریشه ایرانی قائل است و نظریه دوم را فاقد مستندات تاریخی میداند.
در مورد نژاد بلوچ آنچه مورد توافق اکثر نویسندگان و جامعه شناسان است، نژاد آریایی مردم بلوچ است. به سبب موقعیت جغرافیایی منطقه، قوم بلوچ نژاد خود را به خوبی حفظ کرده است. کمسیون ملی یونسکو درباره نژاد بلوچ میگوید "بدون شک قوم بلوچ از همین اقوام آریایی جدا شده و پس از گذشتن از مناطق شمالی به جنوب آمده اند و قرابت زبان بلوچی با زبان باستانی موید این تصور است."

عطاء الله مینگل از رهبران سیاسی بلوچستان پاکستان میگوید "ما همانند کردها آریایی هستیم. ما سامی نیستیم. اگر از زبان بلوچی چنانکه آنها (اعراب) می خواهند دست بکشیم، چگونه میتوانیم خود را بلوچ بنامیم؟ ما نمیتوانیم زبان و هویت خود را رها کنیم."
تاریخ و جغرافیای بلوچستان
سرزمین بلوچستان با مساحتی حدود 175000 کیلومتر مربع در جنوب شرقی ایران واقع و بین دو عرض جغرافیایی 25 الی 32 درجه عرض شمالی و 58 الی 70 درجه طول شرقی از نصف النهار گرینویج گسترده شده است. از شمال به سیستان و افغانستان، از شرق به پاکستان، از جنوب به دریای عمان و از غرب به کرمان محدود است. برای بیان ملموس تر وسعت بلوچستان، قابل ذکر است که فاصله شهر زاهدان در شمال آن تا چابهار در جنوب 705 کیلومتر و عرض آن از کوهک تا افق های شرقی جازموریان 590 کیلومتر است. بلوچستان شامل شهرستانهای زاهدان، خاش، سراوان، ایرانشهر، سرباز، نیکشهر و چابهار است.
علیرغم وجود تفاوتهایی در جغرافیای طبیعی، بلوچستان بطور کلی سرزمینی خشک و لم یزرع و گرم است که درجه حرارت متوسط آن به  چهل درجه سانتیگراد میرسد. میزان بارش در آن کم است و تنها منابع آن قناتها و کاریزهایی هستند که از آب زیرزمینی تغذیه می شوند.  در نتیجه این شرایط طبیعی، میزان پراکندگی جمعیت در آن بالاست و مناطق مسکونی در فاصله های طولانی از یکدیگر قرار دارند. به لحاظ هوای گرمسیری بیشتر درختان این پهنه خرما و مرکبات اند. چون آب و هوای این منطقه شباهتی بسیار نزدیک به آب و هوای هندوستان دارد، درختانی چون انبه، نارگیل، موز، انجیر و تمبر هندی، خربزه درختی و ... در بلوچستان پرورش می یابند و نیز به سبب استعداد طبیعی خاص این منطقه، به آن "هندوستان کوچک" میگویند.
سابقه تاریخی این سرزمین بسیار زیاد است و قدمت آن را بین هشت تا ده هزار سال میدانند. بر پایه کتیبه ها و کتابهای قدیمی، بلوچ و بلوچستان پیش از اسلام وجود داشته است، به گونه ای که در کتاب دینی یهودیان، تورات از بلوس پسر کوس نام برده شده است. محققان نیز بلوچ را فارسی شده کلمه بلوس میدانند. در کتیبه های میخی داریوش بزرگ در بیستون و تخت جمشید، سرزمینی که امروزه بلوچستان نام دارد به اسم "ماکا" یا "مکه" یاد شده است. به این سرزمین در زمان سامانیان "کومون" میگفتند. هرودت نیز آن را "مکیا" یا "میکیان" خوانده است. مورخ اسکندر مقدونی بلوچستان را "ردرزیا" ثبت کرده است. اما قرن ها سرزمینی کنونی بلوچستان "مکران" نامیده میشده و جهانگردان عرب نیز از آن بنام "مکران" یاد کرده اند.
عده ای سرزمین بلوچستان را از نقاطی میدانند که بر سر راه مهاجرت آفریقاییان به آسیای جنوب شرقی بوده است. شاید به همین دلیل است که آثاری از نژاد سیاه پوست در منطقه دیده می شود. البته گروهی معتقدند وجود مردم سیاه در منطقه جنوبی بلوچستان به این دلیل است که زمانی در آنجا جمعیت بومی زندگی میکردند که با سیاهان آفریقا و هند شرقی پیوند داشتند. اما اغلب مورخان متفق القول اند که اقوام دراویدی قبل از آمدن آریاییها در بلوچستان ساکن بودند. در "ریگ ودا" کتاب مقدس هندوها، از هجوم طوایف آریایی به دراویدی ها روایت شده است.
