۱۳۹۱ مرداد ۳, سه‌شنبه

در خلیج فارس وضعیتِ پیش از جنگ حاکم است

article picture

روزنامه آلمانی دی ولت :دو ناو هواپیمابر آمریکایی و چندین ناوشکن و کشتی تدارکاتی در حال گشت زنی در اقیانوس هند هستند. اوضاع متشنج است. در جنگ روانی بازدارندگی نقش اصلی را دارد – پیامدهای حملۀ نظامی نامشخص است.
هوای خلیج فارس داغ و شرجی است، گویی برق دارد. بحران به اندازۀ کافی هست، و گاهی مانند این روزها وقتی کشتی تدارکاتی «یو اس ان اس راپاهانوک» یک کشتی ماهیگیری هندی را زیرآتش گرفت تیراندازی هم می شود. هندی ها هشدارها را نادیده گرفته بودند. نتیجه: یک کشته و سه زخمی


پس زمینه: از بیش از ده سالِ پیش که «یو اس اس کول»، مدرن ترین ناو نیروی دریایی آمریکا ، در بندر یمنی عدن توسط یک قایق لاستیکی پر ا زمادۀ منفجره غرق شده بود، در مواقع تردید مقررات رفتاری مشخصی صادق است: ابتدا شلیک سپس پرسش.


ایرانی ها می گویند خلیج فارس، عرب ها خلیج عربی. پشت این اختلاف بر سر نام، این پرسش پنهان است که خلیج (فارس) نفت و قدرت متعلق به کیست. البته سعودی ها می دانند چگونه با فشار جمهوری اسلامی مقابله کند، با پول و خط لوله: بدون سر و صدای زیاد، خط گاز موجود عربستان از بقیق، مرکز نفت در شرقِ عربستان سعودی، به نفت تغییر داده شد. اکنون یک چهارم صادرات نفت سعودی از دریای سرخ انجام می شود.

خط لولۀ جدید امارات متحدۀ عربی از هبشان به فجیره ظرفیت بیشتری دارد. در مجموع با این خط لوله روزانه ۶/۵ میلیون بشکه یا حدود هفت درصد نیاز روزانۀ جهانی از مجموع ۸۵ میلیون بشکه در روز، بدور از دسترس ایرانی ها در جریان است.

«همۀ گزینه ها روی میز می ماند»

با این «بای پس ها» قدرت جمهوری اسلامی بر بازارهای جهانی نفت همچنان کاهش می یابد. آمریکایی ها هم اکنون در ساحل جنوبی خلیج فارس یک پایگاه گستردۀ هوایی و مرکز فرماندهی برای هدایت عملیات ها بین مدیترانه و افغانستان دارد.

ناوگان پنجم در بحرین خانه خانه کرده است. دو ناو هواپیمابر و ناوشکن و دفاع ضدهوایی و دفاع زیردریایی و کشتی تدارکاتی، در اقیانوس هند و در مقابل تنگۀ هرمز، سوراخ سوزن برای عبور حدود ۲۰ درصد از نفت جهان، در حال گشت زنی هستند. ناوهای هواپیمابر هر کدام ۸۰ هواپیمای جنگنده دارند، تاکنون وظیفۀ آنها به ویژه حمایت هوایی از افغانستان بوده است. اینها همه اساس آن چیزی را تشکیل می دهند که دیپلماسی آمریکا از شروع مناقشۀ اتمی با ایران با این جمله می گوید «همۀ گزینه ها روی میز می ماند.»

در خلیج فارس نیازی نیست برای کسی توضیح داد که اقدام نظامی علیه تأسیسات اتمی ایران است، اگر که ایرانی ها (جمهوری اسلامی) در مذاکرات فرسایشی و تاکنون بی نتیجه با پنج عضو پیوستۀ شورای امنیت به اضافۀ آلمان کوتاه نیایند. چنین عملیاتی توسط آمریکا، یا با هماهنگی اسرائیل انجام خواهد شد.

