۱۳۹۰ اسفند ۲, سه‌شنبه

عبدالله و پسرش ،دامادش ،و یکی از همراهانش کشته و یک نفر دستگیر شده است


به گزارش تک کو ه نیوز
عبدالله کوتاه امروز دوم اسفند در یک درگیری کشته شد
عبدالله سهوی که از امروز در منزلش  گسک از توابع بخش لاشار در حلقه محاصره نیروهای نظامی قرار گرفته بود دقایقی پیش کشته شد .عبدلله توسط سپاه پاسداران تامین گرفته بود و نیروهای انتظامی شاخه مرصاد نامبرده را کشتند
در این درگیری ۱۴ نفر از جمله همسر عبدالله زخمی شده است

عبدالله کوتاه در حلقه محاصره نیروهای نظامی است و درگیری به شدت ادامه دارد


 دوم اسفند ۱۳۹۰ 
تک کوه نیوز :به گزارشات رسیده از منطقه عبدالله کوتاه از از ساعت شش صبح امروز درمحاصره نیروهای نظامی قرار گرفته و تا کنون درگیری بین او و نیروهای نظامی بشدت تمام ادامه دارد ی درگیری در آبادی گسک از توابع بخش لاشار میباشد 
هنوز از تلفات در این درگیری خبری در دست نیست 
عبدالله کوتاه یا همان عبدالله سهوی که چندی پیش پدر خانم خود را در پاکستان بقتل رساند و سپس توسط افرادی تامین گرفته بود 
خبر تکمیلی متعاقبا برای خوانندگان منتشر خواهد شد 
http://takkooh.blogspot.com/

۱۳۹۰ بهمن ۳۰, یکشنبه

دکتر مهدی خزعلی ساعت دو نیمه شب توسط نیروهای امنیتی از بیمارستان طالقانی برده شد.


به گزارش خبرنامه از کلمه از بیمارستان طالقانی، نیرو های امنیتی در ساعت ۲ نیمه شب به بیمارستان طالقانی مراجعه کرده و دکتر مهدی خزعلی را با خود بردند.

این اقدام نیروهای امنیتی بدون اجازه و موافقت پزشکان بیمارستان صورت گرفته است. پرسنل بیمارستان که از این عمل شوکه شده بودند، در مقابل نیروهای امنیتی قادر به هیچ واکنشی نبودند و نظاره گر بودند.

۱۳۹۰ بهمن ۲۹, شنبه

حمله قلبی مهدی خزعلی در چهل و یکمین روز اعتصاب غذا



مهدی خزعلی :که بیش از ۴۰ روز است در اعتصاب غذا به سر می برد در پی حمله ی قلبی به بیمارستان طالقانی منتقل شد.
 به گزارش کلمه، مهدی خزعلی  ساعت ۹ شب به دلیل بروز مشکل قلبی به بهداری اوین منتقل شد که پس از گرفتن نوار قلب پزشکان متوجه اوضاع وخیم وی شده و به سرعت مهدی خزعلی را به بخش سی سی یو بیمارستان طالقانی اعزام کردند.
 بر اساس این گزارش، مهدی خزعلی همچنان اعلام کرده است که اعتصاب غذای خود را نخواهند شکست و تا احقاق حق خواهد ایستاد.

فرخ رو پارسا که بود و چگونه کشته شد


داستان غم انگیز اعدام نخستین وزیر زن ایران به همراه پری بلنده 
روز پنجشنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۳٥٩ روزنامه كیهان نوشت: "ساعت یک ونیم بامداد امروز فرخ‌روپارسا تیرباران ‏شد" . مرده‌ شوی‌ها از شستن جسد وی خودداری كردند، زیرا وی به نام مفسدفی‌الارض اعدام شده بود. زنان خانواده ‏بودند كه پیكر وی را شستند و دیدند كه سه تیر به زیر سینه‌اش اصابت كرده واز پشت بدنش خارج شده است.


وی در اسفند سال ۱۳۰۱در شهر قم به دنیا آمده بود. مادر وی فخرآفاق پارسا از فعالان حقوق زنان و مدیر مجله «جهان زنان» بوده و پدرش فرخ‌دین پارسا کارمند وزارت بازرگانی و مدیر مجله‌های«اتاق بازرگانی وصنایع ومعادن ایران» و «عصر جدید» بود. وی از آن رو درشهرقم زاده شد که مادرش به دلیل نشرمقاله‌ای با عنوان «لزوم تعلیم وتربیت مساوی برای دختر و پسر»

عشقبازی تروریست های بیت رهبری قبل از بمب گذاری در تایلند



عشقبازی تروریست های بیت رهبری قبل از بمب گذاری در تایلند خلاصه منتظر حوری های بهشتی باکره
و پسر های قلیان نشدند...
شلوار کوتاهی و قلیانی و خانم هایی و ...اینها 
رژیم در حال حاضر تعدادی زیر نام پناهنده به کشورهای اروپای فرستاده است تحت نام طرفداران جنبش سبز برای کارهای 

جاسوسی و تخریبی و.ترور..
ظاهرا تیم برون مرزی سربازان گمنام امام زمان فقط به حوری بهشتی اکتفا نکرده بودن و در تایلند هم چند حوری زمینی کنار

۱۳۹۰ بهمن ۲۸, جمعه

کلید آپارتمان۲۳ میلیارد تومانی برای کیست + عکس (سرمایه داری اسلامی یعنی اختلاف طبقاتی بیشتر )


سایت قانون :  در حالی که این روزها بسیاری از مردم توان خرید آپارتمان های مسکن مهر با قیمت ساخت متری 300 هزار تومان را ندارند و زیر بار وام و تسهیلات آن کمر خم کرده اند در تهران و شهر های بزرگ کشور ساختمان هایی قد علم می کنند که جز حسرت و آه برای قشر فرو دست جامعه چیزی ندارند. ساختمان هایی که با نام مجتمع و برج برای نو ثروتمندان ومتمولینی ساخته می شوند که ثروت و یا علاقه داشتن ویلاهای چند صد میلیاردی را ندارند اما خواهان کاخ هایی مجلل هستند با امکانات هتل های 5 ستاره .

۱۳۹۰ بهمن ۲۲, شنبه

من آن موجم که در طوفان رها گشتم



من آن اشک زلال آه بودم
من آن نور سپید ماه بودم
من آن شهری که از غم دور مانده
من آن آرامش یک راه بودم
منی اکنون از آن منها نمانده
به لبهایم سرود مرگ مانده
سراسر زندگی افسوس و ماتم
در اخر دل ، که شعر زیر خوانده
من آن برگم که از شاخه جدا گشتم
من آن موجم که در طوفان رها گشتم
من آن صبحم که خورشیدی ندیدم
من آن بغضم که در سینه صدا گشتم
من آن شامم که مهتابی ندیدم
من آن گنجم که در آخر فنا گشتم
من آن اشكم كه چشمم تر ندیدم 
من آن دردم كه آهی سرد گشتم