پیشینیان قوم بلوچ، چنانکه موقعیت ژئو پولیتیک مکران مشخص می سازد، بیانگر شناخت و بینش سیاسی بلوچهاست که منطقه ای را انتخاب کرده اند که از شرق به هند و از جنوب به دریای عمان و اقیانوس هند و از شمال به خراسان متصل است. این منطقه در مسیر تردد تجار و پیشه وران و بازرگانان بین المللی قرار گرفته که بازرگانان هندی جهت امرار معاش و تجارت از این مسیر به سوی سرزمین ایران، عراق، شام، حجاز و اروپا میگذشتند.
ویژگیهای قومی مردم بلوچ در بلوچستان
ایران کشوری است بزرگ، با تمدن و فرهنگ غنی و دیرینه ای کهن، که اقوام مختلف با فرهنگها و باورهای مخصوص بخود در آن زندگی می کنند. بلوچها یکی از اقوام اصیل و شناخته شده ایرانی هستند که به زبان بلوچی تکلم می کنند و بیشترین جمعیت آنان در سه کشور ایران، پاکستان و افغانستان بسر می برند. بنابراین، بلوچها نیز از اقوام اصیل، با سابقه و شاخص ایرانی و دارای نوعی فرهنگ و باورهای خاص و متفاوت اند. لازم است ابتدا کلیاتی از ویژگیهای خاص قوم بلوچ برشمرده شود و سپس چند ویژگی شاخص که این قوم را از دیگر اقوام متمایز می سازد بیان گردد.
بلوچها انسانهایی آزاده، مهمان نواز، راستگو، ناموس پرست، دلیر و شجاع، سخت کوش و جنگجو هستند. مردم بلوچ به تاثیر از شرایط خاص محیط خویش، استوار، بردبار و با حداقل امکانات زندگی میکنند و شاید تحمل آنها در برابر مشکلات و سختیها، در هیچ یک از طوایف ایران وجود نداشته باشد. آنان در دوستی ثابت قدم و وفادارند و در دشمنی سرسخت و انتقام جو.
مردم بلوچستان سخت پایبند به اعتقادات مذهبی و دینی خویش اند. نماز را بموقع و با جماعت به جا می آورند و در سخت ترین شرایط روزه میگیرند و شکستن روزه را گناهی بزرگ می شمارند. حتی در مسافرت و نیز در طول سفر تا حد امکان نماز بصورت کامل (نمازهای فرضیه شکسته و نمازهای مستحبی کامل) خوانده میشود. اعیاد آنان منحصر به اعیاد مذهبی است و در میان اعیاد مذهبی بیشتر از همه برای عید فطر و قربان اهمیت قائل هستند و با توجه به معتقدات مذهبی خود تشریفات ویژه ایی برای این دو عید مقرر میدارند. اما چند ویژگی شاخص که قوم بلوچ را متمایز میسازد عبارتند از:
میارجلی (پناهنده پذیری): میار و باهوت به معنای پناهنده شدن به کسی و میارجلی به معنی پناهنده پذیری است. اگر شخصی گناهکار یا مظلومی به علت ترس از جان، محل سکونت خود را ترک گوید و به سردار یا طایفه قوی تر پناه برد و از او طلب پناهندگی و حمایت کند، او نیز با سنجیدن جوانب، پناهنده را قبول می نماید. ابتدا پناه دهنده سعی می کند با وساطت مشکل پناهنده خود را با طرف مقابلش حل و فصل نماید. چنانچه این روش موثر نیفتاد، پناه دهنده تا پای جان از پناهنده خود در مقابل دشمنانش دفاع خواهد کرد. 
قول: چنانچه بلوچ به کسی قول بدهد، نباید هیچگاه به قول خود بی تعهد باشد و از این رو به قول خود وفادار است و این وفاداری و تعهد آنقدر زیاد است که به صورت ضرب المثل در آمده است: " سرون بروت بله قولن (کولون) مروت" یعنی حاضرم که سرم از طنم جدا شود ولی بدقولی نکنم. 
مهمان دوستی: مهمان نوازی مردم بلوچستان ریشه در فرهنگ اسلامی آنها دارد و از این نظر شهره خاص و عام هستند. مهمان دوستی مردم بلوچ خصلتی پسندیده است که در بین همه اقشار غنی و فقیر بلوچ وجود دارد. مهمان نوازی و پذیرایی از مهمان با صمیمیت و احساس خاصی همراه است.