جمهوری اسلامی به موشک باران دلبسته است


پیامدها نه تنها برای قیمت نفت و اقتصاد جهانی بلکه برای ساختار تمام جهان پیش بینی ناپذیر خواهد بود. بحران قیمت نفت در سال ۱۹۷۳ و ۱۹۸۰ مثالی است برای آنچه ممکن است اتفاق بیفتد.

برای ایرانی ها که در زمان شاه اولین گام های هسته ای را برداشتند حملۀ صدام حسین و ده سال جنگ به درسی وحشتناک تبدیل شد. اکنون موضوعِ ترساندن عرب ها به ویژه حکومت های سنی است، و بیرون راندن آمریکا و برتری در منطقه که قدرت نفت به اضافۀ قدرت هسته ای بشارت آن را می دهند.

در این راه سپاه پاسداران که با اعتقادات مذهبی و مزایای مالی تهییج می شوند دل به کمیت بسته اند تا کیفیت: موشک باران و همچنین انبوهی از قایق های کوچک و سریع که با تعداد زیاد خود قرار است دفاع از ایران را کامل کنند.

اینان (سپاه پاسداران) تهدید می کنند که خلیج فارس را با غرق کردن نفتکش ها ببندند اما با این کار – خلیج فارس آب های بین المللی است – کشتیرانی آزاد را مختل می کنند. این کار به نوبۀ خود آمریکایی ها را وامی دارد دخالت نظامی کنند. یک عامل ترمز دهنده در اوج گیری بحران این است که ایرانی ها خود به تنگۀ هرمز نیاز دارند.

منتفی نیست که جمهوری اسلامی حامیان خود را در جنوب لبنان علیه اسرائیل بسیج کند– رهبر حزب الله ، نصرالله با افتخار می گوید که ۵۰ هزار موشک در زرادخانه دارد. در جنگ روانی در خلیج فارس تاکنون بازدارندگی نقش اصلی را دارد. اما چگونگی گذر به جنگ واقعی نامعلوم است و تحت کنترل انحصاری هیچکس نیست.

میدان های جنگی فرعی:مصر و سوریه

وضعیت منطقه شطرنج را مانَد با این تفاوت که در بازی شاهان قوانین مشخصی وجود دارد در حالیکه در بخش های زیادی از خاورمیانه قدرت در حالتِ خامِ آن است: نه نظارتی بر تسلیحات ، نه اقدامی برای اعتماد سازی و ایجاد امنیت، نه حریف معقول با رفتاری پیش بینی پذیر، نه توازن قدرت قابل اعتمادی و نه سلطه ای که صلح ایجاد کند.

صفحۀ اصلی شطرنج، تقابل فلسطین و اسرائیل نیست که در حال حاضر در سکوت گول زننده ای فرو رفته است بلکه بحران بین آمریکا و ایران است بر سرسلطه. این بحران بر مبارزه بین عربستان سعودی سنی و ایران شیعی سایه انداخته است.

میدان های جنگی فرعی مصر و سوریه هستند. مصر که در آن شورایعالی نظامی و اخوان المسلمین با هم درگیرند و نظارت بر صحرای سینا از بین رفته و تمامی نیازهایی که قیام را در میدان التحریر به پیش راندند همانطور به قوت خود باقیند. سوریه که جنگ داخلی زنگ خطر را برای همۀ کشورها به صدا درآورده است – بیشتر از همه برای اسرائیل که ستاد ارتشش برنامه های اضطراری تدوین می کند برای حالتی که حکومت سوریه سقوط کند و مقادیر زیادی اسلحۀ شیمیایی و میکربی بی صاحب بمانند و در دست اسلام گرایان افراطی بیفتند. در خاورمیانه وضعیت قبل از جنگ حاکم است.

* از: میشائل اشتورمِر / در: دی ولت
  • 2 مرداد 1391

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

نظرتان در مورد این مطلب بنویسید