حشر و مدد: حشر و مدد به معنی همیاری و تعاون گروهی افراد در کارهاست. تنها زیستن برای فرد بلوچ مفهومی ندارد و تنهایی به منزله نابودی است. از این رو در سیر زندگی و مقابله ای نابرابر با طبیعت خشن آموخته است که همواره در کنار قوم و هم کیشان خود زندگی کند تا از هرگونه گزند و آسیبی در امان باشد. حشر و مدد بیشتر در اموری مانند، ساختن مدرسه، خانه، برنج کاری، درو محصول و ساخت و لایروبی قنوات، سد آبی و دفاع دیده میشود.
بجار (کمک در امر ازدواج): یکی از پسندیده ترین و مفیدترین سنتهای قوم بلوچ که در میان شرقی ترین اقوام و ملل کمتر میتوان نظیر آن را یافت موضوع "بجار" است. بجار یعنی کمک و همراهی مادی با جوان و داماد که میخواهد ازدواج کند و تشکیل خانواده دهد. هر چند بجار شامل حال غنی و فقیر، هر دو، می شود، ولی مسلم است که عقلا و دانشمندان بلوچ برای کمک و همراهی با جوان کم بضاعت رسم بجار را عمومیت داده اند تا موجب خجالت جوان محتاج نشود. مبلغ بجار بستگی به میزان توانایی و همت فرد دارد و بیشتر از جانب خویشاوندان است. میتواند نقدی و غیر نقدی (مثل فرش، قالی، بز و گوسفند و ...) باشد.
چنده (کمک به امور دینی): مردم مسلمان بلوچ در کنار شرکت در مراسم بجار(کمک برای ازدواج) و حشر و مدد (تعاون در امور اجتماعی) برای ساخت و بنای مساجد، حوزه های علمیه و مخارج طلاب، حقوق مدرسین و دیگر امور دینی با پرداخت وجوه نقدی و غیر نقدی مشارکت میکنند.
بیر (انتقام): اگر به شخصی یا طایفه ای صدمه یا خساراتی وارد شود و یا کسی کشته شود و شخص خاطی از عمل خود اظهار ندامت نکند و عذر خواهی ننماید، باید منتظر انتقام طرف مقابل باشد، و طرف مقابل هر زمان که شرایط و موقعیت برایش فراهم شد انتقام خود را میگیرد. در شعر یکی از شاعران بلوچ، کینه بلوچ چنین وصف شده است "سینگ آگان چاتانی بنء ریزانت    کینگ چه مردانی دلء کنزنت." یعنی هرگاه سنگهای بزرگ ته چاه فرسوده و تجزیه شود، آنگاه ممکن است کینه از دل مرد جابجا شود.
قسم جن طلاق (زن طلاق): بلوچها برای اعلام تعهد، وفای به عهد، پیمان، اعلام برائت از اتهامات وارده و همچنین برای عملی نمودن سخنان و حتمی ساختن انتقام خود از شخصی یا طایفه ای، قسم زن طلاق یاد میکنند. این شیوه سوگند خوردن بدان سبب است که آنان در ناموس پرستی تعصبی خاص دارند.
دیوان: دیوان در جامعه بلوچی به معنای مجلس و همایش است. بزرگان و ریش سفیدان قوم یا اقوام در یک محل معین گرد هم می آیند و به رتق و فتق کارهای مهم مردمی میپردازند که به این تجمع، دیوان میگویند. دیوان برای حل اختلاف دو شخص یا دو طایفه، مشخص کردن میزان مال و مهریه عروس و ... تشکیل میشود.
پتر: پتر را می توان به معنی پذیرش قصور و اشتباه تلقی کرد، بدینصورت که اگر بین دو شخص یا دو قوم اختلاف شخصی، خانوادگی و فامیلی بوجود آمده باشد، یا در اثر درگیری و بر خورد کسی زخمی یا کشته شود، جهت جلوگیری از گسترش دامنه اختلاف و انتقام گیری، بزرگان طایفه به همراه شخص خطا کار برای اظهار ندامت و پشیمانی و پذیرفتن اشتباه خود و ارزش و احترام دادن به مظلوم زیان دیده به خانه او میروند و ضمن قبولی تقصیر از او معذرت خواهی میکنند و حاضر به جبران خسارت میشوند.
پوشاک: از شاخص های ظاهری مرد و زن بلوچ که وی را از اقوام دیگر متمایز میسازد پوشش اوست. پوشاک بلوچ بخاطر موقعیت جغرافیایی و گرمای زیاد منطقه و کار و تلاش مردم و دلایل دیگر شکل خاصی بخود گرفته است. سوزن دوزی زن بلوچ بر لباس خود در دهها طرح و نقشه، جزو صنایع دستی مهم کشور بشمار میرود و شهرت جهانی پیدا کرده است.
بلوچستان در دورانهای  مختلف
بلوچستان در عصر باستان جزو سرزمین کیان بود. در زمان سلطنت کیخسرو، قسمتی از سپاهیان پادشاه را بلوچها تشکیل میدادند. این سربازان، سپاهیان دلیر و جنگاور بودند که در میدان نبرد هیچگاه پشت به دشمن نکردند.
اسکندر که با لشکر قدرتمند و شکست ناپذیرش به هر سرزمینی که قدم میگذاشت، هیچ قشونی در مقابل او یارای ستیز و مقاومت نداشت، پس از لشکر کشی به هندوستان آهنگ بلوچستان کرد و در بلوچستان به حدی درمانده شد که مورخ مخصوصش می نویسد " هرگز اسکندر را  آنگونه غمگین و اندوهگین ندیده بودند."
لشکر اسکندر در مقابل دلاوران بلوچ تن به شکست داد، اما خود او جان سالم به در برد و به شکرانه سلامت خویش هفت شبانه روز جشن گرفت.
در زمان سامانیان نیز بلوچها دارای سرزمینی مستقل بودند. اردشیر در زمان سلطنت خویش بسیار کوشید تا بلوچها را به زنجیر غلامی خویش بکشد، اما این پروانگان شمع آزادی، مردانه در مقابل او برخاستند و نگذاشتند ذلت غلامی و فرمانبری بر دوششان گذاشته شود. سرانجام اردشیر نتوانست از پس این قوم سخت کوش بر آید و بالاجبار شیوه مدارا و نرمی را با بلوچها در پیش گرفت.
هنگامی که خورشید اسلام در مکه طلوع کرد و در مدینه پرتو افکند و سپس بر تمام شبه جزیره عربستان تابیدن گرفت، ایران بعنوان یک ابر قدرت زیر فرمان ساسانیان بود. ساسانیان دارای قدرتی بسیار و لشکری منظم بودند. دین و آئین مردم ایران زردشت و کتاب آنان اوستا بود. ایرانیان دارای افکار زردشتی بودند و قبول دین جدید برایشان دشوار بود. در زمان خلافت خلیفه دوم، قسمت اعظم ایران فتح شد. خلیفه سوم در ادامه فتوحات ایران، ایالت مکران را زیر نظر داشت و به همین دلیل به والی عراق دستور داد که فردی جامعه شناس و خبره را به مکران بفرستد تا در مورد موقعیت جغرافیایی مکران، مردم آن، وسعت آن، قدرت بلوچها و وضعیت استراتژیکی آن بطور کامل تحقیق کند، و آن شخص کسی جز حکیم بن جبله عبدی نبود.
حکیم پس از عزیمت به مکران (بلوچستان) به خلیفه سوم چنین گزارش داد: "آبش اندک، میوه اش خرمای خرک خورده شده... دزدش قوی و بی باک. اگر سپاه اندک بدانجا برود تباه گردد و اگر سپاه بسیار باشد گرسنه شود." این در حالی بود که مسلمانان در جبهه های مقتدری در حال نبرد بودند. لذا از لشکر کشی به مکران در آن زمان خودداری کردند تا بعد از خلاصی از جبهه های دیگر عازم مکران و سند شوند و آنها را فتح کنند. بلوچها به بیگانه ستیزی مشهور بودند و به راحتی تسلیم بیگانگان نمی شدند، ولی در نهایت در مقابل سپاه اسلام شکست را پذیرا شدند و به اسلام گرویدند.
بلوچستان در قرن اخیر 
حاکمیت قاجارها در قرن سیزدهم هجری (نوزده میلادی) همزمان است با تشدید رقابتهای سیاسی و اقتصادی کشورهای اروپایی غربی در قلمروهای دور دست. بلوچستان یکی از ایالتهایی بود که پس از سلطه انگلستان بر هند، بخصوص از نیمه دوم قرن سیزدهم هجری که کمپانی هند شرقی انگلیس منحل اعلام گردید و سرزمین هند بطور مستقیم تحت سلطه امپراتوری انگلستان در آمد، با این سرزمین همسایه شد. نتایج حاکمیت قاجارها در بلوچستان، هیچ گونه تحول و تحرک مثبتی برای مردم این سرزمین به همراه نیاورد. قاجارها به بلوچستان به چشم سرزمین انضمامی مینگریستند که تنها می توانست هر ساله منافعی را به خزانه حکومتی برساند.
وضعیت اجتماعی بلوچستان بر زمینه های قبیله ایی روستایی استوار بود و تحت سلطه حکام قاجار، آنان نه تنها به خود مختاری های قومی خویش می اندیشیدند، بلکه بر اثر ضعف حکومتی و فشارهای ناشی از اقتدار موقتی، به طور طبیعی به شورش و عصیان مبادرت میورزیدند.
علیرغم تلاشهای حکومت قاجار برای سلطه کامل بر بلوچستان، قدرت روسای محلی بلوچ و نیز روسای طوایف از بین نرفت و بدین گونه در آغاز قرن بیستم، حاکمان و سرداران قدرتمندی در بخشهای مختلف بلوچستان وجود داشتند.
حسن ارفع می نویسد "هنگامیکه رضاخان به قدرت رسید، چندین طایفه بلوچ از کنترل دولت مرکزی خارج بودند." دوست محمد خان بزرگترین هماورد رضاشاه در بلوچستان و بزرگ طایفه باران زهی، بخشهایی مهم از بلوچستان جنوبی (مکران) را تحت کنترل داشت و طوایف قدرتمند یار احمدزهی، گمشادزهی، و اسماعیل زهی، منطقه سرحد در شمال بلوچستان را در اختیار داشتند.
در زمان روی کار آمدن محمد رضا شاه برخی جریانات سیاسی در بلوچستان ایران ظهور کرد که بیشتر تحت نفوذ حوزه سیاسی بلوچ های پاکستان بود. اکنون این جریانها بطور اجمال بررسی میشود.
سنت و آثار مدرنیسم در بافت اجتماعی بلوچستان
در بافت سنتی بلوچستان ازدواج درون گروهی، فامیلی و خانوادگی بشدت رواج دارد. در مراسم ازدواج آداب و سنن ویژه و جالب توجهی مانند موسیقی های سنتی، سکه اندازی و... وجود دارد. نظام معیشتی کوچنده و روابط برخاسته از اقتصاد نیز به وضوح قابل مشاهده است.
زبان بلوچی با گویشهای مختلف محلی نیز یکی دیگر از جلوه های حفظ آداب و سنن است. در عین حال، فرهنگ بلوچ بشدت تحت تاثیر فرهنگ ملی ایران قرار گرفته، بنحوی که امروزه بیشتر بلوچهای باسواد قادر به خواندن خط بلوچی اصیل خود نیستند و در گویش ها و صحبتهای روزانه عمدتا کلمات فارسی بکار میبرند. همین وضعیت در بلوچستان پاکستان مشاهده میشود، اما زبان بلوچی در بلوچستان پاکستان به میزان قابل توجهی با کلمات انگلیسی آمیخته شده است. مردم بلوچستان امروز به رغم حفظ بسیاری از سنتهای خود که یادگار اجداد آنهاست، تحت تاثیر مظاهر مدرنیسم نیز قرار گرفته اند.
یکی از مسائلی که قوم بلوچ امروز توجه بیشتری نسبت به سابق به آن نشان میدهد، افزایش ازدواج های  برون گروهی و تغییر نقش مرد و زن در خانواده است. در گذشته نه چندان دور، تشکیل خانواده در میان این قوم در قالب هسته خانواده صورت میگرفت که امروز این سنت در میان آنها کمرنگتر شده است. کودکان بلوچ امروز آداب و زندگی خود را در کنار حفظ برخی سنتها در مدرسه و سپس در دانشگاه و محل کار می آموزند. این نکته را باید پذیرفت که فرهنگ و معیشت سنتی بلوچستان در حال خارج شدن از سلطه طبیعت است و علاوه بر تمایل شدید به جانشینی ترکیب فضای معماری خانه های جدید و روند تخریب منازل قدیمی، آنها را از بسیاری دغدغه های سنتی رهانیده است.
زنان بلوچ با تحصیلات دانشگاهی در مشاغل مختلف فعالیت دارند و از ارکان مهم تصمیم گیری در زندگی خانوادگی بعنوان شریک زندگی با همسران خود هستند.
چند همسری مردان که بشدت در بین مردم بلوچ رواج داشته است، امروزه تحت تاثیر فرهنگ مدرنیزه شده بسرعت در حال افول است. فرهنگ بالای زنان بلوچ شرایط چند همسری را برای شوهران تا حدودی از بین برده است.
نویسنده محسن دهانی دانشجوی حقوق قضایی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظرتان در مورد این مطلب بنویسید